رحیم قمیشی
از دیروز تا امروز صحنههایی آخرالزمانی در لبنان به نمایش درآمده. روز گذشته هزاران پیجر ارتباطی حزبالله منفجر گردیدند و امروز بعدازظهر انفجارهای جدیدی شروع شده، از لپتاپها و تلفنهای همراه تا سایر وسایل الکترونیکی، که ظاهراً همه در خدمت حزبالله لبنان بودهاند و بدیهی است متهم اصلی اسرائیل باشد، اگر چه این کشور خود را بیاطلاع نشان میدهد.
هزاران نفر ناقص شده و بیمارستانهای لبنان تختی برای بستری مجروح جدید ندارند.
این موضوع تراژیک یقیناً در آینده سوژهای برای بسیاری فیلمسازان خواهد شد.
اتفاقی که در هیچ جنگی قبلا نیفتاده و از این پس باید منتظر ادامه آن بود.
نمایشی از جنگ در عصر جدید.
فردا ممکن است در تلفن همراهت بگویی لعنت بر حاکمیت، و ناگهان موبایل در صورتت منفجر شده و هیچکس هم مسئولیت آن را نپذیرد!
صحنهای وحشتناک از وقتی که تکنولوژی بهدست آدمکشان و قدرتمندان بیفتد.
اما موضوع نوشته من، ترس از جنگهای جدید نیست، که چند برابر انسانهای خرابکار بر روی کره زمین، انسانهای فداکار، درست و دانشمندان انساندوست داریم، و حتما تکنولوژی به خدمت بشر در خواهد آمد. موضوع این نوشته آنست که چرا سفیر ایران در لبنان باید از این پیجر های ناامن استفاده بکند؟
این موضوع مهمی است که نباید دستکم گرفته شود.
همه میدانیم به غیر از آنکه وزیر خارجه و همینطور وزیر اطلاعات با نظر رهبری تعیین میشوند، سفرای ایران در کشورهای متشنج منطقه، همگی از طریق یکی از نهادهای نظامی سیاسی اقتصادی امنیتی به وزارت خارجه تحمیل میگردند و سفارت ایران در لبنان عملا شعبهای از نیرویی نظامی است که ماموریتش خارج از کشور است.
آیا آن نهاد نظامی امنیتی که خود را در هر زمینهای صاحب صلاحیت میداند، امروز متوجه شده، در اکثر زمینهها ناکام مانده و رشدش در کشور بادکنکی بوده است!!
انفجار در ساختمان تحت پوشش سفارت ایران در دمشق و کشته شدن فرماندهان مهم نظامی، ترور اسماعیل هنیه در تهران، انفجار در سفارت ایران در بیروت و زخمی شدن سفیر ایران، دخالت در دستگیریهای داخلی، دخالت در سیستم اقتصادی، دخالت در سیستم درمان، دخالت در وزارت خارجه، بدون کمترین صلاحیتها...
آیا وقتش نشده این بادکنک رشد برخی نهادهای نظامی ترکانده شود؟
چه اتفاق دیگری باید بیفتد تا سپاه متوجه شود نمیتواند بدون صلاحیت لازم و پاسخگویی وارد تمام سطوح مدیریتی کشور شود.
در سالهای گذشته رشد بادکنکی بسیاری نهادها در کشور اتفاق افتاده، با نامهای انقلابی و تحت فرمان رهبری و غیرپاسخگو به دولت و مردم.
این بادکنکها فقط باد شدهاند.
بزرگ به نظر میرسند.
اما از درون همچنان عقب ماندهاند
همچنان به شیوه سی چهل سال پیش فکر میکنند
و مستعد ترکیدناند!
آنها نمیدانند در عصر جدید
یک پیجر
ناتوانی آنها را افشا میکند
آیا سفیر تمام مکالمات قبلیاش شنود نمیشده؟
تمام قرار ملاقاتهایش
تمام پیامهای سریاش از تهران
آیا این سفیر ناتوان ما
این نهادهای مداخلهگر و بیصلاحیت ما
باید همچنان نمایش قهرمانی بدهند؟
این بادکنکها آیا بزودی منفجر نخواهند شد
صدای ترکیدن خود را خواهند شنید؟
با یک پیجر!