Friday, Nov 29, 2024

صفحه نخست » جهل مجلل: نقد و بررسی شعر جدید عبدالکریم سروش در مدح پیامبر اسلام، بابک صفاری

Abdolkarim_Soroush.jpgدکتر عبدالکریم سروش، اندیشمند معاصر، اخیراً شعری در وصف پیامبر اسلام منتشر کرده است که در سطح ادبی و زبانی، اثری چشمگیر و بدیع به شمار می‌رود. این شعر، بار دیگر استعداد ادبی و تسلط او بر زبان فارسی و عربی را به نمایش گذاشته است. اما از منظر نقد فلسفی و اجتماعی، این اثر حامل نکاتی است که نیازمند تحلیل دقیق‌تری است.

ترکیب زیبایی و باور

دکتر سروش، با بهره‌گیری از واژگان فاخر و ساختارهای پیچیده، اثری خلق کرده که در نگاه اول خواننده را مجذوب می‌کند. این توانایی در آفرینش زیبایی زبانی، یادآور نقاشی‌های استادانه‌ای است که یک نقاش چیره دست خلق می‌کند. اما این زیبایی آیا هیچ گونه ظهور و بروز بیرونی دارد و یا نقاش چیره دست صرفا صحنه هایی از واقعیت مانند جنگل و‌کوه پدرها و پرندگان و اسمان و ابر و باران مه خورشید و فلک را از طبیعت به عاریت کرفته و با استعدادی ذاتی که بعض از انسان به دلایل ناشناخته از آن برخوردارند، واقعیتی مجازی /خیالی بسیار زیباتر از واقعیت عینی بر بوم نقاشی می‌آفریند تا ذهن بیننده را سحر نماید؟

شعر دکتر سروش، در مدح پیامبری سروده شده است که آموزه‌های او بیش از هزار و چهارصد سال است که به‌عنوان مبنای دینی برای میلیون‌ها نفر عمل می‌کند. اما این آموزه‌ها، همان‌طور که دکتر سروش نیز به‌خوبی واقف است، تقریبا بطور مطلق متمرکز بر رستگاری فراتر از تجربه و آزمون‌پذیری قرار دارند. از این منظر، می‌توان گفت که اثر او در خدمت تأیید و تثبیت یک نظام باور دینی است که در خلاء شواهد آزمون پذیر، با زیبایی مسحور کننده‌اش بر جایگاه حجت و دلیلِ اثبات رستگاری اخرت اندیش در ذهنیت عوام می‌نشیند.

آنچه راقم را ترغیب انتشار این یادداشت نمود، نه شعر دکتر سروش که خوانش احساسی آن توسط اندیشمند گرانقدر مهدی خلجی بود که کل متن شعر را با وجود ثقل معانی و انشاء، بی غلط و لکنت بدون هیچ گونه توضیحی خواند و در یوتیوب منتشر کرد. اقدامی که شائبه تاثیر پذیری وی را به ذهن مخاطب متبادر میکرد. وقتی متنی می‌تواند کسی چون مهدی خلجی که بی تردید با بسیاری از مفاهیم آن به دلایل علمی در وجوه مختلف، مخالف است را جذب خود کند، این سوال مطرح می‌شود که تاثیر آن بر ذهن عامه مردم چگونه خواهد بود. آیا این ویرانگری نیست که بنیانی بی هیچ پشتوانه علمی این چنین بپروریم و باقی آن را بدست آیت‌الله‌ها ‌و حجت اسلام‌های خشک مغزی بسپاریم که از درون آن جمهوری اسلامی، امارت اسلامی بوکوحرام و داعش خلق کنند و دنیای مردم را تیره و تباه کنند؟ این همان کاری نیست که دهها و صدها فیلسوف و شاعر در قرن‌های گذشته کردند و اثر واقعی و وضعی آن جدای از دنیای اسفناک اسلام، امروز یک ایران تهی از آب و برق و نفت و گاز، مملو از فساد و ریا و ناکارآمدی و البته با ۱۲۰۰ کیلو گرم اورانیوم شصت درصدی با سیلوی‌ها و شهر‌های زیر زمینی موشکی به ریاست ولایت مطلقه فقیه شده است؟!

جهل مرصع و مجلل

یکی از مفاهیمی که در نقد باورهای دینی مطرح است، نقش داستان‌پردازی در تثبیت این باورهاست. دکتر سروش، با شعر خود، نمونه‌ای از این فرآیند را ارائه می‌دهد: او با استفاده از کلمات و ترکیب‌های هنری، مفهومی آزمون‌ناپذیر را به شکلی جذاب و دل‌انگیز ارائه می‌کند. در اینجا، واژه "جهل مجلل" به معنای فرآیندی است که در آن، باورهای غیرقابل آزمون در قالبی زیبا و هنری عرضه می‌شوند تا ذهن مخاطب را قانع کنند.

یکی از نمونه‌های این زیباسازی، مدح‌های بسیار اغراق‌آمیزی است که در شعر اخیر دکتر سروش مشاهده می‌شود. وی پیامبر اسلام را نه تنها به‌عنوان یک الگوی معنوی، بلکه به‌عنوان شخصیتی کامل، فراتر از بشر و نزدیک به الهه‌گونه به تصویر می‌کشد. برای نمونه، او پیامبر را به "پرتوی بی‌پایان" تشبیه می‌کند، گویی که هیچ کاستی انسانی در او وجود ندارد. این نوع مدح، که بر پایه اعتقاد و نه شواهد عینی استوار است، باعث می‌شود خواننده به جای ارزیابی نقادانه، به تحسین احساسی بپردازد.

این جهل، نه به معنای فقدان دانش، بلکه به معنای پذیرش ناآزمودنی‌ها در قالبی زیباست. دکتر سروش، با تمام آگاهی خود از آزمون‌ناپذیری مفاهیم ماورایی، به واسطه دغدغه‌های وجودی و مرگ‌اندیشی با دیگر انسان‌ها مشترک است ولی تفاوت او با دیگران در قلم و طبع اوست که در خدمت ویرانی دنیای مردم قرار می‌گیرد هر چند که وی برای جلب رضایت معبود خود به خلق چنین آثاری دست می‌زند.

نقش نخبگان در گسترش باورهای دینی

پایداری و گسترش ادیان در طول تاریخ، به‌ویژه اسلام و مسیحیت، تنها به پیام‌های اولیه بنیان‌گذاران آنها وابسته نبوده است. بلکه نخبگان فرهنگی، ادبی، و فلسفی، با تفسیر و تأویل این آموزه‌ها، آنها را به قالب‌هایی قابل پذیرش و حتی جذاب برای نسل‌های بعدی درآورده‌اند. نمونه‌های برجسته این فرآیند، آثار افرادی چون آگوستین قدیس، توماس آکویناس، در مسیحیت و بوعلی و فارابی و خواجه نصب و غزالی و سهرودی و حافظ و صدها نفر مانند اینها است. دکتر سروش نیز در همین سنت قرار می‌گیرد؛ او با آمیختن زبان ادبی و فلسفه ‌‌و‌کلام و‌ منطق با باور دینی، بستری برای تداوم اوهام دینی، نظیر زنده شدن پس از مرگ، زیستن در بهشتی مملو از باکره گان بهشتی که بکارت انان هیچگاه زایل نمی‌شود، همراه با نهرهایی از شراب و شیر و عسل در یک زندگانی ابدی و بی پایان فراهم می‌آورد.

حتی اکر اندیشمندانی چون دکتر سروش مدعی شوند شغل ما چاقو سازی است حالا اگر کسی با چاقو انسانی را به قتل رساند نه چاقو سازی قابل اشکال است و نه چاقو ساز مجرم، هر چند به لحاظ حقوقی صحیح است، اما چیزی از اثر مخرب این گونه از استعداد خود بهره بردن کم نخواهد کرد.

بابک صفاری
*



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy