Tuesday, Aug 27, 2024

صفحه نخست » درگذشت رضا قطبی؛ از ریاست رادیو و تلویزیون ملی تا ۴۵ سال سکوت قهری

qotbi.jpgچهل سال اقامت رضا قطبی در پاریس، کسی که تاریخ رادیو و تلویزیون ملی ایران با نام او گره خورده است، در سکوت و انزوای کامل گذشت تا اکنون که درگذشت او در ۸۶سالگی خبرساز شده است

رضا قطبی، اولین رییس سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، در سن ۸۶ سالگی در پاریس گذشت.

قطبی، پسردایی شهبانو فرح دیبا، متولد فروردین ۱۳۱۷ در لاهیجان بود که از سال ۱۳۴۲ تا شهریور ۱۳۵۷ ریاست رادیو تلویزیون ملی ایران را بر عهده داشت.

تو فارغ‌التحصیل رشته ریاضی از دانشگاه پاریس بود و پس از اتمام تحصیلاتش، مدتی را نیز در دانشگاه شریف(آریامهر سابق) به تدریس مشغول بود.

نادر صدیقی، روزنامه‌نگار و مجری پیشکسوت رادیو و تلویزیون ملی ایران، در مستند «سلام من نادر صدیقی» تولید شبکه منوتو، از نحوه آشنایی خود با رضا قطبی، رئیس تلویزیون ملی ایران و استخدام در این سازمان می‌گوید:

از او به عنوان نویسنده متن پیام مشهور به «صدای انقلاب شما را شنیدم» نام می‌برند که در آبان ۱۳۵۷ توسط محمدرضا شاه پهلوی قرائت شد.

رضا قطبی پس از انقلاب مدتی مخفیانه در ایران زندگی کرد و سپس برای مدتی در امریکا ساکن شد و پس از آن مقیم فرانسه شد. او تا پایان عمر سکوت اختیار کرد.

:::

صدای آمریکا - رضا قطبی که نام او را در فضای دانشگاهی ایران تنها شمار معدودی از اساتید و دانشجویان به‌دلیل مقام استادی ریاضی او در دانشگاه صنعتی آریامهر شنیده بودند، در پی تحولات گسترده‌ای که در آغاز ریاستش بر سازمان ملی رادیو و تلویزیون ایران ایجاد کرد، به یک نام آشنا برای مخاطبان رسانه‌ها و بخشی از افکار عمومی ایران تبدیل شد.

در این میان، برخی نیز می‌دانستند که او پسر دایی شهبانو فرح است و شنیده بودند که پدرش محمدعلی قطبی، یک معمار صاحب‌نام، در تأمین مالی عمه‌اش فریده دیبا و دخترش فرح، که همسر و پدر خود را از دست داده بودند، نقش دارد.

مناسبات نزدیک خانوادهٔ قطبی و دیبا سبب شده بود فریده دیبا دخترش را برای تحصیل در رشتهٔ معماری مانند برادرش راهی پاریس کند؛ جایی که در آن محمدرضا شاه پهلوی را دید و بعد به خواستگاری او پاسخ مثبت داد. رضا قطبی نیز در دوران تحصیل فرح دیبا در پایتخت فرانسه، در این شهر تحصیل می‌کرد.

عروسی رضا قطبی با حضور فریده و فرح دیبا
عروسی رضا قطبی با حضور فریده و فرح دیبا

رضا قطبی زادهٔ سال ۱۳۱۷ در لاهیجان بود و مانند فرزندان طبقهٔ فرادست جامعه در آن دوره، بعد از پایان جنگ جهانی دوم، به مدارس ایتالیایی‌زبان و فرانسوی‌زبان در تهران رفت و در ریاضی مانند اجداد خود از جمله قطب‌الدین محمد لاهیجی، استعداد زیادی نشان داده بود.

گفته می‌شد که در رویدادهای دوران محمد مصدق، او که در دبیرستان البرز درس می‌خواند، به‌دلیل دفاع از دیدگاه‌های ملی‌گرایانه هدف ضربات چاقو قرار گرفت اما خود بعدها هرگز در این باره سخنی بیان نکرد.

رضا قطبی در پایان تحصیلات در پلی‌تکنیک فرانسه به تهران بازگشت و در دانشگاه صنعتی آریامهر استخدام شد و به استادی ریاضی رسید. او در وزارت اطلاعات و جهانگردی عضو گروهی شد که برپایی تشکیلات بزرگ تلویزیونی به سبک غرب را تدارک می‌دید و بعدها ریاست این رسانه نوین بر دوش او گذاشته شد.

رضا قطبی تحولات در رسانهٔ ملی را از همان آغاز ریاستش در سال ۱۳۴۲ آغاز کرد؛ زمانی که اعتراضات خرداد ۴۲ سرکوب شده بود و حکومت وقت با چشم دوختن به تقویت ارکان خود، رادیو و تلویزیون را نشانی از عزم نظام برای رشد و اعتلای اقتصادی کشور، دمیدن امید به ارتقای سطح زندگی عامهٔ مردم و کسب جایگاه جهانی برای کشور در برابر افکار عمومی ترسیم کرده بود.

در آن سال‌ها، رضا قطبی شماری از شاعران، نویسندگان و روزنامه‌نگارانی را که نداهای مخالف با حکومت شاهنشاهی سر می‌دادند، جذب کرد و موفق به جلب همکاری آن‌ها شد.

او که در سازمان و رسانه‌های وقت با عنوان «مهندس قطبی» خطاب می‌شد، در دوران ریاست خود حتی افرادی مانند هوشنگ ابتهاج، احمد شاملو و خسرو گلسرخی را که با داشتن مواضع چپ، مخالف نظام پهلوی شناخته می‌شدند، به همکاران تلویزیون مبدل کرد.

آقای قطبی در این دوران به دفاتر سازمان رادیو و تلویزیون در استان‌های کشور هم اختیارات گسترده داد تا از افراد محلی در برنامه‌های خود استفاده و مطالبی برای مخاطبان محلی تولید کنند.

عکس بدون تاریخ از رضا قطبی (راست)، شهبانو فرح و محمدرضا شاه
عکس بدون تاریخ از رضا قطبی (راست)، شهبانو فرح و محمدرضا شاه

همزمان با تحولات سریع در ساختار رادیو و تلویزیون ملی کشور، استودیوهای مدرن در ساختمان جام جم در شمال تهران ساخته می‌شد و استودیوهای رادیو و تلویزیونی بر اساس پیشرفت‌های غرب در شهرهای کشور ایجاد می‌شد. این سازمان به یکی از بزرگ‌ترین مراکز جذب نیرو در سراسر ایران و نهادی برای حمایت از برنامه‌های فرهنگی و هنری کشوری و برنامه‌های بین‌المللی در این عرصه‌ها تبدیل شده بود.

تولیدات تلویزیون به میزان زیادی افزایش یافت و سریال‌های سرگرم‌کننده خیابان‌ها را از مردمی خالی می‌کرد که مشتاقانه منتظر دیدن برنامه‌ها بودند. شوهای هنری به‌ویژه برای آخر هفته‌های مردم در آن دوران بخش جدایی‌ناپذیری از تولیداتی بود که مجریانی مانند فریدون فرخزاد به ستارهٔ آن‌ها تبدیل شده بودند.

به‌موازات این روند، رضا قطبی روند ایجاد شبکه‌های دیگر در سازمان را نیز آغاز کرد تا مخاطبان خاص را جذب کند. برخی از برنامه‌سازانی که میان اندیشه‌ورزان محبوب بودند، بسیار زود در شبکهٔ دوم تلویزیون به کار پرداختند.

تماشای سریال‌های تلویزیونی مانند «دایی‌جان ناپلئون»، «ایتالیا، ایتالیا»، «دلیران تنگستان»، شوهای پربینندهٔ آخر هفته‌ها یا تدارک جشن‌هایی پر از ترانه و رقص و شور جهت مراسم ملی و سنتی مانند نوروز و دوبلهٔ سریال‌های محبوب خارجی یا شنیدن سریال‌های رادیویی و شوهای شاد و طنز روز جمعه بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی میلیون‌ها ایرانی در آن دوران بود.

در این میانه اما در مقاطعی پس از آغاز دههٔ پنجاه خورشیدی که برخی گروه‌های چریکی مذهبی و اصطلاحاً چپ درصدد تلاش برای ساقط کردن سلطنت پهلوی بودند و روح‌الله خمینی نیز از نجف در عراق هواداران خود در ایران را به مخالفت با شاه توصیه و تشویق می‌کرد، به توصیهٔ ساواک، تلویزیون محاکمهٔ شماری از متهمان دادگاه‌ها و ابراز ندامت‌های برخی از آن‌ها را پخش کرد.

این امر به‌گفتهٔ برخی از کارمندان ارشد وقت آن سازمان این تصور را در افکار عمومی ایجاد کرد که ساواک تمامی زندگی مردم را زیر رصد خود دارد و این امر را کمکی برای بازدارندگی در برابر «خرابکاران» و «خائنان» محسوب می‌کرد.

کامبیز محمودی، که یک دورهٔ طولانی بیش از ۱۰ ساله معاون رضا قطبی بود، بعدها پس از خروج از ایران گفته بود حتی یک کارمند درجهٔ پنجم سازمان ملی رادیو و تلویزیون هم فکر می‌کرد تلفن خانه و دفتر کارش زیر کنترل ساواک است.

با این اوصاف، کامبیز محمودی در خاطرات شفاهی بنیاد مطالعات ایران افزوده است اظهاراتی از این قبیل که سازمان امنیت (ساواک) در تمام مراحل برنامه‌سازی تلویزیون دست داشت یا کمیته و تشکیلاتی داشت که بر برنامه‌سازی‌های رادیو و تلویزیون نظارت می‌کند و مطالب را پیش از تولید می‌بیند و تصویب می‌کند، نادرست و حرف‌هایی اشتباه است.

به‌گفتهٔ آقای محمودی، «البته گفتن این‌که همهٔ تولیدات و مطالب پخش‌شده و فعالیت سازمان ملی رادیو و تلویزیون به‌دور از چنین رابطه‌ای بود، نادرست است و سازمان مانند سایر نهادها و ارکان کشوری در این کوشش سهیم بود که چنین القا کند که سازمان امنیت در همه‌جا حضور دارد» و این رویکرد خود در روند رویدادهای منجر به انقلاب و گسترش نارضایتی‌ها و خیزش علیه حکومت وقت نقش داشت.

نیکزاد، یکی از برنامه‌سازان آن دورهٔ تلویزیون، در خاطرات شفاهی بنیاد مطالعات ایران گفته است برای او شخصاً در دوران ریاست قطبی بر رسانهٔ ملی «هیچ‌گاه این تجربه پیش نیامد که کسی، از جایی، خواسته باشد در یک برنامه یا فیلم در دست تولید سفارش و نظارت و کنترل و دخالت کند».

محمد نفیسی، یکی از تهیه‌کنندگان برنامه‌های گروه کودک در تلویزیون ایران شش سال پیش از روی کار آمدن جمهوری اسلامی، در تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات ایران گفته است در مواردی مانند جشن‌های ۵۰ سالهٔ سلطنت پهلوی یا جشن‌های ۲۵۰۰ سالهٔ شاهنشاهی دستوری از قطبی، ساواک یا دیگران نمی‌آمد که همهٔ برنامه‌ها موظف به انعکاسی از این موارد باشند اما خود ما در پیشنهادهای کلی در این زمینه‌ها شریک می‌شدیم و مسئولیت آن را هم برعهده می‌گرفتیم.

محمد نفیسی تأکید دارد که شورای برنامه در سازمان در جلسات دائم هفتگی خود به‌طور کلی پیرامون برنامه‌ها نظر مشورتی می‌داد و اعضای آن در خصوص بخش‌هایی از برنامه‌ها که با اهداف کلی منطبق بود یا نه، حرف می‌زدند و اگر مواردی بوده که افرادی «از خارج از سازمان» آمده‌اند، تنها با مدیران گروه صحبتی داشتند و در کل، شورای برنامه بر ساخت کیفی برنامه‌ها نظارت می‌کرد.

رضا قطبی تا شهریور ۱۳۵۷ ریاست این سازمان را در دست داشت، یعنی تا زمانی که شعله‌های مخالفت هواداران روح‌الله خمینی و سایر مخالفان نظام پهلوی بالا گرفت و همهٔ آن‌ها با گرد آمدن دور این رهبر روحانی که دیگر از نجف به نوفل‌لوشاتو در فرانسه رسیده بود، عزم خود را برای پایان دادن به سلطنت پهلوی جزم کردند.

آیت‌الله خمینی آن دوره نوارکاست‌ سخنرانی‌ها و پیام‌های خود را به ایران می‌رساند و دستگاه رسانهٔ کشوری در تهران سیاست‌های متفاوتی را در مقابله با وضعیت پیش گرفت؛ از سکوت و سانسور گرفته تا بعدها کمی همراهی با مخالفان و سرانجام تسلیم شدن به حامیان خمینی.

در پاییز آن سال سرنوشت‌ساز برای ایران، بسیار گفته می‌شد که متن بیانیهٔ شاه که به «شنیدن صدای انقلاب شما» آوازه یافت، از سوی رضا قطبی و حسین نصر، کارمند ارشد دفتر شهبانو فرح، نوشته شده بود.

هواداران خمینی تسلط بر ساختمان رادیو و تلویزیون ملی ایران را که عصر ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ رخ داد، نمادی از سقوط سلطنت پهلوی و نظام ۲۵۰۰ سالهٔ شاهنشاهی جلوه دادند.

مخالفان سوگندخوردهٔ خاندان پهلوی رضا قطبی را متهم کردند که مشوق اصلی شهبانو فرح در برگزاری جشن هنر شیراز بوده و آن جشن بین‌المللی را که گروه‌های هنری جهانی در آن شرکت کرده بودند، مخالف سنت‌های یک «جامعهٔ مسلمان» قلمداد کردند.

رضا قطبی مدتی بعد از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران ماند اما در آستانهٔ ۴۰سالگی، درحالی‌که اعدام مقامات بسیاری از مرتبطین با سلطنت پهلوی در دستور کار شیخ صادق خلخالی با حمایت روح‌الله خمینی قرار گرفته بود و تصاویر پیکر خون‌آلود و گلوله‌خوردهٔ آن‌ها صفحات روزنامه‌ را می‌پوشاند، از مخفیگاه خود در کشور و از راهی که هنوز جزئیات آن فاش نشده، توانست از کشور خارج شود.

چهل سال اقامت رضا قطبی در پاریس، کسی که تاریخ رادیو و تلویزیون ملی ایران با نام او گره خورده است، در سکوت و انزوای کامل گذشت تا اکنون که درگذشت او در ۸۶سالگی خبرساز شده است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy