Saturday, Aug 31, 2024

صفحه نخست » جناب دکتر نوری زاده، نسل ما بازنده بود ولی احمق نبود...؛ ف. م. سخن

IMG_4430.pngزن و مرد سالخورده ای را در نظر بگیرید، که مسیری پر پیچ و خم و هولناک را در زندگی شان طی کرده اند و در جوانی آرزو داشته اند خودشان و فرزندان و نوادگان شان به رفاه و سربلندی و ثروت و علم و هنر در بالاترین حد برسند و برای تحقق این آرزو که تنها از طریق تغییر در وضع موجود به نظر امکان پذیر می آمد چه تلاش ها که نکردند و چه از خودگذشتگی ها که نکردند، ولی حاصل تلاش هایشان نه تنها زندگی بهتر برای خودشان و آیندگان شان نشد بلکه آن چه هم که داشتند از دست دادند و اکنون فرزندان و نوه های آن ها که بزرگ شده اند و بهره مند از نشاط و قدرت جوانی هستند، این زن و مرد را به باد تهمت و تحقیر گرفته اند که شما اگر در جوانی تان تحول خواه نمی بودید، ما امروز به این وضع دچار نمی شدیم و اگر سوییس نمی شدیم دستکم مردم تحت حاکمیت شیخ ممد اماراتی می شدیم که چقدر چیزهای قشنگ برای کشورش ساخته و چه رفاهی برایشان به ارمغان آورده است.

خب بچه ها حق دارند این ها را بگویند چون اصلا از گذشته و آن چه «واقعا» بوده -که صد البته و هزار البته از وضع امروزشان خیلی خیلی خیلی بهتر بوده- و شرایط زمانه و تفاوت ها، خبر ندارند و امروز در تکه های ویدئویی و فرازهای کتاب ها و خواندن خاطرات قدیمی ها، چیزهایی می بینند و می خوانند و می شنوند که به زن و مرد پیر می گویند ابله و احمق و جاهل و نادان و هزار فحش و فضیحت دیگر و اسم زن و مرد سالخورده را هم می گذارند نسل پنجاه و هفتی که امروز این لفظ مساوی با فحش خواهر و مادر است.

خب. آن ها نمی دانند که اولا کسی نمی خواسته ایران به این روز بیفتد که افتاده و از جمعیت سی میلیونی آن زمان، صد نفر هم نمی توانسته اند حدس بزنند یا باور داشته باشند که ایران به این روز خواهد افتاد چنان که همین امروز در سال ۱۴۰۳، در میان جمعیت ۹۰ میلیونی ایران، صد نفر هم پیدا نمی شوند که بدانند تمام این کارهایی که ما مخالفان حکومت نکبت می کنیم، در سال ۱۴۵۳ به چه نتیجه ای منتهی خواهد شد و وقتی به ۱۴۵۳ برسیم و امروز را از آن جایگاه نگاه کنیم چه قضاوت ها نسبت به همین نسل ۱۴۰۰ معترض و پر انرژی تحول خواه خواهد شد که خدا می داند محترمانه تر از قضاوت نسل ۵۷ خواهد بود یا خیر.

مثلا فرض محال کنید (چون زمان جوانی ما هم فرض روی کار آمدن آخوندها حتی برای خود آخوندها هم محال بود) جنگ داخلی شده و ایران ششصد تکه شده و یک تکه را افغانستان اشغال کرده یک تکه را آذربایجان و یک تکه را عراق و عربستان و از این جور فکرهای فانتزی و همان طور که عرض کردم محال. نه. ما اولا چنین فرض های محالی نخواهیم کرد و ثانیا ما با این حکومت نکبت به هر آینده ای دچار شویم، خواهیم جنگید و این افتضاحاتی که من نوشتم هیچوقت در ایران به وقوع نخواهد پیوست و اگر کسی چنین حرفی نسبت به ۱۴۵۳ بزند و بگوید وضع ما ممکن است بدتر شود، به او خواهیم خندید و او را طرفدار وضع موجود و جمهوری اسلامی خواهیم دانست و چنین کسی را از صحنه ی سیاست محو خواهیم کرد.

این طور فکر می کنیم دیگر نه؟

یعنی شبیه به سال ۵۷؟!

*****

اما حرف من این ها نیست. می گذاریم بچه ها هر لگدی خواستند به زن و مرد سالخورده ی مزبور بزنند و دلشان را خنک کنند اما عمو جان عزیز و با سواد و با تجربه ای که همسن و سال ماست و می داند که در آن سال ها فکر ها چه بوده و تفکرات چگونه بوده و از شرق تا غرب عالم جوان های آن دوران همان گونه بوده اند که جوان های معترض ایرانی بوده اند با موهای بلند و شلوار پاچه گشاد و یقه هایی به اندازه ی بال هواپیما و اهل برگرداندن میز غذاخوری دانشگاه و اعتصاب و اعتراض و تظاهرات ضد حکومتی و ایرانی ها اگر احمق بوده اند، کسانی مثل سارتر و راسل که احمق نبوده اند، چنین عزیز با سواد و با تجربه و دلسوزی او دیگر چرا برای همپا شدن با جوان ها دو تا لگد به این زن و مرد سالخورده و در واقع به خودش می زند؟!
چرا استاد عزیزم جناب دکتر نوری زاده به نسل ما می گوید بازنده و احمق! بازنده درست ولی احمق دیگر چرا؟!

مثلا ماها اگر خودمان به خودمان توهین کنیم همه چی درست می شود؟ کاش حق با توهین کنندگان بود ولی حق با آن ها نیست. اگر بخواهید من از همین نسل جوان و امروزی که خیلی هم بچه های خوب و نازنینی هستند در همین سه چهار دهه، خطاهایی بر شمرم که خودشان با چشم باز و با گزیده شدن های قبلی از ملاهای حاکم -که ماها جز گذشتگان مان هیچوقت از هیچ طرف گزیده نشده بودیم- باز دست شان را بارها در سوراخ مار کردند و چند بار دیگر گزیده شدند؟ دنبال خاتمی قهوه ای و دنبال موسوی سبز و دنبال روحانی بنفش و همین اخیرا -گیرم عده ای خیلی کم تر- دنبال پزشکیان گاگول راه افتادن همین نسل های اخیر به خاطر «شرایط موجود» و هزار بار دیگر تاکید می کنم به خاطر «شرایط موجود» یادتان هست؟

نه. انتقاد به جای خود، بیان واقعیت ها به جای خود، قبول خطاها به جای خود، ولی ترسیم «شرایط موجود» آن زمان در جهان و ایران هم به جای خود. این که ما بخواهیم جوان نمایی کنیم و چون جوان به گذشتگان فحش می دهد ما هم به خودمان فحش بدهیم خیر. این بینش و این نوع برخورد خطا اندر خطا اندر خطاست. حالا یک ابلهی پیدا می شود که خود را فریب خورده ی گذشته می داند و به خودش و ماها می گوید «فرومایه» و به اعتراض جوانان آن سال ها می گوید جنبش فرومایگان. بگذار بگوید. او مهره ی موثری نیست و اینجوری دلش اگر خنک می شود بگذار بشود. اما کسانی مثل استاد دکتر نوری زاده یا زنده یاد شایگان یا دیگر بزرگان فرهنگ که نباید عقل شان را به دست اشخاص احساساتی بدهند. یک لحظه و فقط یک لحظه اسامی نویسندگان و متفکران و شعرا و اهل دانش و فرهنگ سال ۵۷ ایرانی را به ذهن بیاورید و فکر کنید رو در روی آن ها به آن ها «احمق» می گویید. قطعا باعث خجالت و شرمندگی خواهد شد. اگر لازم باشد، باز هم در این زمینه خواهم نوشت.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy