در این یک سال فقط خاورمیانه دگرگون نشد؛ بلکه جهان نیز در پی ۷ اکتبر، جهان دیگری است
علیرضا نوریزاده - ایندیپندنت فارسی
در سپتامبر 2023 ، با نرمتر شدن اسرائیل در پذیرش طرح صلح عربستان سعودی و امید به اینکه در مدت زمانی نه چندان دور شاهد برافراشته شدن پرچم فلسطین بر فراز أقصای شریف خواهیم بود ؛ چنان در تصورات ما و مردم فلسطین جان گرفته بود که در گفتگو با دوستان فلسطینی ام از دیدار بیت المقدس میگفتنئد و اینکه باهم میرویم و شهرهای سرشار از تاریخ را میبینیم . ابومازن رئیس دولت خودمختار فلسطین در سالهای پیری ؛ انگار جوان شده بود. عربستان با جدیت طرح پیمان دفاعی با ایالات متحده را دنبال میکرد و اسرائیل با أگاهی از اینکه با برقراری روابط با بزرگترین و ثروتمند ترین دولت عربی و اسلامی ؛ دیگر در وحشت جنگ و ترور ؛ روزگار سر نخواهد کرد . دشمن دیروز حالا آماده میشد به عنوان دوست وارد میدان شود، اراضی اشغالی ژوئن 67 را تخلیه کند و با پذیرش طرح دو دولت ؛ آغاز روزگار نوینی را رقم زند. در همان زمان در مقاله ای نوشتم اگر طرح صلح سعودی به نتیجه برسد ، تنها ورشکسته منطقه رژیم جهل و جور و فساد در تهران و وابستگانش خواهند بود. کوتاه زمانی پیش از 7 اوکتوبر ، ولی فقیه به اسماعیل هنیه مژده داد که پیمان ابراهیم به سامان نمیرسد و صهیونیست ها شکست سختی را متحمل خواهند شد.
درهفتم اوکتوبر کابوسی سنگین برجان و جهان ما فروریخت که جائی برای امیدواری باقی نگذاشت . غزه در 7 أوکتوبر 7 بیمارستان بسیار مدرن و مجهز ؛ دهها کلینیک ؛صدها مدرسه ؛ کودکستان ، دانشگاه ؛ آموزشگاههای آموزش عالی ؛ هنرستان ، مراکز هنری و فرهنگی ، سینما و تئاتر ، ورزشگاه داشت و امروز جز ویرانه ؛ منظری از غزّه پیش چشمان ما نیست .آنسو بیروت ، پایتخت فرهنگ و موسیقی و هنر و آموزش عالی با دانشگاههائی که افتخار لبنان و منطقه بود ، نیمه جان و پریشان ، با محله های ویران و هزاران کشته در انتظار تیر خلاص است .
در اکتبر 2023 ؛ هزاران تن از سران ؛ فرماندهان ردیف اول و دوم و سوم و چهارم حماس و حزب الله زنده بودند و فعالانه بدنبال تنفیذ اوامر ارباب نایب امام زمان تلاش میکردند . حوثی ها از بندر حدیده هزاران تن مواد غذانی ، نفت ، اسلحه و دارو دریافت میکردند و صادرات محدودشان فقط از این گذرگاه آبی انجام میگرفت. امروز اما به سبب اطاعتشان از اوامر ولی فقیه نه حدیده ای بجا مانده نه آسایشی ، قحط سالی بر یمن سایه گسترده که یاران ؛ عشق فراموش کرده اند. در عراق هادی العامری توی سرمیزند و در نجف دنبال پناهگاه است و قیس خزعلی ، سوراخ موش به دلار میخرد.
در دارالخلافه تهران مقام ولایت ، شبی در پادگان حر بیتوته میکند شبی در لتیان ، شامگاهی به کردانش میبرند و صبحدمی رختخوابش را در لواسان میندازند. همسر مریضش با آمبولانس جا به جا میشود و ولیعهدش در منظریه اتراق میکند. میلیاردها ثروت میهن فدای ماجراجوئیهای "آقا" شده است و بالستیکها و سجیلها و شهاب و قادر و قدیرش دود شده و به هوا رفته اند . اسرائیل لابد زخمی اندک بر قوزک پایش دارد اما اهل شوخی نیست .رژیم و أرکانش را به جنون کشده است که بنجامین جان پس کی میزني ؟
جهان ما دیگرگون شده است و همه بسبب رژیمی مجنون و توهّم زده که میپندارد میتوان سید علی را ألمستنصربالله کرد و شمشیر سلطان محمد فاتح و سلیمان قانونی و سلطان سلیم را به دست سالمش داد. مشکل البته فقط پیدا کردن خرّم بانونیست، برادر قاآنی هم گمشده است .با این درد بیدرمان چه باید کرد؟
إیران ، منطقه ؛ إسرائیل و جهان درانتظار پاسخ نتانیاهو به موشکهای ولی فقیه است. یکی از بلبان رژیم در ألحدث میگفت فتوای منع استفاده از سلاح هسته ای میتواند با تغییر وضع ملغی شود. به زبان بی زبانی ، رژیم ابائی ندارد که اسرار نهان فاش کند و کلاهکهای اتمی را بیرون ریزد و دست به خودکشی بزند. ناتان یاهو نیاز به حمایت و همراهی أمریکا دارد اما عاجز نیست .آنقدر امکانات ضربتی دارد که زیر بنای اقتصاد و صنعت ما را نابود کند.
حال باید سناریوهای مطرح و سرنوشت غزه ، لبنان ؛ یمن ؛ عراق و رژیم ولایت فقیه را در پرتو تحولات جاری ، بررسی کرد.
اسرائیل به ایران حمله خواهد کرد. این حمله دو وجه دارد . سناریوی سامسونی یا شمشونی "علیي و علی أعدائي " یعنی بر من و بر دشمنم .ویران میکنم و ویران میشوم. ممکن است سید علی این گزینه را انتخاب کند اما ناتان یاهو میگوید همه جهان فدای جهان کوچک من. سناریوی بدیل ضرباتی است که رژیم ولایتی را چنان بترساند که دست از پهلوان پنبگی بردارد .
سناریوی بعدی توفیق واشنگتن در آرام کردن اسرائیل برای تحقق اهدافی بزرگتر است . در چنین حالتی ؛ حزب الله تن به آتش بس و قطعنامه 1701 میدهد ؛ لبنان به آشتی متوسل میشود و باانتخاب رئیس جمهورِی و دولت جدید ؛ " لبنان " باردیگر ققنوس وار از خاکستر خود بر میخیزد. در بستر همین سناریو ، حماس خرد و خمیر سلطه دولت خود مختار را میپذیرد و اسرائیل مروان برغوثی مبارز زندانی را آزاد میکند و بلافاصله ابومازن رئیس دولت خود مختار ، نخست وزیری را به برغوثی تفویض میکند. طرح دو دولت به سرعت با حمایت عربستان سعودی به جریان میافتد و...
در یمن دولت وحدت ملی با حضور انصار الله یعنی حوثی ها و ائتلاف احزاب میانه و سوسیالیست ، تشکیل میشود و عناصر سپاه و حزب الله مجبور به ترک یمن میشوند.
در عراق مصطفی الکاظمی باردیگر دولت را تشکیل میدهد و مانع از دخالتهای جمهوری ولایت فقیه میشود ... اما در ایران رژیم ورشکسته و منفعل که دیگر ذره ای اعتبار در وطن و در منطقه ندارد ، با موج گسترده نا آرامیها و تظاهرات همه سویه ، مجبور میشود امتیازاتی را به مخالفان بدهد. اگر عقل جائی در اندیشه ولی فقیه داشته باشد ، کنار میرود تا مانع خونریزی بیشتر شود. اما دیکتاتور آنهم از نوع ایدئولوژی زده اش به جز به طناب دار و گلوله ای در لوله زنگ زده نفت و گاز رضایت نمیدهد (چنانکه صدام حسین و معمر القذافي رضایت ندادند که با سربلندی بمیرند ) همه این طرحها و پیش بینی ها را در این چند روزه پیش رودارم .
نقطه مخالف این طرحها و سناریوها بسیار سیاه و سنگین و خونین خواهد بود. ادامه کشتار در فلسطین و لبنان ؛ ورود نیروی زمینی اسرائیل به جنوب لبنان و عبورش از رودخانه لیطاتی بسوی منطقه جبل و فرا صیدا . عربستان ؛ مصر و اردن ، با حمایت از فلسطین و لبنان و به مراجع بین المللی متوسل میشوند تا از وقوع یک فاجعه در حد جنگ جهاتی دوم جلوگیری کنند .البته جامعه جهانی ؛ عاجز و بی توان ؛ جلسه پشت جلسه در سازمان ملل ترتیب میدهد منتها این جلسات بدون نتیجه تکرار میشود و نسل کشی در فلسطین ولبنان ادامه می یابد ... در چنین وضعی آیا ایران بسوی از هم پاشیده شدن نخواهد رفت ؟
سال 46 (1367) ما دانشجو بودیم . جنگ شش روزه که آغاز شد تقریبا همه ما دل بافلسطین و مصر و سوریه و اردن داشتیم و شکست عبدالناصر را باور نمیکردیم . همان حسی که در مسابقه فوتبال ملت مارا علیه اسرائیل بسیج کرد و قلیچ خانی سردار شکست ناپذیر ما شد؛ همان حس نیز ما را به جبهه مقابل اسرائیل کشانده بود .
حالا که نگاه میکنم , فقط پیروان اسلام ناب انقلابی ولائی ؛ نوکران سیدعلی و خیال بازان خیال پرداز ؛ در برابر اسرائیل صف کشیده اند. واژه فلسطین در جان ما به علت ؛ مصادره شدنش توسط خمینی و خامنه ای و کلاشان فریبکار ؛ معنا و اعتبار خود را از دست داده است. روزی باغرور شعر محمود درویش را میخواندم و ترجمه میکردم ؛
چشمانت خاری به دل است
و میخواندم : چشمان و خال تو فلسطینی است ، دهان تو فلسطینی است ؛ به نام تو در صحرا ، فریاد میزنم، بترس از برقی که فریادم بر صخره اقصی میآفریند
حالا محمود درویش استخوانی در خاک است ، ابوحسن سلامه پوسیده است و همسرش جورجینا رزق ملکه زیبائی لبنان ، در ایوان روبروی دریا در روشه بیروت پیانو نمیزند. جهان ما را خمینی و پس او خامنه ای ؛ آتش زد.
بیروت شبانه های شور . زندگی و مقاومت اصیل داشت امروز اما روضه رقیه و کلثوم و نوحه نماینده مقام معظم رهبری گوش بیروتیان را میآزارد . آن روز ایران در اوج اقتدار بود و اعتبارش از شرق تا به غرب گسترده بود. حالا در واشنگتن چانه زنی بر سر أن است که اسرائیل به لاهوتمان بزند یا به ناسوت .
هنوز در واشنگتن سیاست واضح و همآهنگی نسبت به ایران وجود ندارد. در وزارت خارجه البته همه گوش اند و مشتاق شنیدن نقطه نظرهائی که گاه طنین خوشی در گوش شنوندگان ندارد. بعضی دلمشغول پرونده اتمی ایران و دخالتهای اهل ولایت فقیه در عراق و لبنان و فلسطین هستند. مدیرکل وزارت خارجه که سخت به ایران دلبسته است بعد از مرخصی بارداری و زایمان هنوز دوران مرخصی اجباری را کاملا به سر نیاورده است.
به هر سو میروم بحث و سخن بر سر ایران است و سرانجام، جدال دایر بین واشنگتن و تهران. یک کارشناس سابق از جعبه مارگیری اش، قصه ای بیرون آورده که بله، لحظه فروریختن موشکهای کروز بر سر اهالی ایران زمین به سرعت نزدیک میشود. همین حرف برای آنکه یکهفته بازار بحث و فحص را در رسانه های پایتخت آمریکا داغ کند کافی است. سه چهار تن از سناتورها آنطور که از هشدارها و در عین حال نصایحشان پیداست، بر این باورند که جنگ حتمی است.
سخن بر سر سفر وزیر دفاع اسرائیل گالانت و تأخیرهای مکرر اوست بنجامین راضی به سفرش نیست. سردر گمی در همه سو به چشم میخورد. در خانه پدری مردمانی با دلشوره و اینکه آیا سرانجام وطن آزاد میشود ، با سختیها ؛ گرانی ، آزار و رنج سر میکنند و دلهاشان هرگز در این 45 سال ا ز امید خالی نشده است.
اینسو اما نویسنده معروف اعتصاب غذائی گمان میکند با توهین به خاندان پهلوی و لقب پالانی به رضا شاه کبیر و فرزند و نواده اش دادن اعتبار کسب خوهد کرد.
سه نسل از چپهای ما به ویروس ضد پهلوی مبتلا بودند به گونه ای که در طول بیش از نیم قرن هرجا پای مصالح دائی یوسف(استالین ) و جانشینانش پیش آمد، مصالح ملی را گاه جلوی سفارت شوروی در تهران، زمانی در ساختمان K.G.B و در وقتی دیگر در اتاقهای پنهان به زمین زدند و سر بریدند. با ظهور پوتین ؛ ویروس مربوطه بار دیگر از خواب چندساله بیدار شد و این بار سرهنگ سابق و لاحق KGB رفیق ولادیمیر پوتین که جای دائی یوسف را گرفته است، کار نشر و پخش ویروس مورد اشاره را عهده دار شده است. علاوه بر آنها که دچار این ویروس از روزگار نوجوانی شده اند و حالا اغلب در روزگار پیری چه در خانه پدری و چه در تبعیدگاههای امپریالیستی و استکباری، روزی پنج بار رو به قبله مسکو نماز میگزارند (نمازهای نافله و قضا را هم رو به قبله هاوانا و پیونگ یانگ ادا میکنند و اگر بخت یار شد و پولی در بساط آمد، به زبارت کعبه در پکن میروند و حیرتزده از پیشرفتهای محیرالعقول چین کمونیست در بازگشت برای دوستان و آشنایان قصه سر میدهند بی آنکه توجه کنند این پیشرفتها با نظام اقتصاد آزاد و سرمایه گذاری امپریالیستها و مک دونالد و کوکاکولا به دست آمده است و نه با نسخه های بیمارکش صدر مائو) مشکل اساسی در این است که سیدعلی آقای نایب امام زمان و اصحاب و حواشی نیز گرفتار این ویروس شده اند.
در چنین فضائی ؛ اسرائیل تدارک نبرد میبیند ؛ چپولهای ما به امامزاده پوتین توسل میجویند و راستها به آمریکا امید بسته اند .
ما اما دل با إیران داریم و مردمی که با اراده ای أهنین به رهائی إیران خانم از چنگ نایب امام زمان میاندیشند.
فقط «آنتی» بودن نه سیاست است نه راه!
رمزگشایی من از تلفن بایدن و بی بی