هفت پیامد راهبردی درگیری ایران و اسراییل
آرش رئیسینژاد* - فارن پالیسی
*آرش رئیسینژاد پژوهشگر، تحلیلگر و استاد دانشگاه ایرانی است. او در حال حاضر به عنوان پژوهشگر مرکز خاورمیانه دانشگاه علوم اقتصاد و سیاسی لندن فعالیت میکند. رئیسینژاد در گذشته استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران بود
اول، تغیر بنیادین در راهبرد نظامی-امنیتی
بنیان استراتژی امنیت ملی و نظامی ایران که بر متحدان نظامی غیردولتی متکی بود، به صورت تدریجی به سمت نوع جدیدی از بازدارندگی پیش میرود. این تحول عمیق را میتوان در نحوه جایگزینی چهرههای کلیدی در سازمان نظامی ایران مشاهده کرد: از سردار «قاسم سلیمانی»، که مسئول عملیات نظامی برونمرزی ایران در منطقه بود، به سردار «امیرعلی حاجیزاده»، فرمانده نیروی هوافضای سپاه. این تغییر نشان میدهد که استراتژی «منطقه خاکستری» ایران که درگیری غیرمستقیم از طریق متحدان غیردولتی مانند حماس و حزبالله را در اولویت قرار داده بود، اکنون به راهبرد مکمل بدل شده است.
دوم، عبور از راهبرد صبر استراتژیک به اقدامات تلافیجویانه
ایران از موضع خود مبنی بر «صبر استراتژیک» صرف نظر کرده است. از پایان جنگ هشت ساله با عراق، استراتژی نهان رهبران نظامی ایران بر جذب ضربههای کاری و تلافی آنها در زمان مناسب، استوار بود. با این حال، خرابکاری مداوم اسرائیل در خاک ایران در طول دهها سال، راهبرد «ابهام استراتژیک» ایران را به «صبر استراتژیک منفعلانه» تقلیل داده بود که مشخصه آن عدم انجام اقدام تلافیجویانه بود.
سوم، قدرت موشکی نقطه اتکای امنیت ملی
ایران اکنون در زمینه بازدارندگی، آشکارا سیاست متمایزی پیش گرفته. اقدام تلافیجویانه شدید سپاه، اراده و توانایی ایران برای انجام حملات مخرب علیه اسرائیل را به نمایش گذاشت. برخلاف حمله اول در ماه آوریل که بیشتر موشکها و پهپادهای ایرانی رهگیری شده بودند، حمله موشکی دوم موفقتر بود و از سد سیستمهای دفاعی پیشرفته اسرائیل عبور کرد. فضای هوایی اسرائیل یکی از محافظتشدهترین فضاهای هوایی جهان است و اسرائيل به پیشرفتهترین فناوری ضدموشکی مجهز است. با همه اینها چندین موشک ایرانی به پایگاههای هوایی کلیدی در اسرائیل اصابت کردند.
چهارم، خاک ایران خط قرمز اسرائيل
خط قرمز جدید ایران در قبال اسرائیل نیز تعریف شده است. تلآویو نزدیک به 15 سال، حملات تخریبی به پایگاههای نظامی ایران در سوریه ترتیب داده و حتی ژنرالهای ارشد ایرانی را مستقیما هدف گرفته است. با این حال، با بمباران کنسولگری ایران در دمشق در اوایل آوریل، اسرائیل از یک مرز حساس رد شد و ایران را وادار کرد دو هفته بعد با شلیک انبوهی از موشکها و پهپادهای کمتر پیشرفته به اسرائیل پاسخ دهد. این رویداد نشاندهنده فروپاشی خطوط قرمز سنتی ایران در قبال اسرائیل بود. ایران در پاسخ به اقدامات مداوم اسرائیل، از جمله ترور رهبر حماس در تهران و رهبر حزبالله در بیروت، برای بازگرداندن سطحی از بازدارندگی اقدامی تلافیجویانه انجام داد. این بار، ایران از دو خط قرمز مهم عبور کرد و از داخل مرزهای خود به خاک اسرائیل حمله کرد و کشوری را که به سلاح هستهای دسترسی دارد، هدف گرفت.
پنجم، افزایش نفوذ در میان همسایگان عرب
بنظر میرسد نفوذ ایران در جوامع عربی افزایش یافته است. دستاوردهای حمله اخیر ایران در زمینه قدرت نرم میتواند به بازسازی محبوبیت ایران در جهان اسلام کمک کند، محبوبیتی که با حمایت بیدریغ تهران از رژیم اسد در سوریه آسیب دیده بود. از زمان جنگ حماس در غزه، ایران در میان فلسطینیها و جوامع عربی حامیان بیشتری پیدا کرده.
ششم، نزدیک شدن ایران به سلاح هستهای در صورت حمله اسرائيل
عملیات تلافیجویانه اسرائیل علیه ایران میتواند سیاست هستهای تهران را بهطور چشمگیری تغییر دهد. صداهای قدرتمندی در ایران، عمدتا از صف تندروها بلند میشود که از پیگیری قدرت هستهای به عنوان ابزاری راهبردی برای بازگرداندن بازدارندگی کامل کشور حمایت میکنند. این حامیان استدلال میکنند که موثرترین ابزار ایران برای بازدارندگی در مقابل تجاوز اسرائیل در تصمیمی استراتژیک برای توسعه کامل سلاحهای هستهای نهفته است.
هفتم، نبرد تکنولوژی و ژئوپلیتیک
این درگیری تضاد میان قدرت تکنولوژیک و قدرت ژئوپلیتیک را برجسته میکند. در شرایطی که ایران از مزایای ژئوپلیتیکی برخوردار است، نقطهضعف اسرائیل دقیقا آسیبپذیری ژئوپلیتیکی آن است؛ قلمرو اسرائیل به یک منطقه کوچک میان رود اردن و دریای مدیترانه محدود است. ایران انجام عملیات در «منطقه خاکستری» با حمایت شبکهای از متحدان غیردولتی را ترجیح میدهد، اسرائیل به استراتژی ضربه اولیه و پیشدستانه خود که مبتنی بر برتری تکنولوژیک است، تکیه کرده است. اگرچه تکنولوژی تاثیر روزافزونی بر انقلابهای نظامی دارد، عوامل ژئوپلیتیک همچنان در ترسیم مسیر رقابتهای منطقهای نقشی کلیدی ایفا میکنند. تکنولوژی ممکن است از وزن واقعیتهای ژئوپلیتیک کاسته باشد اما هرگز نمیتواند آنها را بهطور کامل از بین ببرد.
فقط می توانم بگویم متاسفم آقای نصیری