Sunday, Apr 6, 2025

صفحه نخست » دعوت از هموطنان برای عضویت در دولت موازی، علی صدارت

Ali_Sedarat_3.jpgطی چند جلسه‌ای، نقشه‌ی راهی برای گذار از رژیم ولایت مطلقه، به یک نظام مردمسالار پیشنهاد شده است. محصول این جلسات، بعد از پخش زنده در اینستاگرام و یوتیوب و در فیس‌بوک، به صورت صوتی\تصویری ضبط شده، و در اختیار هموطنان قرار داده شده است.

این بحث‌ها برخاسته از سندی است که حدود شش سال پیش، با عنوان:

«سندِ اساسیِ دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران»:

https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/

منتشر گردیده و به قضاوت افکار عمومی گذاشته شده است.

این سند در واقع یک قانونِ اساسیِ موقت است، یک قانونِ اساسیِ موقت است برای دوره‌ی گذار.

این دورانِ موقتیِ دوره‌ی گذار توسط خودِ ما مردم به این رژیم تحمیل شده است، به شکلی که علی‌رغم مقاومت‌ها و تلاش‌های قدرت‌های داخلی و خارجی، هیچ راه فراری برای خامنه‌ای و شرکا و سایر حافظان این رژیم باقی نگذاشته‌ایم.

این دورانِ موقتی، یک شناسنامه‌ای دارد که بسیار روشن و شفاف، نحوه‌ی اداره‌ی کشور را مورد بررسی قرار می‌دهد. شش سال پیش، بعد از مدت‌ها همکاری و پرکاری تعدادی از هموطنان، این شناسنامه به شکل سندی با عنوان «سندِ اساسیِ دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران» منتشر یافت و به ایرانیان پیشنهاد گردید.

این قانون اساسی موقت، یک سند غیرِ ایدئولژیک است.

این قانون اساسی موقت، یک سند لائیک است.

اندیشه‌ی راهنمای این قانونِ اساسیِ موقتِ غیرِ ایدئولژیک، حقوق است، پنج دسته حقوق است (۱-حقوقِ بشر، و ۲-حقوقِ شهروندی، و ۳-حقوقِ ملی، و ۴-حقوقِ ملت ایران در جامعه‌ی جهانی، و ۵-حقوقِ طبیعت)

این دوره‌ی گذار و موقتی که از مدتها پیش شروع شده، در حقیقت توسط ما مردم به قدرت‌ها تحمیل شده است.

این سندِ قانونِ اساسیِ موقت، توسط یک دولت انتقالیِ موقت، به اجرا گذاشته شده است. از مدت‌ها پیش، و در حال حاضر و از همین الان، در این دوره‌ی گذار و موقتی، تدبیر امور کشور به عهده‌ی یک دولتِ موازیِ مردمی، با شناسنامه‌ی قانونِ اساسیِ موقتِ غیرِ ایدئولژیک، به شکل نظری، و در مواردی حتی به شکل عملی، اداره می‌شود.

این قانونِ اساسیِ موقت، دارای چهار شاخه است: ۱-شاخه‌ی مجریه، و ۲-شاخه‌ی مقننه، و ۳-شاخه‌ی قضاییه، و ۴-شاخه‌ی رسانه‌های ملیِ همگانی.

اعضای این دولت موازیِ انتقالیِ موقت، خود ما مردم ایران هستیم.

این خود ما مردم ایران هستیم که باید به فکر ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر برای خود باشیم، و در آن مشارکتی هرچه فراگیرتر بورزیم.

هرچه ابعاد این مشارکت مردمی، گستردگی کیفی و کمیِ بیشتری داشته باشد، خشونت‌زدایی موثرتر، و طولِ زمانِ رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم کوتاه‌تر می‌شود.

عمل‌کردِ این دولتِ موازی، بسیار موثر بوده است.

اعضای این دولتِ موازی، خود ما مردم ایران هستیم، و فعالیت‌هایِ مردمیِ اعضای دولتِ موازی، تا کنون بیشتر به صورت نظری، و به شکل رصد کردن عمل‌کردِ دولتِ «جمهوری اسلامی ایران»، و نقد آن‌ها، و بحث در مورد راهِ حل‌ها بوده است. این رصد کردن‌ها و نقدها و بحث‌ها و اعتراضات و تظاهرات و اعتصابات و سایر فعالیت‌هایِ مردمی، در جامعه مدنی و نیز در جامعه سیاسی، به اشاعه‌ی فرهنگ مردمسالاری، و مردمسالارتر شدنِ مردم در هر دوی این دو جامعه منجر شده است. اشاعه‌ی فرهنگ مردمسالاری و مردمسالارتر شدن ایرانیان، دست و پای رژیم حاکم بر ایران را بسته، و عرصه را بر سرکوبگران و متجاوزان به حقوق، تنگ کرده است. توانایی‌های ایرانیان در مقاومت در برابر سرکوبگران و خشونت‌گستران به حدی بوده که رژیم دیگر قدرت ساختن خلخالی‌ها و لاجوردی‌ها و... را ندارد. حتی مشابه سعید امامی‌ها و سعید مرتضوی‌ها را هم نتوانسته بسازد و به جان مردم بیاندازد. احمدرضا رادان هم، که سرتیپ پاسدار فرماندهی انتظامی «جمهوری اسلامی ایران» است، و از ۱۴۰۱ به‌عنوان فرمانده کل انتظامی کشور فعالیت می‌کند، در مقابل ایستادگی‌های مردم دلیر ایران، از ناتوانی، بی‌قدرت‌تر از یک شیر بی‌یال و دم و اشکم شده! وی یکی از مسئولین مهم جنایت‌ها و تجاوزها به حقوق بوده است، ولی اکنون عملا کاری از وی ساخته نیست! حفظ امنیت شهروندان که هیچ، قانون حجاب اجباری را هم نمی‌تواند پاسداری کند!

خود ما مردم ایران به عنوان اعضای این دولتِ موازی، به صورت عملی هم هر گاه توانسته‌ایم در مکان و زمان مناسب قرار بگیریم، عمل‌کردهای تخریبی این رژیم را خنثی کرده‌ایم، وگرنه خشونت‌های فیزیکی و روانی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی این رژیم، بسیار بیشتر از آن‌چه امروز شاهد آن هستیم می‌بود، و محیط زیست ما آلوده‌تر از این می‌بود، و...

نظام ایده‌ال برای تدبیر امور کشور، مردمسالاریِ مشارکتیِ مشاورتی است. گرچه رسیدن به آن ایده‌آل نسل‌ها و سال‌های طولانی به‌درازا خواهد کشید، ولی برای پیمودن هر راهی، هر چقدر هم طولانی باشد، باید قدمهای اول را برداشت. این قدم‌ها در حال حاضر توسط مردمِ بعضی از کشورهای جهان، مثلا در اروپای شمالی، برداشته شده است. مردم این کشورها، با رصد کردن‌ها و نقدها و بحث‌ها و اعتراضات و تظاهرات و اعتصابات و سایر فعالیت‌هایِ مردمی، به مثابه یک دولت موازی عمل کرده‌اند. مردم فنلاند برای هفتمین سال متمادی، به عنوان خوشحال‌ترین مردم دنیا شناختن شده‌اند.

در میهن ما ایران، دلیل طولانی شدن عمر رژیم این بوده است که یک حداقل لازمی از ما مردم، به وظیفه‌ی خود مبنی بر ضرورت مشارکت در ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر برای خویش، به اندازه‌ی کافی آگاه نشده‌ایم و به آن عمل نکرده‌ایم. رصد کردن‌ها و نقدها و بحث‌ها و اعتراضات و تظاهرات و اعتصابات و سایر فعالیت‌هایِ مردمیِ ما ایرانیان، به اندازه‌ی بعضی دیگر کشورهایی که مردم تو،انسته‌اند سرنوشت خود و خوب‌تری برای خود بسازند، نبوده است. دولتِ مردمیِ موازی در ایران، کن‌کاری کرده است. دلیل این آگاه نشدن‌ها و این مشارکت نکردن‌ها و این عمل نکردن‌ها، و این انفعالِ گروهی از مردم ایران، چیزی جز شکست آن‌ها در جنگِ روانیِ قدرت‌ها علیه مردم نیست!

جوابِ سوالِ «پس این آخوندها کِی می‌روند» بستگی مستقیم دارد به میزانِ کیفی و کمیِ عضویت ما مردم در این دولتِ مردمیِ موازی، هر یک از ما مردم به سهم خود و به نوبه‌ی خود.

برخی از اقدامات مهم این دولتِ موازیِ مردمی، از جمله از این قرار هستند:

ابتدا، یاد‌آوریِ هدفِ اصلی، که همانا خشونت‌زدایی، و حقوق‌مداری، و در حقیقت استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری است. بسیار ضروری است که روش‌ها و وسیله‌هایی که برای رسیدن به این هدف استفاده می‌شوند، با این هدف خوانایی داشته باشند. این هدف اصلی در پندار ما، لازم است بازتاب روشنی در کردار و گفتار و نوشتار ما داشته باشد:

۱-افزایش کیفی و کمیِ تظاهرات و اعتراضات در خیابان‌های حقیقی و مجازی با شعارهای پرشعور و خشونت‌زدا، مشابه تجربه‌ی موفق انقلاب ۱۳۵۷،

۲-استقامت و پایداری و ادامه‌ی تظاهرات و اعتراضات، و همراه کردن اعتصابات با آن‌ها، مشابه تجربه‌ی موفق انقلاب ۱۳۵۷،

۳-خشونت‌زدایی و نشان دادنِ امنیت در آغوشِ بازِ مردم، به پرسنل کشوری و لشکری، و حتی امنیت و امان دادن به قوای سرکوب، تا بدین ترتیب آن‌ها از دستورات فرماندهان سرکوبگر خود، سرپیچی کنند، مشابه تجربه‌ی موفق انقلاب ۱۳۵۷،

۴-استفاده از هر موقعیتی در خیابان‌های حقیقی و مجازی، برای حرکت به سوی زندان‌های سیاسی، و باز کردن درهای آن زندان‌ها و آزاد کردن همه‌ی زندانیان سیاسی، مشابه تجربه‌ی موفق انقلاب ۱۳۵۷،

۵-...

-

خوشبختانه بر عکس سال ۱۳۵۷، یک «رهبر» با شعار «همه با هم» نداریم. شعار «امروز فقط اتحاد» هم به درستی خمینیِ این زمان را تداعی می‌کند! تشکیلات و احزاب و گروههای سیاسی هم که خود را «آپوزیسیون» معرفی می‌کند، نزد مردم، به‌خصوص جوانان، جاذبه‌ای نداشته است. چرا که بسیاری از آن‌ها، «آپوزیسیون» را اینطور معنی می‌کنند که خامنه‌ای به هر ترتیبی شده برود و آن‌ها به قدرت برسند! آن عده که خود را صرفا در نفی خامنه‌ای تعریف می‌کنند، و پندارشان در واکنش‌های سلبی خلاصه می‌گردد، هیچ نمی‌فهمند که با نبودِ خامنه‌ای، آن‌ها هویت خود را از دست می‌دهند! ولی اعضای دولتِ مردمیِ موازی، به این علت در خشونت‌زدایی موفق بوده‌اند که پندارشان در کنش‌های ایجابی، به خلق و سازندگی پرداخته است.

این دولتِ موازیِ مردمی، در اولین فرصت در زمان سقوط فیزیکی رژیم ولایت فقیه، از بین خود سخنگو و مدیر را شناسایی می‌کند، و به کار عملی برای اداره‌ی امور کشور می‌پردازد. ایرانیانی که در چندین دهه‌ی گذشته، کارنامه‌ای پاک به مردم ارائه داده است، در استقلال و حقوق‌مداری ایستادگی و استقامت کرده است. باز هم تاکید که ضمانت اجرایی، چیزی به غیر از حضور مردمی نمی‌تواند باشد.

