یک دختر دانشجو در تهران، در اعتراض به فشار ماموران حراست دانشگاه آزاد و پاره کردن لباسش، پوشش از تن درآورد و با لباس زیر در محوطه دانشگاه حاضر شد. مقامات دانشگاه آزاد گفتهاند که او به بیمارستان روانی منتقل شده است. ماجرا چیست؟
رقیه رضایی - ایران وایر
حالا ایرانیان دانشگاه علوم تحقیقات، واحدی از دانشگاه آزاد اسلامی در تهران که پیشاز این با نور جاده کوهستانی و پرپیچوخم آن در شمالغرب تهران، مشهور بود را، با یک تصویر دیگر میشناسند، «دختر علوم تحقیقات.» زن جوانی که گفته میشود در مقابل فشار نیروهای حراست دانشگاه و در اعتراض به پاره شدن لباسهایش، لباس از تن کند و اندکی بعد با خشونت شدید نیروهای امنیتی بازداشت شد.
درباره دختر علوم تحقیقات و بازداشت او چه میدانیم؟
ماجرا از ویدیوهایی شروع شد که روز شنبه ۱۲آبان۱۴۰۳، یک زن جوان را با لباس زیر در محوطه ورودی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران نشان میداد. توضیح ویدیوها یک حرف بود، حراست به او گیر داده، مقاومت کرده، لباسش را بر تنش پاره کردهاند و او هم لباسها را از تن کنده است. در ویدیوهای دیگری که منتشر شده، او گاهی نشسته و گاهی راه میرود و دو مامور حراست که یکی از آنها زن است، با موبایلهایشان به جایی زنگ میزنند و در حال صحبت کردن هستند.
دقایقی بعد، ویدیو دیگری منتشر شد که زن جوانی که حالا همه او را به نام «دختر علوم تحقیقات» میخوانند، در مسیر خروجی دانشگاه در حرکت است که ناگهان یک خودرو که به نظر میرسد پراید هاچبک باشد و بیشباهت به خودروهایی عموما دستگاههای امنیتی و نیروی انتظامی از آن استفاده میکنند نیست، جلویش میپیچد. دو زن چادری و چند مرد روی سر او میریزند و او که بهزور خودش را به یکی از خودروهای پارک شده کنار خیابان چسبانده، کشانکشان سوار خودرویی که احتمالا شخصی است، میکنند. بسیاری از کاربران این، شکل از بازداشت او را به «آدمربایی» تشبیه کردهاند.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
خبرنامه «امیرکبیر» به نقل از یک منبع آگاه، اصابت سر این دانشجو به در یا ستون ماشین و خونریزی شدید سر او را تایید کرده و نوشته که رد خون دانشجو بر روی لاستیک ماشین رویت شده است. این موضوع بهطور مستقل از سوی «ایرانوایر» قابل تایید نیست.
درحالیکه نگرانیها از نحوه بازداشت و اظهارات مدیران دانشگاه آزاد مبنیبر داشتن «مشکل روانی» دختر علوم تحقیقات و انتقال او به بیمارستان روانپزشکی افزایش یافته، خبرگزاری «فارس»، نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، درباره این خبر مدعی شده است: «این دانشجو با لباس نامناسبی در کلاس درس حاضر شده بود که پس از تذکر حراست دانشگاه برای رعایت قانون پوشش در محیطهای دانشگاهی، برهنه شده و بدون لباس در محوطه دانشگاه تردد کرده است.»
مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد هم مدتی بعد نوشت که در کلانتری و با «بررسی تیمهای پزشکی» مشخص شده که این زن جوان «تحت فشار روحی شدید و دارای اختلالات روان» است. به گفته او، این زن جوان مادر دو کودک است و از همسرش هم جدا شده است.
حساب کاربری «ترانه» نیز در شبکه اجتماعی «ایکس»، حروف اول نام او را «آ.د» اعلام کرده و مدعی شده که «حملهای در کار نبوده است.» البته این توییت بعدا حذف شده، ولی اسکرینشاتهای آن بهویژه از سوی حسابهای کاربری نزدیک به حکومت، موسوم به «ارزشیها»، بارها بازنشر شدهاند. روزنامه «فرهیختگان»، وابسته به دانشگاه آزاد نیز، این متن را تحتعنوان روایت یکی از همکلاسیهای دختر علوم تحقیقات بازنشر کرده است.
«امیر محجوب»، مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد نیز که پیشاز این بحث تذکر نیروهای حراست را مطرح کرده بود، در پی انتشار این توییت، مدعی شده که او از همکلاسیها و استادش «فیلمبرداری» کرده و وقتی «با تذکر دانشجویان و حراست روبهرو میشود، بهسرعت خود را به حیاط میرساند و اقدام به هتک حرمت میکند.» محجوب، اندکی بعد ویدیو دیگری را در حساب ایکس خود منتشر کرده که در آن مردی با یک هودی سبز، درحالیکه صورتش محو شده و گریه میکند، از مردم میخواهد این ویدیو را بازنشر نکنند، چون او مادر دو بچه است و «مشکل روحی روانی دارد.»
به ادعای این مقام دانشگاه آزاد، این مرد همسر سابق زن معترضی است که روز شنبه با خشونت شدید بازداشت شد، اما کاربران شبکههای اجتماعی میگویند که صاحب اکانت «ترانه» پیشاز این نیز محتوایی شبیه به این را منتشر کرده و بخشی از جریان پروپاگاندای حکومتی است.
بسیاری به پرغلط نوشته شدن این توییت اشاره کرده و از شتابزده بودن صاحب حساب کاربری خبر دادهاند. برخی دیگر نیز آوردن حروف اول اسم را کار یک کاربر حکومتی دانستهاند و گفتهاند که یک همکلاسی ساده معمولا نام کامل را میآورد، نه بهشکل رسانهها و دستگاههای حکومتی که حروف اول نام و نام خانوادگی افراد را منتشر میکنند.
تحسین شجاعت دختر علوم تحقیقات
روی دیگر قضیه اما، تحسین شجاعت دختر علوم تحقیقات است. «کتایون ریاحی»، بازیگر سرشناس و از همراهان معترضان در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، با انتشار یک استوری، نوشته است: «یکدیگر را تنها نمیگذاریم.» همچنین او از «مریم کیان ارثی»، وکیل دادگستری که گفته بود وکالت این دانشجو معترض را بهطور رایگان و داوطلبانه برعهده میگیرد، تشکر کرده است.
«حسین رونقی»، فعال مدنی که خود بارها به زندان افتاده نیز، در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است: «شجاعت این دختر که بهخاطر حجاب مورد حمله قرار گرفته و دیگرانی چون او، شعلههایی است که ریشههای ظلم را خواهد سوزاند. شجاعتی که از فشارهای طاقتفرسا، سرکوبهای مداوم و بیامان و محدودیتهای غیرانسانی که بر زندگی اکثریت جامعه سایه انداخته، برمیخیزد.»
«رویا حشمتی»، از بازداشتشدگان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» نیز با انتشار پستی در اینستاگرام خود نوشته است: «باشد تا غرور و عصیانت مشعلی فروزان شود در لحظههای تاریکِ مغاکی که پیش رویت دهان گشوده، خواهر گرامیام.»
خانم حشمتی خود پیشاز این بهدلیل انتشار تصاویرش بدون حجاب اجباری، ۷۴ ضربه شلاق خورد و انتشار روایت او از اجرای حکم شلاق علیهاش، بازتاب گستردهای در افکار عمومی پیدا کرد.
عصیان تن؛ زنانی که مقاومت شان علیه حجاب اجباری نماد شد
در سالهای گذشته، ویدیوها و تصاویر زیادی از مقاومت زنان علیه حجاب اجباری و قانون تبعیضآمیز آن منتشر شده است. یکی از بزرگترین اعتراضات مردمی در ایران، در پی کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی» در بازداشت گشت ارشاد رخ داد.
همزمان با انتشار اخبار و ویدیوهای دختر علوم تحقیقات، زنان بسیاری از تداوم آنچه «انقلاب زن، زندگی، آزادی» خواندهاند، نوشتهاند.
برخی دیگر از کاربران در شبکههای اجتماعی، تصاویر «ویدا موحد»، زن جوانی که در دی۱۳۹۶ روی پست برق در تقاطع خیابان وصال و انقلاب رفت و به اعتراض روسریاش را بر سر چوب زد را بازنشر کردهاند. برخی دیگر، ویدیو زنی که در اعتراض به فساد حکومتی، فقر و تحمیل حجاب، روسری خود را از سر برداشته و گفته بود: «به حضرت عباس، سگ شاشید تو این روسری» را بارها و بارها منتشر کردهاند. عدهای دیگر اما، این روزها را تداعیگر خشم عمومی از بازداشت، «سپیده رشنو»، زن جوانی که در پس تذکر حجاب در اتوبوس بیآرتی، بازداشت و مدتی بعد در حالیکه شکنجه شده بود مقابل دوربین به اعتراف نشانده شد، دانستهاند.
ابزاری برای اعتراض جز بدنش نداشت
«آسیه امینی»، فعال حقوق زنان و تحلیلگر مسائل اجتماعی به ایرانوایر میگوید که بهرغم تمام شباهتهایی که بین مقاومتهای زنان در سالهای اخیر علیه حجاب اجباری وجود داشته، تفاوت برخی از آنها با دیگران، ازجمله اقدام اعتراضی دختر علوم تحقیقات، بسیار دردناک است.
او به مبارزه زنان علیه تحمیل اراده حکومت بر عرصههای مختلف زندگی، ازجمله حجاب اجباری اشاره کرده و توضیح میدهد: «در مورد دختر علوم تحقیقات افتاده که حتی این نامگذاری برای او نشان میدهد که این یک مساله عمومی است. زهرا و سمیرا و گلناز نیست. او یک زن است و این زن بودن در خبرها، هشتگها و نوع واکنش مردم هم برجسته شده است. چون که یک مساله زنانه عمومی است.»
اشاره خانم امینی به توییتها و واکنشهایی است که بهویژه زنان در شبکههای اجتماعی از برخورد سیستماتیک نیروهای حکومت و خشونت آنها علیه تن و بدن خود نوشتهاند. برخی آن را «خشم فروخورده همه این سالها» توصیف کرده و برخی دیگر، از روایت خود از خشونت ماموران حراست را بازنشر کردهاند.
آسیه امینی در ادامه نیز با تاکید بر اینکه دختر علوم تحقیقات جز بدنش ابزار دیگری نداشته، میگوید: «یک وقتی هست که شما روسریتان را بر میدارید و در نه گفتن به تحمیل پوشش مقاومت مدنی میکنید، اما تفاوت اتفاقی که امروز افتاده در نوع خشونتی است که زن را به آن جایی میرساند که تنها ابزاری که دارد، بدنش است. یک وقتی هست روسری را میگیرید، یا مشت میکوبید. مثل مقاومت زنی که برای بدنش درگیر میشود. اما این مورد برای من شبیه خودزنی بود، چون این دختر میداند برهنگی در شرایطی که او آزاد نیست و در محاصره حراست دانشگاه است و واقعا محاصره است، این شبیه خودسوزی و خودکشی زنان است.»
به گفته این تحلیلگر مسائل اجتماعی، این اقدام، «شبیه نه گفتن اعتراضآمیزی است که هیچ راه دیگری برای فریاد زدن و مبارزه کردن ندارد و از خود آن بدن استفاده میکند.» خانم امینی در پایان نیز میگوید: «اینکه تنها دستاویز زنان، برای نه گفتن، برای اعتراض کردن و فریاد کشیدن بدنشان است، آن مبارزه نابرابر و پرخشونت را بسیار دردناکتر میکند.»
در ساعاتی که این گزارش نوشته میشود، معلوم نیست که چه بر سر دختر علوم تحقیقات آمده است. چنانچه آسیب جسمی جدی حین بازداشت ندیده باشد، بیاطلاعی از سرنوشت او با یادآوری سرنوشت «رویا ذاکری»، یا «دختر تبریز»، نگران کنندهتر میشود.
رویا ذاکری در میانه جنبش اعتراضی «زن، زندگی، آزادی» در تبریز، در مقابل تذکر حجاب، «مرگ بر خامنهای» گفت و به گفته گروهی از فعالان حقوقبشر، مدتهای طولانی بین بیمارستان روانپزشکی رازی در تبریز و دادگاه انقلاب در رفتوآمد بود.