سعد سلیتی، وکیل دادگستری - دیپلماسی ایرانی
مقاطع حساس و پیچیدهای وجود دارد که بر سرنوشت کشور تأثیرگذار بوده است. یکی از این مقاطع مهم، دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکاست که با اعمال رویکردی سختگیرانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران، تحولات قابل توجهی را رقم زد. خروج او از توافق هستهای برجام در سال 2018 و بهکارگیری سیاست "فشار حداکثری"، موجب وضع تحریمهای جدید و انزوای دیپلماتیک و وخامت وضعیت اقتصادی ایران شد.
جمهوری اسلامی که در این دوره با چالشهای متعدد داخلی و خارجی دست و پنجه نرم می کند و ناترازیهای اقتصادی ناشی از تحریمها و کاهش درآمدهای نفتی، وضعیت اقتصادی کشور را به شدت آسیبدیده کرده است. به دنبال این شرایط، از یک سو نارضایتی عمومی افزایش یافته و مقامات جمهوری اسلامی بهطور پیوسته در تلاش برای حفظ ثبات داخلی و از سوی دیگر با انتخاب مجدد ترامپ و برنامه ۱۰۰ روزه این دولت در قبال ایران و ضرورت مدیریت روابط بینالمللی خود، سه گزینه کلیدی "نه جنگ و نه مذاکره "، "جنگ "، یا "توافق همهجانبه" فراروی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با سیاستهای ترامپ وجود دارد که انتخاب هر یک از این سه مسیر تبعات و پیامدهای خاص خود را به همراه دارد.
نه جنگ و نه مذاکره
استراتژی "نه جنگ، نه مذاکره"، که بهعنوان نخستین گزینه جمهوری اسلامی در مواجهه با سیاستهای ترامپ مطرح است، بهطور عمده بر مقاومت در برابر فشارها و تحریمها و حفظ منافع نظام متمرکز است. این رویکرد به جمهوری اسلامی این امکان را میدهد که هم بهعنوان یک طرف پایبند به اصول دیپلماتیک و سیاسی شناخته شود و هم قدرت و استقلال خود را حفظ کند. با توجه به تحولات منطقهای و چالشهای جدی ایران در خاورمیانه، این استراتژی اهمیت دوچندان مییابد. همچنین، این رویکرد محافظهکارانه و انفعالی به دنبال کاهش تنشها بدون پذیرش خواستههای ایالات متحده است و تجلی تلاش برای حفظ وضعیت موجود و جلوگیری از درگیری مستقیم با قدرتهای بزرگ بهویژه آمریکا را نشان میدهد.
بهطور کلی، "نه جنگ، نه مذاکره" نمایانگر عدم اعتماد به مذاکرات با طرفهای غربی و تلاش برای حفظ وضعیت موجود در سیاست خارجی ایران است. دولت ترامپ در برابر استراتژی "نه جنگ، نه مذاکره"، با سیاست "فشار حداکثری" در محدود کردن تواناییهای جمهوری اسلامی در زمینههای نظامی، اقتصادی و سیاسی سعی خواهد کرد. این فشارها بهویژه از طریق تحریمهای اقتصادی و محدود کردن روابط بینالمللی ایران انجام می شود و شرایط دشواری را برای کشور ایجاد خواهد کرد. علاوه بر این، بحرانهای داخلی نظیر ناترازیها، نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی و چالشهای امنیتی ایران در منطقه، شرایط را برای جمهوری اسلامی پیچیدهتر می نماید.
دولت ترامپ بهدلیل سیاستهای خاصی که دنبال میکرد و با برنامه مدون ۱۰۰ روزه منتشر شده فرصتی برای جمهوری اسلامی برای پیادهسازی استراتژی "نه جنگ، نه مذاکره" فراهم نمی کند. ترامپ بهدلیل بیشفعالی سیاسی و رویکرد خصمانه نسبت به ایران، ممکن است تمایلی به تداوم دیالوگ یا ایراد هر گونه امتیاز به جمهوری اسلامی نداشته باشد.
بهعلاوه، شناخت عمیق ترامپ از این استراتژیهای ایران و تلاشهای قبلی برای مقابله با آن، میتواند نخستین گام در برای جلوگیری از شکلگیری چنین استراتژیای باشد.
جنگ
جنگ و درگیری، به عنوان یکی از گزینههای موجود، مستلزم به کارگیری تمامی ظرفیتهای نظامی و اقتصادی در پاسخ به تهدیدات است. با توجه به سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی و احتمال حمله به تاسیسات هسته ای و نظامی چنین گزینهای برای ایران شدیداً خطرناک خواهد بود.
جنگ با اسرائیل و ایالات متحده، میتواند تبعات غیرقابل پیشبینی برای جمهوری اسلامی به همراه داشته باشد، به ویژه در شرایطی که کشور با ناترازیهای اقتصادی و اجتماعی مواجه است. در صورت اتخاذ این تصمیم، ایران ممکن است با استفاده از استراتژیهای تهاجمی متقابل بپردازد، لیکن این انتخاب میتواند به تشدید تنشها و افزایش خطر درگیریهای نظامی منجر شد. پیامدهای منفی این تصمیم، از جمله خسارتهای جانی و مالی، تأثیرات عمیقی بر آینده کشور خواهد داشت و ممکن است حمایتهای بینالمللی را کاهش دهد و تحریمها را تشدید کند.
افزون بر این، جبهه مقاومت نیز به دلیل فشارهای اقتصادی و نظامی ممکن است نتواند حمایتهای گذشته خود را ادامه دهد. به این ترتیب، گزینه جنگ نه تنها غیرعملی به نظر میرسد، بلکه میتواند پیامدهای ویرانگری برای ایران به همراه داشته باشد.
توافق همهجانبه
فرصتی برای رشد و توسعه توافق همهجانبه ایران با ایالات متحده بهعنوان یک استراتژی هوشمندانه یکی از بهترین گزینهها برای جمهوری اسلامی در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ است. این توافق نهتنها به حل و فصل اختلافات تاریخی میان ایران و غرب برای یک بار و همیشه در همه زمینه ها کمک کند، بلکه میتواند مسیر جدیدی برای تعامل سازنده را فراهم آورد. این نوع گفت وگوها، از طریق شفافسازی و بررسی موضوعات چالشانگیز، فرصتی برای بازنگری در رویکردهای فعلی و دستیابی به توافقهای سازنده خواهد بود.
جمهوری اسلامی میتواند به جای تحمل فشار حداکثری و بحران ها و نارضایتی همگانی در نتیجه استراتژی "نه جنگ، نه مذاکره" یا "مواجهه با امریکا" و پاسخ به فشارها با قاطعیت، به مذاکرات و توافق همهجانبه با ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهانی رو آورد. نتایج این تعامل میتواند شامل رفع تحریمها، جذب سرمایهگذاریهای خارجی و برقراری روابط مسالمتآمیز با همسایگان و جامعه جهانی باشد.
در دوران کنونی، که جمهوری اسلامی با بحرانها و چالشهای متعددی روبه روست، دستیابی به چنین توافقی میتواند بهطور معناداری به رشد و توسعه اقتصادی کشور کمک کند.
توافق همهجانبه بین ایران و آمریکا نهتنها میتواند زمینه را برای رفاه و رضایتمندی عموم مردم فراهم آورد بلکه به کاهش تنشها و افزایش امنیت منطقهای منجر خواهد شد و این بهترین گزینه تلقی می شود. در این راستا، ضروری است که جمهوری اسلامی به گفت وگوهای بیپرده و سازنده با جامعه جهانی بپردازد.
برنامهریزیشده بود یا فردی؟
دست آقای آبدارچی درد نکند!؛ ف. م. سخن