باز هم در توضیح معنای انقلاب، این بار از زبان هانا آرنت
از آنجائیکه "نخبگان" و "روشنفکران" ما به اندیشهها و سخنان اندیشمندان و فیلسوفان غربی چون هانا آرنت ارادت خاص میورزند و نظرات فکری فلسفی آنها را ملاک ارزیابی خود نسبت به مسائل بومی ما قرار میدهند - و همین نشان میدهد که خود توان و توشه فکری ندارند - لازم است برای بررسی برخی موضوعات یا رویدادهای معین، بر خلاف میل درونی، آنها را به سخنان مربوطهٔ همان اندیشمندان و فیلسوفان ارجاع داد. موضوع انقلاب یکی از این موضوعات است.
هانا آرنت فیلسوف سیاسی برجسته، در آثارش بهویژه در کتاب "در باب انقلاب" به موضوع انقلاب و آزادی پرداخته است. آرنت انقلاب را نه صرفاً بهعنوان تغییری در نظام سیاسی یا اجتماعی، بلکه بهعنوان لحظهای میداند که امکان پیدایش آزادی واقعی برای انسانها فراهم میشود. او معتقد است که هدف اصلی انقلابها، نه فقط تغییر حکومت، بلکه ایجاد شرایطی برای ظهور آزادی سیاسی است. آرنت میگوید: "انقلاب زمانی معنا پیدا میکند که فرصت برای عمل آزادانه و جمعی فراهم شود. "
هر رویدادی که آزادی به مفهوم اخص کلمه موضوعش نباشد، انقلاب نیست. این تعریف هانا آرنت از انقلاب است. پس اگر آزادی به مفهوم اخص کلمه را وجه مهم انقلاب بدانیم در این صورت میتوان رویداد ۲۲ بهمن ۵۷ و ایدئولوژی حاکم بر آن را از این منظر مورد ارزیابی قرار داد. ایدئولوژی حاکم بر این رویداد، واپسگرانه و بسته بوده به سنت اعتقادی فرهنگ ما که ضد آزادی بوده است. بنابراین این رویداد به الحاظ ایدئولوژیکی و اعتقادیِ درونیاش، نمیتوانسته با آزادی همراه بوده باشد. در نتیجه از مجموعه ارزشهای سنت و عقب مانده فرهنگ ما، نظام تازهای شکل گرفته که آزادیهای گسترده اجتماعی دوره پیش از خود را چنان سرکوبیده که به مرز پوشش شخصی افراد رسیده و نوع پوشش تعیین میکند.
پس اگر موضوع و ملاک انقلاب، آزادی باشد (که هست)، میتوان گفت که انقلاب عاتف است به پس زدن نیروی واپسگرای بسته به سنتهای ارزشی، و متعاقباً تجلی و ارادهٔ آزادی در ایجاد نظام مبتنی بر حقوق فردیت و شهروندینگی. رویداد زن زندگی آزادی دارای چنین مشخصات و پتانسیلی است. به همین جهت نام انقلاب برازندهاش میباشد.
نیکروز اعظمی
*
*
دارزن، مهران رفیعی