بسیاری دیگر از کارهای عملیِ این دولتِ موازیِ مردمی، با شناسنامه‌ی قانونِ اساسیِ موقت، مستند در «سندِ اساسیِ دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران،» از زمان سقوط فیزیکی رژیم آغاز می‌شود.

در کنار تدبیر امور برای اداره‌ی کشور، دولتِ موقتِ موازیِ مردمی، با ضمانتِ اجرایی حضور مردم، تا انتخابات مستقل و آزاد برای مجلس موسسان و همه‌پرسی قانونِ اساسیِ نظامِ جدیدی که جایگزین «جمهوری اسلامی ایران» خواهد شد، به امرِ مهمِ تامینِ امنیتِ کشور و مردم می‌پردازد. حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران، و تامین امنیت ایران و ایرانیان، بدون مشارکتِ فعالِ ما مردم (هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه‌ی خود) غیر ممکن است.

در همان لحظه که، بر اساس قانون اساسی غیرِ موقت، دولت غیرِ موقت رسمیت پیدا کند و هویتی قانونی بگیرد، دولتِ موقتِ انتقالی منحل خواهد شد. از همان لحظه، هر چه تعداد بیشتری از ما مردم، در هیئتِ دولتِ مردمیِ موازی فعال شویم، به همان اندازه برپایی و پویایی و پیشبرد مردمسالاری و حقوق‌مداری ضمانت می‌شود.

به آن‌چه به‌طور خلاصه در این نوشتارِ مختصر آورده شد، می‌توان به عنوان یک نقشه‌ی راه نگریست. نقشه‌ی راهی نه تنها برای اینکه سوال تکراریِ «پس آخوندها کی می‌روند» را پاسخ دهیم، بلکه با هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش، به همراه رفتن مستبدان، شاهر رفتن ساختار استبدادی هم بشویم!

این نقشه‌ی راه، در «سندِ اساسیِ دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران» به شکل مفصل‌تری مورد بحث قرار گرفته است:

https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/

این سند متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست، و صاحب اصلیِ آن در واقع، همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. در نتیجه، ضمانتِ اجراییِ اصولِ این سند هم همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. مردم‌سالاری را، فقط خودِ ما مردم می‌توانیم، و فقط خودِ ما مردم باید برقرار کنیم، نه قدرت‌ها!

-

اگر به نظر تو هموطن عزیزی که این سطور را می‌خوانی، تمامی و یا حتی برخی قسمت‌ها و مفاد این نقشه‌ی راه، چیزی به غیر رویاپردازی، و حتی توهم نیست، اگر تو هموطن عزیزی که این سطور را می‌خوانی باز هم می‌گویی که «...آخه از دست ما که کاری بر نمی‌آید...» و می‌گویی «...این حرفهای قشنگ، ایده‌ال‌های دست نایافتنی هستند...» بدان که در جنگ روانی قدرت‌ها علیه مردم، شکست خورده‌ای که خود را ناتوان می‌بینی! بدان که در جنگ روانی قدرت‌ها علیه مردم، شکست خورده‌ای که تا این حد اعتماد به‌نفس فردی، و اعتماد به‌نفس ملی خود را از دست داده‌ای، که حتی برداشتن یک قدم را هم (هر چقدر هم آن قدم در ظاهر به‌نظر کوچک بیاید) در توان خود نمی‌بینی!

اگر تو هموطن عزیزی که این سطور را می‌خوانی، همین خودِ تو هموطن عزیز، بالاخره به وظیفه‌ی حیاتی خود مبنی بر مشارکت در ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر آگاه شوی (احقاقِ حقِ اطلاع‌یابی)، و به سهم خود و به نوبه‌ی خود به آن عمل کنی، و در آگاهی دیگران هم بکوشی (احقاقِ حقِ اطلاع‌رسانی)، و برای از انفعال بیرون آمدن خود و دیگران تلاش کنی، چاره‌ی این وضعیت اسف‌بار را، به‌درستی در خودت و در حالِ حاضر و در زمان خودت، خواهی یافت!

علی صدارت

https://linktr.ee/sedarat



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy