Monday, Nov 25, 2024

صفحه نخست » چرا پادشاهی؟ بهروز فتحعلی

Behrouz_Fathali.jpgدر تحلیل آینده سیاسی ایران، بررسی مدل‌های حکومتی نشان می‌دهد که توسعه پایدار و تضمین انسجام ملی، نیازمند چارچوبی است که نه تنها بر اصول مدرن و مشارکتی تأکید کند، بلکه خطرات برقراری دموکراسی بدون ایجاد پیش‌زمینه‌های ضروری آن را نیز در نظر بگیرد. چنین چارچوبی را تنها می‌توان در مدل پادشاهی پهلوی متصور شد. چرا که نظام پادشاهی پهلوی، بویژه در زمان محمد رضا شاه فقید نشان داد که ظرفیت آن را دارد که در عین حفظ انسجام ملی و با تأکید بر مدرنیته و شایسته‌سالاری، کشور را در مسیر توسعه و ترقی سوق دهد.

قدر مسلم آن است که مدل پادشاهی پهلوی، نیازمند اصلاحات ساختاری ضمن بهره‌گیری از تجربیات تاریخی است تا بتوان از تکرار مشکلات گذشته اجتناب ورزیده و از خطرات ناشی از برقراری یک دموکراسی ناکارآمد پیشگیری نمود.

تمرکز بر توسعه:
پیش نیاز موفقیت یک نظام

تجربه دوران پهلوی نشان داد که تمرکز بر توسعه اقتصادی و زیرساختی، به عنوان پیش شرط بالا بردن استاندارد زندگی شهروندان و پیشبرد آبادانی کشور عمل می‌کند.

اصلاحات گسترده‌ای مانند انقلاب سفید، گسترش زیرساخت‌های ارتباطی و صنعتی و متحول ساختن سیستم‌‌های آموزشی در دوران محمد رضا شاه پهلوی، با توجه به همین سیاست تمرکز بر توسعه بود که ممکن شد.

توسعه پایدار در ایران آینده، تنها در صورتی امکان پذیر خواهد بود که نظام پادشاهی مدرن، با تکیه بر نفوذ شاه به‌عنوان ناظر و پشتیبان سیاست‌گذاری‌های کلان، بر این سه ستون اصلی استوار باشد:

۱- زیرساخت‌های فیزیکی و صنعتی:
گسترش حمل‌ونقل، انرژی و فناوری به‌ عنوان موتور محرکه اقتصاد ملی،

۲- سرمایه انسانی:
آموزش و پرورش نسل جدید برای تربیت نخبگان و متخصصانی که بتوانند توسعه را هدایت کنند،

۳- ثبات سیاسی:
محیط اجتماعی امن و پایدار که امکان سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی را فراهم نماید


خطرات برقراری دموکراسی بدون ایجاد پیش زمینه‌‌های ضروری آن:
درسی از عراق

دموکراسی، هرچند در تئوری به‌ عنوان ابزاری برای مشارکت مردمی و حاکمیت قانون شناخته می‌شود، اما در عمل می‌تواند بدون وجود پیش‌زمینه‌های لازم، به نتایج فاجعه‌باری منجر شود.

برای مشاهده نتایج فاجعه بار یک چنین دمکراسی ناکارآمدی، کافی است نگاهی به تجربه عراق بیاندازیم:

در این کشور، پس از سرنگونی رژیم بعث صدام، دمکراسی بی در و پیکری سر برآورد که به سرعت به رقابت‌های قومی و مذهبی دامن زده و انسجام ملی را غیر ممکن ساخت. امری که به نوبه خود، مانع از توسعه اقتصادی گردید و راه را برای فساد و اختلاس‌های بزرگ حکومتی باز کرد. نتیجه معکوس دیگر این دمکراسی ناکارآمد، تصویب قوانین ارتجاعی و تقویت گرایش‌های افراطی در جامعه عراق می‌باشد.

یک نظام حکومتی باید بتواند با فراهم ساختن زیرساخت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، روند فرآیند دموکراتیک را مدیریت نماید. اگر چنانچه نهاد حکومتی در یک کشور‌، فاقد ظرفیت‌های لازم برای استفاده صحیح از دموکراسی باشد، خود به ابزاری برای تعمیق اختلافات و بی‌ثباتی تبدیل خواهد شد. از همین روست که در ایران آینده نیز، برقراری دموکراسی بدون فراهم ساختن پیشزمینه‌‌های ضروری آن، نه تنها به پیشرفت جامعه نخواهد انجامید، بلکه تنها، خطر واپسگرایی و ایجاد تفرقه‌ و آشوب‌های داخلی را افزایش خواهد داد.

مدل پادشاهی:
توسعه همراه با مشارکت کنترل‌ شده

از مزایای نظام پادشاهی در ایران پس از جمهوری اسلامی که با واقعیت‌های فرهنگی و اجتماعی ایران مطاقبت دارد، وجود شاه به عنوان محوری برای یکپارچگی ملت، حرکت در مسیر توسعه، روا داری اجتماعی و ارائه ترکیبی از تمرکزگرایی و مشارکت تدریجی مردم در عرصه سیاسی خواهد بود. این مشارکت که برحسب رشد و بلوغ سیاسی و درک بیشتر و عمیق تر از دمکراسی افزایش می‌یابد، امکان بروز هر گونه هرج و مرج در جامعه را از میان خواهد برد.

شاخصه‌های اصلی نظام پادشاهی از این قرار است:

۱- شاه به‌عنوان ناظر ملی:
شاه، بجای دخالت مستقیم در امور اجرایی، به‌ عنوان نماد ثبات و وحدت عمل نموده و مسیر توسعه کشور را هدایت می‌کند.

۲- نهادهای تخصصی:
فرآیند تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری به نهادهای تخصصی واگذار می‌شود که بر اساس شایسته‌سالاری عمل می‌کنند و نه بر اساس گرایش‌های سیاسی یا قومی.

۳- مشارکت تدریجی مردم:
مشارکت سیاسی مردم، به‌صورت تدریجی و کنترل‌شده گسترش می‌یابد تا آنکه جامعه، به بلوغ لازم برای مدیریت دموکراسی برسد.


نقش توسعه در جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته

یکی از مهم‌ترین ابزارهای پیشگیری از مشکلات دموکراسی ناکارآمد، تمرکز بر توسعه اقتصادی و اجتماعی است. وقتی جامعه‌ای به سطح بالایی از رفاه و آموزش دست یابد، خطر سوءاستفاده از ابزارهای دموکراتیک در آن کاهش می‌یابد. در این زمینه، نقش کلیدی شاه را می‌توان چنین برشمرد:

۱- تضمین ثبات:

ثبات سیاسی و اقتصادی به‌عنوان پیش‌شرط هرگونه مشارکت سیاسی، توسط شاه تضمین می‌شود.

۲- سرمایه‌گذاری در آموزش:
پشتیبانی شاه به عنوان ناظر از توسعه سیستم‌های آموزشی، به‌ویژه در مناطق محروم، به توانمندسازی نسل جدید و کاهش آسیب‌پذیری آنان در برابر گرایش‌های افراطی کمک می‌کند.

۳- تقویت هویت ملی:
شاه، با تأکید بر ایران‌گرایی و وحدت ملی، انسجام اجتماعی را تقویت نموده و از تقسیمات قومی و مذهبی جلوگیری می‌نماید.


دموکراسی مطلق:
خطر رهبری جمعی و اتخاذ قوانین ناپایدار

یکی از بزرگترین مشکلات دموکراسی مطلق و غیر قابل کنترل، خطر تبدیل فرآیند تصمیم‌گیری به نزاع‌های جناحی و تصویب قوانین ناپایدار می‌باشد. در چنین سیستمی، امکان آنکه گروه‌های مختلف برای کسب قدرت، منافع ملی را قربانی کنند، بسیار بالاست.

پیامد فاجعه بار دیگر دمکراسی مطلق در ایران، با توجه به تنوع قومی و مذهبی و تاریخچه عملکرد احزاب و گروه‌های تجزیه طلب، تضعیف انسجام کشور خواهد بود.

نظام شاهنشاهی، با تمرکز بر برنامه‌ریزی کلان و بهره‌گیری از نخبگان، از بروز این خطرات جلوگیری خواهد کرد. شاه به‌ عنوان یک مقام بی‌طرف، از انحراف سیاست‌ها به سمت گرایش‌های جناحی جلوگیری کرده و تضمین‌کننده اجرای سیاست‌هایی پایدار و استراتژیک به نفع کشور خواهد بود.

نتیجه‌گیری:
پادشاهی مدرن، چارچوبی برای توسعه و ثبات

بازگشت به نظام پادشاهی، با تأکید بر حرکت به سوی توسعه پایدار و درک خطرات برقراری دموکراسی بدون ایجاد پیش زمینه‌های لازم آن، تنها شکل حکومتی واقع‌بینانه برای آینده ایران می‌باشد. شاه، به‌عنوان نماد وحدت و ثبات، عهده دار رهبری کلان کشور در تعامل با نخبگان و مردم خواهد بود. در حالی که فرآیندهای اجرایی به نهادهای تخصصی واگذار خواهد شد.

پادشاهی مدرن، با تمرکز بر توسعه اقتصادی، آموزش نسل جدید و تقویت هویت ملی، نه تنها از تجربه‌های موفق گذشته بهره مند خواهد شد، بلکه از تکرار اشتباهات ناشی از دموکراسی ناکارآمد جلوگیری خواهد کرد. این مدل، که ترکیبی از مدرنیته، شایسته‌سالاری و مشارکت تدریجی خواهد بود، به استناد دستاوردهای دو پادشاهی پهلوی، یگانه راه تضمین شده‌ای است که می‌تواند شکوفایی ایران در قرن بیست‌ و یکم را فراهم آورد.

بهروز فتحعلی
*



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy