Friday, Dec 13, 2024

صفحه نخست » خطر در کمین ایران

qomeishi.jpgرحیم قمیشی

گفته‌اند از ۲۳ آذر ماه، قانون موسوم به حجاب و عفاف از طریق رئیس مجلس ابلاغ خواهد شد.

شنیده‌ام آقای پزشکیان نهایت تلاشش را برای عدم ابلاغ آن انجام داده و تا حال موفق نبوده.

ظاهراً نه رئیس مجلس مقصر است، نه رئیس جمهور، نه رئیس قوه قضائیه! پس مقصر کیست؟

در حالیکه همه می‌دانند این قانون سراسر مشکل است، تفرقه انگیز و بحران‌زا.

من هرگز نمی‌توانم خودم را جای دخترانم قرار بدهم. بارها این را دخترانم به من گفته‌اند، همان موقعی که در طول روز بارها به آنها بی‌احترامی می‌شد.

اندکی می‌فهمم آنها چقدر مشکل دارند، هر چند کامل درک‌شان نکنم.

و من از همه دختران سرزمینم خجالت می‌کشم.

خودم را جای خانواده‌ای متوسط و یا ضعیف قرار می‌دهم، که از پانزدهم ماه، اندکی پول در حساب‌شان باقی مانده تا فقط از گرسنگی نمیرند!
دختر جوان‌شان رفته بیرون، پیامک برایش آمده که چند میلیون باید او و عملاً خانواده‌اش بپردازند.

او تحصیلاتش را کامل کرده و هنوز نتوانسته کار پیدا کند، هر جا رفته به او گفته‌اند ما در حال کاهش نیروی انسانی‌مان هستیم.

گفته‌اند تحریم پدر صنعت و تجارت و بازار و کارخانجات و تولید و اقتصاد را درآورده، گفته‌اند شرمنده‌ایم وضعیت خوب نیست، کار نیست!

حال او پیامکِ جریمه هنگفت واصله، مانده سر دستش!

به پدر و مادر درمانده‌اش نشان بدهد، سرزنش شنیدن برایش مهم نیست، اما او نمی‌خواهد باز هم بیشتر سربار خانواده باشد، نمی‌خواهد پدر و مادرش را شکسته‌تر از این ببیند.

و البته که حاضر نیست تحقیر از سوی مردان و حاکمیت را بپذیرد.

فکر می‌کنید او اگر از خانه فرار کند عجیب است؟

اگر خدای نکرده به فکر صدمه زدن به خودش برآید عجیب است؟

اگر احساس مزاحمت برای زندگی خانواده‌اش بکند عجیب است؟

او امکان هر اقدام احساسی را دارد!

خیلی خوبست که رئیس جمهور به فکر تهدید برای استعفا افتاده.

این یقیناً کافی نیست.

من هنوز می‌ترسم.

در میان بی‌عملی ما، آخرش قانون ابلاغ شود، کنش‌گران سیاسی ما همچنان به فکر خودشان یاشند، سیاسیون ما به فکر موقعیت‌شان باشند، و دختران ما و عزت ما، از دست بروند.

ابلاغ این قانون اصلأ موضوع ساده‌ای نیست. کل مردم ایران تحقیر می‌شوند.

و تنها عده‌ای خنده‌های مستانه خواهند کرد؛
که دیدید ما هنوز همه کاره‌ایم.

دیدید با وجود شکست در همه جا، باز ما حاکم و تصمیم‌گیر شماییم.

دیدید زنان در کشور ضعیفه‌هایی بیش نیستند.

و مردان همه ناتوان از یک اقدام مؤثر.

من به سهم خودم آمادگی دارم هر کنش مدنی را که عقلای اجتماع، زنان آزاده، مردم کشورم، بر آن توافق کنند با آنها همراهی کنم.

من می‌دانم این قانون اجرا شدنی نیست، اما ابلاغ آن را هم یک سرافکندگی تاریخی برای همه مردم ایران می‌دانم.

من معتقدم این قانون تنها ابلاغش کافیست تا بنیان جامعه از هم بپاشد.

و چه طلاق‌ها، و چه خودکشی‌ها، و چه فرار از خانه‌ها، و چه پدران و مادران مستاصل و چه دختران وحشت‌زده‌ای در جامعه، از فردایش خواهیم داشت.
فقط نمی‌دانم چه باید کرد.

تنها می‌دانم باید کاری کرد.

و هزینه آن را هم پرداخت.

من حاضرم سلامتی و جانم را برای عزت و بزرگی زنان سرزمینم و دخترانم بدهم.

و این کارم را کم از مشارکت در دفاع از سرزمینم در زمان تجاوز صدام نمی‌بینم.

آیا حاکمیت به خود می‌آید؟!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy