ایران وایر - فریبا بلوچ - رقیه رضایی : بر اساس تازه ترین گزارشها، در کمتر از دو سال اخیر، ۱۵۰ شهروند در بلوچستان بهدست افراد مسلح ناشناس کشته و ۴۲ تن نیز زخمی شدهاند. فقط از دی ماه سال گذشته تا اواخر خرداد امسال، دستکم ۱۳۰ شهروند کشته شده و ۷۲ تن زخمی در میان این آمار قرار گرفتهاند. در میان کشتهشدگان، پنج زن و ۱۱ کودک نیز بودهاند.
افراد مسلح ناشناس کیستند و چرا مردم بلوچستان و سازمانهای حقوقبشری میگویند دستِ خود سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهادهای امنیتی در کار است؟
***
«من یک سال در نیروی انتظامی، سرباز بودم. مادری که فرزندش را کشته بودند، شکایت کرده بود. با این که جا و مکان قاتل را میدانست و هر هفته میآمد پاسگاه و دادگاه هم حکم جلب قاتل را داده بود اما همیشه امروز و فردا میکردند و هیچ اقدامی برای دستگیری قاتل انجام نمیدادند. این مادر همیشه میآمد پیش من گریه میکرد.»
این حرف یک شهروند بلوچ است درباره عدم پیگیری جنایتهای افرادی که سازمانهای حقوقبشری آنها را «افراد مسلح ناشناس» مینامند، توسط نیروهای امنیتی و پلیس؛ کسانیکه بهنظر میرسد در مصونیت، در امنیتیترین استان ایران و زیر چشم و گوش سپاه پاسداران، اداره اطلاعات، پلیس و چندین و چند ایست بازرسی در سطح شهرهای بزرگ، خونسردانه با سلاح به شهروندان عادی حمله میکنند، آنها را به قتل میرسانند و در جامعه وحشت ایجاد میکنند.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
افراد مسلح ناشناس کیستند؟
صورتهای پوشانده شده با چفیه یا پارچههای سیاه، لباس بلوچیِ اغلب سیاه و سلاحهای جنگی به دست؛ این توصیف افرادی است که فعالان حقوقبشر بلوچ آنها را افراد مسلح ناشناس مینامند؛ کسانی که حکومت به بهانه حضور آنها، دههها است جو شهرهای استان سیستان و بلوچستان را بهشدت امنیتی کرده و کوچکترین اعتراضی را به شدت سرکوب میکند.
جمهوری اسلامی سالها است «اشرار مسلح» را بازداشت و اعدام میکند ولی همچنان به گواه خبرهای منتشر شده از بلوچستان، تعداد آنها مدام در حال افزایش است.
البته این افراد کارشان همیشه قتل و ترور، بهویژه ترور مخالفان جمهوری اسلامی نیست. در بسیاری موارد دست بهکار دزدی مسلحانه و آسیب زدن به اموال شهروندان میزنند.
دستکم سه شهروند به «ایرانوایر» گفتهاند افراد مسلحی که به قصد دزدی افراد را به قتل میرسانند، مورد پیگرد قانونی قرار نمیگیرند و از پلیس چراغ سبز دریافت کردهاند.
شهروندی به «ایرانوایر» میگوید: «برخی از این افراد مسلح ناشناس کسانی هستند که به اسم بسیج، اسلحه دارند و در نزاعهای طایفهای تسویه حساب میکنند. سیاست حکومت بر این است که بلوچها خودشان همدیگر را تضعیف و حذف کنند، به همین خاطر پیگیر این پروندهها نمیشود.»
یک فعال مدنی که در زاهدان است نیز میگوید برخی از افراد کشته شده، مخالفان بلوچ دولت پاکستان هستند و دولت این کشور با چراغ سبز جمهوری اسلامی، آن دسته از مخالفانش را که به بلوچستان ایران پناه آوردهاند، میکُشد.
وحشتستانیها در لباس بلوچستانیها
«عبدالمالک دامنی»، شهروندی از بلوچستان که در کانال تلگرام خود درباره مسایل اجتماعی بلوچستان مینویسد، در متنی با عنوان «وحشتستانیها در لباس بلوچستانیها»، با زبانی آمیخته به طنز نوشته است: «کاش نیروهای نظامی و انتظامی به جای استراحت در طول هفته و امنیتی کردن فضای مصلای جمعه زاهدان، در طول هفته در استان کشیک میدانند و جمعه را استراحت میکردند و میگذاشتند نمازگزاران عزیز زاهدانی به عبادت خود برسند.»
اشاره این شهروند به وجود دستکم ۱۵ ایست بازرسی در ورودیها و خروجیها و خیابانهای اصلی شهر زاهدان است که از زمان کشتار بیش از ۱۰۰ شهروند بلوچ، از جمله چندین کودک در روز جمعه هشت مهر ۱۴۰۱ که از آن به عنوان «جمعه خونین زاهدان» یاد میشود، راهاندازی شدهاند.
در موارد بسیاری، مردم زاهدان و دیگر شهرها که برای کارهای روزمره خود و حتی انتقال بیمار برای دریافت خدمات درمانی قصد تردد در شهر یا خروج و ورود به آن را دارند، نسبت به ترافیکهای چند کیلومتری، بهویژه در گرمای تابستان ابراز نارضایتی کردهاند.
دستکم دو شهروند دیگر که با «ایرانوایر» گفتوگو کردهاند، به این ایستهای بازرسی اشاره کرده و پرسیدهاند چه طور علیرغم این جو امنیتی سنگین که شهروندان را هر روزه در ایستهای بازرسی بابت کارهای روزمره بازجویی میکنند و آنها که بیشناسنامهاند، گاه بازداشت میشوند و در خطر رد مرز قرار میگیرند، این افراد مسلح ناشناس میتوانند بهراحتی تردد کرده و فضای رعب و وحشت در جامعه ایجاد کنند؟
این در حالی است که تقریبا هر هفته رسانههای جریان اصلی و وابسته به حکومت در ایران اخباری را از حمله اشرار مسلح منتشر میکنند؛ موضوعی که اغلب از آن بهعنوان توجیهی برای حضور گسترده نیروهای امنیتی و سرکوب بیشتر جامعه نام برده میشود.
افراد مسلح ناشناس چه طور در مصونیت دست به جنایت میزنند؟
گزارشهای هفتههای اخیر از افزایش حجم خشونتی که افراد مسلح ناشناس با صورتهای پوشانده شده و سلاحهای جنگی انجام میدهند، خبر میدهند. شلیک به خودروی چند روحانی اهل سنت در «گریکان» راسک و کشته شدن دو نفر از آنها به دست افراد مسلح ناشناس و بازداشت نفر سوم بهدست نیروهای امنیتی، حمله مسلحانه به یک خودرو که یک زن و فرزند خردسالش نیز در آن بودند، ربودن یک دختر ۱۴ ساله در زاهدان، قتل یک کارمند شهرداری «قصرقند» با شلیک گلوله جنگی و قتل خواننده مردمی «بلال نصرویی» با ضربات متعدد چاقو در نزدیکی «لشکر ۸۸» زاهدان، بزرگترین یگان دارنده خودروهای زرهی و نفربر در ایران و خاورمیانه، تنها گوشهای از این خشونتها هستند.
رسانههای حقوقبشری بلوچستان فقط از تاریخ ۱۲ تا ۱۹ مرداد ۱۴۰۳، کشته یا زخمی شدن ۱۲ شهروند با موقعیت اجتماعی و شغل مختلف، از کودک و زن تا روحانی گرفته را در شهرهای چابهار، سرباز، ایرانشهر، تفتان، سیب وسوران مستند کردهاند.
این رسانهها میگویند این تعداد تنها شهروندان قربانی خشونت افراد مسلح ناشناس هستند که خبر کشته و زخمی شدن آنها به دستشان رسیده است و توانستهاند آن را راستیآزمایی و هویت این اشخاص را تایید کنند.
تشدید خشونتهای قابل نسبت دادن به حکومت که با بیعملی ماموران امنیتی و پلیس روبهرو میشود، ظن گسترده و این باور عمومی را در بین شهروندان ایجاد کرده است که سپاه پاسداران بهعنوان نهادی که در همهجا و همهچیز در بلوچستان نقش دارد، اگر مستقیما در این قتلها دست ندارد، دستکم به آنها مصونیت میدهد. چرا که بسیاری از این قتلها و اقدامات مسلحانه وحشتآفرین در مکانهایی نزدیک به کلانتری، مقر اداره اطلاعات و یا مکانهای نظامی و امنیتی دیگر رخ دادهاند.
اما در واکنش به این خشونتها، مولوی «عبدالحمید اسماعیلزهی»، امام جمعه اهل سنت زاهدان و از رهبران معنوی مردم معترض بلوچ در جریان جنبش «زن زندگی آزادی»، در خطبههای نماز جمعه ۱۹مرداد۱۴۰۳ نسبت به کشتار روزانه شهروندان بلوچ توسط افراد ناشناس و نیروهای امنیتی و نظامی به شدت انتقاد کرد و مسوول این وضعیت را نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی دانست.
او گفت: «مردم نسبت به این قتلها مشکوک هستند، چرا که عامل هیچیک از این ترورهای کور تاکنون دستگیر نشده است. مقامات جمهوری ایران از جمله دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی نسبت به این موضوع، مسوول حفظ امنیت جان و مال مردم هستند. شما باید پاسخگوی امنیت مردم باشید.»
در همینباره، چهار سازمان حقوقبشری بلوچستان، «حالوش»، «شیوارنیوز»، «کمپین فعالین بلوچ» و «رسانک» در بیانیهای مشترک اعلام کردند مسوولیت کشتار شهروندان بلوچ توسط افراد مسلح ناشناس با جمهوری اسلامی است و از سایر سازمانهای حقوقبشری ایران خواستند به آنها کمک کنند تا این جنایتها را در مجامع بینالمللی مطرح کنند.
بر اساس این بیانیه، گزارشهایی که از منابع مردمی به دست سازمانهای حقوق بشری مذکور رسیده، نشان میدهند نیروهای نظامی در بسیاری از سرقتهای مسلحانه با سارقان همکاری دارند و یکی از عمده دلایل ناامنیها، خود نیروهای مسلح جمهوری اسلامی هستند.
همچنین عنوان شده است که مقامات قضایی و نظامی در بسیاری از پروندههای قتل و کشتار به جای تشویق شهروندان به پیگیری قانونی پروندهها، مشوق آنها برای انتقامگیری هستند.
چرا پلیس پیگیر این جنایتها نیست؟
شهروندان بلوچ که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده نیز پرسیدهاند چرا این افراد ناشناس مسلح هرگز شناسایی نشده و تحت پیگرد قرار نمیگیرند؟
یکی از شهروندان بلوچ که بهدلایل امنیتی از افشای هویت او معذوریم، به «ایرانوایر» گفت در تاریخ ۲۰ تیر، یعنی کمی بیش از یک ماه پیش، یکی از همسایههای با نام خانوادگی «ملازهی» توسط افراد مسلح ناشناس هدف حمله قرار گرفته و زخمی شده است.
این شهروند میگوید پیگیریهای خانواده فرد مضروب تاکنون به نتیجهای نرسیدهاند و دولت حتی در قبال شکایت افراد نسبت به این موارد هم پاسخگو نیست.
شهروند دیگری نیز به «ایرانوایر» میگوید: «دایی من ۱۵مرداد توسط افراد مسلح ناشناس کشته شد. از دولت چه بگوییم؟ شکایت کردیم. گفتیم دوربین هست، برویم ببینیم. آمدند، صاحبخانه گفت دوربین خراب است و نیروی انتظامی بدون هیچ اصراری گذاشت و رفت؛ بدون اینکه چک کنند واقعا دوربین خراب است یانه؟!»
یک شهروندان دیگر که ترجیح میدهد با نام مستعار «عمران» او را خطاب کنیم، میگوید: «پس از جمعه خونین زاهدان و خاش، فضای بلوچستان کاملا امنیتی است و ایست بازرسیها بیشتر شدهاند. در همه ورودیهای شهر زاهدان ایستوبازرسی زدهاند، با وجود این ناامنی، آدمربایی و قتلهای مشکوک کمتر نشده که بیشتر هم شدهاند.»
این فعال اجتماعی ادامه میدهد: «مردم از وضعیت این روزهای بلوچستان نگران هستند و این سوال این روزها در همه اقشار جامعه مطرح است که چرا دزدها و افراد مسلح ناشناس، شناسایی و دستگیر نمیشوند؟ در محافل مختلف، مردم دیدهها و شنیدههای خود را به هم میگویند.»
او درباره صحبتهای شهروندان عادی نیز میگوید: «بعضی معتقدند حکومت برای حذف افراد با نفوذ و موثر در جامعه که با حکومت همسو نیستند، از افرادی استفاده میکند که زیر حکم اعدام هستند یا بنا به دلایلی نیاز به همکاری با حکومت دارند.»
بعد به گفتههای یکی از آشنایان خود که در حال انجام فرایند دریافت تامین یا «اماننامه» است، اشاره میکند و میگوید: «میگفت ماموران امنیتی از من خواستند فلان شخص را به قتل برسانم، بعد نامه تامینم را تایید میکنند.»
این اولین بار نیست افرادی که با اتهامات مواد مخدر تحت پیگرد هستند یا حتی محکوم شده و در زندان به سر میبرند، با وعده آزادی و دریافت اماننامه در ازای قتل و ترور اشخاص مورد اعتماد و معترض در جامعه بلوچستان حتی در بیرون مرزها روبهرو میشوند.
پیشتر یک فایل صوتی از «محمود گرگیج»، زندانی بلوچ محبوس در زندان بیرجند که در اردیبهشتماه اعدام شد، منتشر شده بود که در آن میگفت: «مامورین اطلاعات در قبال آزادی به من پیشنهاد ترور مخالفین در خارج از کشور را داده بودند، من نپذیرفتم.»
اما احتمالا سرشناسترین مورد، «عیدوک بامری» است؛ جنگجویی مخالف حکومت که در اوایل دهه ۱۳۷۰ سلاحش را زمین گذاشت و از «قاسم سلیمانی»، فرمانده کشته شده سپاه پاسداران اماننامه گرفت.
پیشتر، «شیراحمد شیرانی»، فعال حقوقبشر و از مدیران مجموعه حالوش به «ایرانوایر» گفته بود اماننامهها در واقع به معنای شروع همکاری این افراد با حکومت بودهاند: «حداقل در بلوچستان، بسیاری از کسانی که اماننامه دریافت کرده بودند، بهعنوان بازوی حکومت برای ترور نیروهای سیاسی و رهبران جنبشهای سیاسی و اجتماعی عمل میکردند.»
علاوه بر این، گزارشهایی نیز از سوءاستفاده نهادهای امنیتی، حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات از درگیریهای طایفهای مخابره شدهاند. یک فعال مدنی در بلوچستان به «ایرانوایر» میگوید نیروهای سپاه و وزارت اطلاعات در جریان درگیریهای طایفهای هر یک با حمایت از یک طایفه و مسلح کردن آنها، شرایط را وخیمتر میکنند.
او همچنین به شرایط اقتصادی دشوار و تنگدستی عده زیادی از مردم در این استان بهعنوان موضوع دیگری که شرایط ناامن کردن جامعه را برای سپاه و وزارت اطلاعات هموار میکند، اشاره میکند: «حکومت برای به نمایش گذاشتن یک چهره خشن از مردم بلوچستان با توجه به مبارزات مدنی این مردم در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی و دادخواهی برای ماهو بلوچ و نیز برای جلوگیری از پیوستن دیگر نقاط کشور به این جنبش بزرگ مردم بلوچستان، اجازه تشدید خشونتها را داده است.»
«محمد» از «دستکاری افکار عمومی» به منظور منحرف کردن ذهن مردم از مشکلات موجود بهگونهایی که آنها را وادار کنند به آغوش حاکمیت به عنوان ناجی جانشان بازگردند، اشاره میکند: «در نهایت هدفشان این است که رهبران حامی مردم در بلوچستان را بهعنوان عاملان اصلی ناامنی و کشتار در بلوچستان جا بزنند تا از این طریق بتوانند اطراف این رهبران را منزویتر کنند.»
سپاه مامور تامین امنیت یا مولد ناامنی در بلوچستان؟
رسانه حقوقبشری «رسانک» گزارشی در سال جاری میلادی برای «کمیته حقیقتیاب» سازمان ملل متحد تهیه کرده و نسخهای از آن را در اختیار «ایرانوایر» قرار داده است.
در این گزارش، به نتیجه تحقیقات نهادهای حقوقبشری درباره نحوه انجام جنایتهایی که افراد مسلح ناشناس مرتکب میشوند، اشاره و نوشته شده است: «بررسیها نشان میدهند این قتلها عموما با استفاده از اسلحههای خودکار همچون کلاشنیکف انجام شدهاند که نشاندهنده وفور سلاح در بلوچستان است. بسیاری از فعالان بلوچ، از جمله برخی از روحانیون بلوچ بارها نسبت به این وضعیت اعتراض کردهاند.»
این سازمان، «طرح امنیت پایدار» سپاه را که در واقع با مسلح کردن افراد عادی نزدیک به حکومت، قصد مقابله با گروههای مخالف مسلح را دارد، به عنوان یکی از دلایل ناامنی امروز بلوچستان خوانده است: «سپاه پاسداران در سال ۱۳۸۷ پروژهای به نام طرح امنیت پایدار با مدیریت قرارگاه منطقهای قدس با فرماندهی نورعلی شوشتری را آغاز کرد. این طرح با هدف مقابله با گروههای مسلح بلوچ آغاز شد اما مجریان آن بررسیهای مناسبی را برای تجهیز و تسلیح افراد تحت این پروژه انجام ندادند.»
رسانک در پایان تاکید کرده است: «این اقدام سپاه باعث افزایش ناامنی، سرقتهای مسلحانه و درگیریهای قومی و طایفهای شده است که همچنان در برخی مناطق ادامه دارند. چرا که این ارگان نظامی هیچگاه نسبت به چگونگی بهکارگیری از این سلاحها توسط شهروندان نظارتی نداشته است.»