"آوای تبعید"، شمارۀ ۴۱ با تلاش و مدیریت نویسنده وپژوهشگر گرانقدر، اسد سیف، منتشر شد. " این شماره آوای تبعید که در واقع آخرین شماره آن است در حجمی نزدیک به هزار صفحه در سه جلد منتشر شد. این شماره به «درگذشتگان به تبعید» اختصاص دارد و به یاد نویسندگان، شاعران، مترجمها و پژوهشگرانی فراهم آمده که در خارج از کشور درگذشتهاند.
این سه جلد فراتر از «زندگینامه»ها و «آنتولوژی»های معمول، خواسته است نوری بتاباند بر بخشی از هستی اجتماعی و فرهنگی این افراد. در حد توان خواسته است سیمای آنان را در ارزش آثارشان و میراث فرهنگی آنان، بازیابد و حداقل اینکه فراتر از یک زندگینامه باشد.
چنین مجموعهای تا کنون و در این حجم منتشر نشده است. و این به این معناست که باید امیدوار شد تا این کارِ هنوز ناکامل "آوای تبعید" را کسانی دیگر کاملتر کنند.
در این مجموعه از نزدیک به چهارصد شخصیتی یاد شده که هر یک به شکلی از کشور خویش تارانده شدهاند و در جغرافیای خارج از ایران عمر به پایان رساندهاند. "
در این مجموعه دو یادواره به قلم من دربارۀ ساویزشفائی و فرامرز سلیمانی، منتشر شده است. (۱)
فرامرز سلیمانی، عاشقِ" نو شدن"
"پژمرد دستانی که باغ را"
جوان میداشت و زایش "خاطره خفتهاش خار
و خارا بود"، که میخلید به گلویش.
فرامرز سلیمانی شاعر، مترجم، منتقد ادبی و کنشگر فرهنگی و اجتماعی ۴ دی ماه سال ۱۳۹۴ در هفتاد وپنج سالگی با برجای گذاشتن گنجینۀ ارزشمندی از شعر، ترجمه، نقد و خاطره هایی ماندگار، در امریکا در گذشت. فرامرز وارسته وآرام و فراری از جارو جنجال سازیها رایج، بیش از ۶۰ عنوان کتاب و صدها مقاله و مصاحبه به زبانهای فارسی، انگلیسی و دیگر زبانها منتشر کرد.
فرامرز سلیمانی در ۳ آبان ۱۳۱۹ در ساری زاده شد. تحصیلات مقدماتی خود را در ساری به پایان رساند، سپس به تهران آمد و در مدرسهٔ هدف تهران تحصیل کرد. پزشکی خواند و متخصص جراحی زنان و زایمان شد.
فرامرز سلیمانی فرهنگ سازی همه جانبه، کنشگری فرهنگی و اجتماعی، از اعضای کانون نویسندگان ایران، بانی و شرکت کننده در محفلها و جمعهای ادبی متعدد در داخل و خارج از ایران بود. (۱) مطب فرامرز در خیابان تخت طاووس پاتوقی ادبی برای اهل قلم و یاری رسانی به آنها بود.
فرامرز سلیمانی یک ژورنالیست پُرکار بود. در ایران از دست اندر کاران مجله ایران و دنیای سخن، و سپس سردبیر انتشارات کتاب موج، سردبیر مجلهٔ نوشتا و مدیر مسوول نامهٔ، بولتن دوزبانهٔ انجمن پزشکی ایرانی-امریکایی بود. وی عضو و مشاور مرکز بین المللی زندگی نامهها، عضو کتابخانه بین المللی شعر و انجمن جهانی سردبیران پزشکی بود.
فرامرز سلیمانی شاعری عاشق نو شدگی و نوشدن بود. وی را بنیانگذار خیزش شعری جریان "موج سوم" در ایران دانستهاند. به سالهای ۵۹-۵۸ در حالیکه پژوهش" شعر، شهادت است " را در معرفیِ شعر سیاسی منتشر میکرد به شعر "موج سوم " نیز میاندیشید. فرامرز سلیمانی در نشریه دنیای سخن در دی ماه ۱۳۶۶ برای اولین بار بنیانهای نظری و فکری موج سوم را اعلام کرد. در مجلهای که عضو هیئت دبیراناش بود وبه سال ۱۳۶۸ مسؤلیت سردبیریاش را به عهده گرفت. او موج سوم را میراث موج اول شعر معاصر که از شعر افسانه، سروده نیما یوشیج شروع شد و موج دوم که با شاعران دهه چهل و پنجاه آعاز شد، معرفی کرد، موجی که نسل شاعران بعد از انقلاب و جنگ معرفی و بر پا کردند، موجی که بنا داشت بین شعر و سیاست و آرمان فاصله بیاندازد و تحولی بزرگ را در شعر سبب شود.
او در گفتوگو با فصلنامه کرگدن تاریخ تحولات شعری در ایران را دو فصل دانست: " یکی شعری با لحن تند و صریح و آشکار و عصبی اجتماعی و سیاسی، و دیگری شعری که به لحظههای ناب با کلامی مجرد میپرداخت و تجربههای روزانه را کوشش داشت به شکل تجربهای مانا درآورد. "
فرامر سلیمانی در برخی از اشعارش از "موج سوم" به عنوان "چشم سوم" شعر امروز ایران یاد کرده بود.
موج سوم مورد انتقاد تعدادی از منتقدان و شاعران، از جمله احمد شاملو قرار گرفت و احمد شاملو مفاهیمی چون موج سوم و موج ناب را گرداب و از مقوله آرمانگریزی دانست.
فرامرز سلیمانی گریزان از سطحی نگری، همه زندگی و دغدغهاش شعر بود. با متانتی نمونه وار بیش از آنکه مُعرف کارها و آثار خودش باشد آثار دیگر شاعران و نویسندگان را معرفی میکرد.
سال ۱۳۶۹ مطباش را که پاتوق اهل فرهنگ و هنرشده بود، بست و ترک دیارکرد.
در تبعید، در امریکا، فرامرز همان راه و روش را ادامه داد، شعر، ترجمه، نقد ادبی، ژورنالیسم ادبی، عکاسی و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی همۀ زندگیاش شدند، بی آنکه سینما و نقاشی و موسیقی را فراموش کند.
" نشانی دائم مرا میخواهی؟
نشانی دائم من آواره گی ست
آواره گی مگر نشانی دارد؟
آواره گی مگر نشانی میخواهد؟
آواره گی مگر دائمی باید باشد؟
(۲) ...............
فرامرز اما سخت دلتنگ " شهر کودکی"اش بود:
" به رویاهایم میبینمت اکنون
نه باغ سبز کودکیام را مییابم
نه خانه یی که در آن زاده شدم
و نه برج ساعت قدیمی را
نام خیابانهای شهرعوض شده است
و نام مدرسه یی که سالها پیش درآتش سوخت
اکنون
تنها
به رویاهام میبینمت... "
اهل سفربود و دریا و دریائیها. میگفت" دلم که میگیرد راه میافتم، همه هوائی میشن، من دریائی ". وقتِ برگشتن از یکی از همین سفرهای دریائی نوشت: " آنها که فکر میکردند سفر کار مشکلی ست لابُد هرگز سفر نکرده بودند که بدانند باز گشت از سفر چه کار مشکل تری ست". (۳) شاعر دریائیها جسم و جان نا آرامی داشت اما نه به ناآرامی فکرواندیشهاش. هر آنچه دور و برش بود، یا در ذهن داشت را نو میخواست، موجی نو بود.
"خروش سبز
میخزد
برگام خزه
وموج
که میچرخد
بر سرموج
تا دریا شود. "
هروقت هم که دلش میگرفت و " دریائی میشد" میآمد تا به اقیانوس خیره شویم.
"ازپستان خاک
نوشیده ست
دریا
که همه اندوهان جهان را
فریاد میزند (۴)
او به من میگفت و من به او، " که ما را چه به طبابت رفیق! ". " پزشک ادیب " مان بود دیگر! (۵)
دو بار در شهر اورلندو میهمان من و کانون فرهنگی شهرمان بود، و چند بار هم من میهمان او در واشنگتن دی. سی.
از ساحل که برمی گشتیم میگفت برویم در "ترساخانه" (۶) بنوشیم، و مینوشیدیم، تُوی همین ترسا خانهی شهر اورلندو خواند:
اورلندو
شهر سپیده و امید (۷)
شهر پروازی بر یال ابر
ورنگین کمان راه
شهر هزار دریاچه و تشنگی
شهر ترسا خانه هایی که نوشخانه شد
شهر خوراکخانههای خالی
شهر امپراتوری یونیورسال و دیزنی
شهر گرسنگان کنار راهها
و آوارگی
شهر بی خانمانی
و آهها
......
اورلندو
شهر شکسپیر و اوراسیو
شهر" شَک جادوئی به جای" جانسون" جادویی (۸)
که در خواب هم خروارها دلار درو میکند
و ساندویچ دو فوتی آتقی را خیلی دوست دارد
شهر آغوش گشاده
ونارنجزاران شکفته
و ریشه هایی که بر سر شاخهها
خاک را به خواهشی میجویند.
......
اورلندو
شهر نگارخانهی دخترت
که خاطرههایش را گذارد
و به شهری دیگر کوچید
شهر سپیده، شهر امید، شهر نامهای زیبا
شهر باغ زمستان و
دالان دوزخ و
تالاب سبز
و مارهای پنهان
و سوسمارهای شیطان
که سرخپوستان "سمینول" (۹) برایت به یادگار نوشتند.
_
اورلندو
شهرعاطفههای شرقی
- که هنوز هم هست هرکجا که میخواهیاش
شهر شب شعر و ترانه و تار
شهر شعر آواهایمان
پای پنجره و اُرسی و ایوان، در مدرسه و انجمن و کانون
شهر پرواز شبانه تا میامی
تا هاوانای کوچک
و گشت دریائی در ساحل دیتونا و خشم ماهیها و گوش ماهیها
شهر آفتابی که از پنجره میکوبد
و رنگین کمان راه میآید
و ما به خانههای یخین باز میگردیم... (۱۰)
*****
منابع:
۱- بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران، جلد ۵، گفت و گوی فرامرز سلیمانی با مسعود نقره کار، در باره گروه ادبی سه شنبه، تیرماه ۱۳۷۷/ ۱۹۹۸، صص ۶۸۵-۶۷۶ (اعضاء این گروه: اسماعیل رها، محمدمحمدعلی، حمید رضا رحیمی، غلامحسین نصیری پور، عظیم خلیلی، کاظم سادات اشکوری، عمران صلاحی، جواد مجابی، محمد مختاری، علی باباچاهی، احمد محیط ...). گروهی که به یاد روز تشکیل جلسه هفتگی کانون نویسندگان، که سه شنبهها برگزار میشد، نام گذاری شده بود.
شبانههای باغ سنگی، ص ۴۹-۲
۳- برگرفته از یکی از نامههای فرامرز سلیمانی
۴- شبانههای باغ سنگی، ص ۷۴
۵- " پزشکان ادیب" نام گروهی بود که پزشکان اهل قلم و ادب آن را شکل داده بودند: (دکتر محمد صنعتی، دکتر احمد محیط، دکتر اصغر الهی، دکتر فرامرز سلیمانی و....)
۶- در شهر اورلندو خیابانی به نام خیابان کلیسا هست که کلیساهای قدیمیاش را میخانه کردهاند. فرامرز به این میکدهها میگفت " ترسا خانه.
۷- سپیده و امید: سپیده آرام و امید نقره کار
۸- شکیل اونیل و جانسون، بسکتبالی ستهای معروف امریکائی. شَک ساکن اورلندو است.
۴- فرامرز سلیمانی، " شعر، شهادت است"، چاپ اول روزنامه بامداد ۱۳۵۸، چاپ دوم ۱۳۶۰
۹- نام یکی از رهبران سرخپوستهای این منطقه.
۱۰- این شعر تاریخ - اورلندو ۱۷ ژانویه سال ۱۹۹۶ را دارد.
******
برخی از آثار فرامرز سلیمانی
شعر
خطها و نقطهها: ۱۳۴۸-۱۳۵۴، تهران: کتاب موج، ۱۳۶۰
خموشانه: شعرهای ۱۳۵۵-۱۳۵۹، تهران: کتاب موج، ۱۳۶۰
سرودهای آبی: هفت سرود بلند، آمریکا/ویرجینیا: کتاب موج، ۱۳۶۰
آوازهای ایرانی: شعرهای ۱۳۵۴-۱۳۶۶، تهران: بهنگار، ۱۳۶۸
رؤیاییها: یک سرود بلند، تهران: نشر دی، ۱۳۶۸
سبز و سپید و سرخ: شعرهای ۱۳۶۹-۱۳۷۸، آمریکا/ویرجینیا: کتاب موج، ۱۳۷۸
از گلوی سرخ سهراب: شعرهای ۱۳۴۸-۱۳۶۹، آمریکا/نیوجرسی: انتشارات روزن، ۱۳۷۰
شب رؤیاییها: شعرهای ۱۳۶۹-۱۳۷۸، تهران: نیمنگاه، ۱۳۸۰
داستان کودک
نیما، موج و دریا: بر اساس قصهای از اوکتاویو پاز، گرگان: آژینه، ۱۳۸۰
نقد ادبی
شعر شهادت است: نقد و بررسی شعر انقلاب، تهران: کتاب موج، ۱۳۶۰
دو با مانع: نقد و گزینش شعرهای منوچهر نیستانی، تهران: انتشارات بزرگمهر، ۱۳۶۳
کتابخانهٔ شعر جهان، انتشارات علمی، ۱۳۶۸
بارورتر از بهار: نقد و بررسی و نمونههای شعر زنان ایران، انتشارات دنیای مادر، ۱۳۷۱
شبانهٔ باغ سنگی: شعر یکصد سال اخیر یک حادثهٔ میانفرهنگی، آمریکا/ویرجینیا: کتاب موج، ۱۳۷۸
پزشکی
اولین سمینار مامایی انجمن ماماهای ایران: مجموعه مقالات، ویراستار به همراه: منصوره کاووسی، عذرا احتسابیمقدم، تهران: انجمن ماماهای ایران، ۱۳۶۴
آبستنی و زایمان طبیعی و آسان: روشهای پیشگیری از باروری، همراه با: فروهر مینوی، تهران: انتشارات دی، ۱۳۶۸
زایمان بیدرد: زایمان طبیعی، انتشارات روزبهان، ۱۳۶۳ و ۱۳۷۲
لیزر در پزشکی: کاربرد لیزر در قلمرو دانش پزشکی، با: عبدالحمید حسیننیا، محمدعلی سجادیه، تهران: انتشارات آدینه، ۱۳۶۷
ترجمه
شعر
بلندیهای ماچوپیچو، پابلو نرودا، با: احمد کریمی حکاک، اصفهان: نشر زمان نو، ۱۳۶۱
سرود اعتراض، پابلو نرودا، تهران: انتشارات دماوند، ۱۳۶۱
اسپانیا در قلب ما، پابلو نرودا، با: احمد کریمی حکاک، تهران: انتشارات گویا، ۱۳۶۳
انگیزهٔ نیکسونکشی و جشن انقلاب شیلی، پابلو نرودا، [همراه با: احمد کریمی حکاک]، تهران: نشر چشمه، ۱۳۶۴
عاشقانهها، پابلو نرودا، با احمد محیط، نشر یوشیج، ۱۳۶۴
هرمان هسه، دگردیسی شاعر: شعرها، طرحها و زندگینامهٔ مصور همراه نقد و بررسی آثار هرمان هسه، هرمان هسه، تهران: انتشارات اسپرک، ۱۳۶۷
۲۰۰۰ کتاب عشق و شعرهای دیگر، پابلو نرودا، گرگان: آژینه، ۱۳۸۲
پزشکی
انقلابی در رشد و بقای کودک، یونیسف، با باقر میرفتاحی، تهران: وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دفتر آموزش، ۱۳۶۴
تغذیهٔ مادر، تهران: وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دفتر آموزش، ۱۳۶۵
کالبدشناسی و فیزیولوژی برای پرستاران و پیراپزشکان، جان گیدسون، با: حسین سلمانزاده، فاطمه کاظم نقاش، تهران: مجتمع علوم پیراپزشکی، ۱۳۶۵
فرهنگنامهٔ پزشکی پیرز، با: بهمن خالقیان، انتشارات علمی،
۱۳۶۹
مقاله
ادبی
«شعر از چشم سوم: بررسی اشعار محمد مختاری، ماهنامه بنیاد، شمارهٔ ۴۰، آبان ۱۳۵۷
شعر از چشم سوم: بررسی شعر حمید کریمپور، سیدعلی صالحی، فیروزه میزانی، هرمز علیپور، ماهنامهٔ بنیاد، ۲۰ آبان ۱۳۵۷
تصویر تناقض: دربارهٔ طرحهای بیژن اسدیپور، مجله کلک، شمارهٔ ۳
نقد کتاب: "فروغ فرخزاد: یک ربع قرن بعد"، مجله کلک، شمارهٔ ۵
نقد کتاب: سامان هستی (نقد کتاب «مغز به مثابهٔ یک سیستم»)، مجله کلک، شمارهٔ ۹
مقدمهای بر شعر و ادبیات کودک و نوجوان، مجله کلک، شمارهٔ ۱۳
در دوردست و نامنتظر فرامرزی و فرامرزیهای انسان معاصر، ماهنامه بایا، شمارهٔ ۳۸
موج شفاف شعر: اشارهای به حرکتهای تازه در شعر محمدحسین مدل، روزنامه اعتماد ملی، ۱۳ آبان ۱۳۸۵
شعری به رنگ زخم: نوگرایی و دگرگونی در شعر منوچهر آتشی، ماهنامه ادبی نوشتا، سال اول، ش. ۱
سهشنبهها سدهای راه را رصد میکردیم، ماهنامه ادبی نوشتا سال اول، ش. ۱
معماری بلور واژهها: دید چندوجهی در حجمگرایی، ماهنامه ادبی نوشتا، سال اول، ش. ۴، شهریور-دی ۱۳۸۶، صص۹۴-۹۷
مانایی در غیاب و غربت: پرسه در پنتالوژی تقی مدرسی، ماهنامه ادبی نوشتا، سال دوم، ش. ۸
پزشکی
ایمونوتراپی لیشمانیاتروپیکا با تزریق بافی کت، با: سیمین شمس میمندی، شهریار دبیری، فصلنامهٔ بیماریهای پوست
ترجمه
یاد و یادبودها: اخوان ثالث در تداوم سنتها، احمد کریمی حکاک، مجلهٔ کلک، شمارهٔ ۶
نقد ادبی: مقدمهای بر شعر استفان مالارمه، ژان پل سارتر، با زهره خالقی، مجلهٔ کلک، شمارهٔ ۱۱ و ۱۲
جستارهای وابسته
********
جلد نخست:
https://tinyurl.com/2ya6emn8
جلد دوم:
https://tinyurl.com/29aos4oh
جلد سوم:
https://tinyurl.com/2btr4adm
و یا از سایت آن در آدرس زیر؛
Avaetabid.com
آوای تبعید و ضیافتِ زندگیِ یک شاعر همجنسگرا، مسعود نقره کار