سه ویترین عبرتآموز در تاریخ سی ساله ایران
مژگان ایلانلو
ویترین اول
سال ۱۳۷۶، محمد خاتمی در جلسه رأی اعتماد وزیران، با افتخار عطاءالله مهاجرانی را به عنوان ویترین درخشان کابینهاش معرفی میکند. مهاجرانی در نطق خود میگوید: «دین من دین سهله و سمحه است، دین تساهل و مدارا. گروه کوچک وزارت ارشاد هرگز برای جامعه بزرگ فرهنگ و هنر ایران تعیین تکلیف نخواهد کرد، بلکه خود را خدمتگزار آنها میداند. دولت ما دولت گفتگوی تمدنها و جامعه مدنی است.»
و دیدیم که چه شد.
ویترین دوم
شانزده سال بعد، در سال ۱۳۹۲، حسن روحانی در مجلس محمد جواد ظریف را به عنوان ویترین کابینهاش معرفی میکند تا ایران را از چاه ویل هستهای بیرون آورد و برجام را به فرجام رساند. هدف این بود که چرخ زندگی مردم بچرخد و از آتش خانمانسوز تحریم دور بمانند.
و دیدیم که چه شد.
ویترین سوم
سیزده سال بعد، در سال ۱۴۰۳، مسعود پزشکیان به ریاست جمهوری میرسد. ویترین و سوگلی وزیرانش احمد میدری است، کسی که در مجلسی با نمایندگان هشت درصدی پایتخت، در جلسه رأی اعتماد، فریاد میزند: «من وکیل مدافع فقرا هستم. ایران در معرض تهدید خارجی است و باید برای همه طرحها پیوست عدالت داشته باشیم.» او فریاد میزند: «اگر از تاریخ عبرت نگیریم، آینده را ویران میکنیم.»
و این بار نمیدانیم که چه خواهد شد.
این سه سکانس سینمایی در تاریخ معاصر ایران بازیگران بسیاری داشته است. تحلیلگران تا قرنها درباره نقش آن بازیگران در ویرانی ایران سخنرانی خواهند کرد. اما ما معاصرانی که عمرمان دفتر چرکنویس این سیر قهقرایی شده، خوب میدانیم که مسئول این ویرانی، تنها همان کسی که ثابتی نامش را "یک نفر" میخواند نیست. اگرچه او مهمترین و اصلیترین شخصیت ثابت تمام این سکانسها است، اما همه آنهایی که به طمع گندم ری در لشگر او قرار گرفتند، از مسببان اصلی این سه سکانس سی ساله در تاریخ ویرانی ایرانند.