احمد وحدت خواه - کیهان لندن
زندهیاد دکتر رضا قاسمی آخرین سفیر دولت شاهنشاهی ایران در کویت در خاطرات خود نقل میکند که نخستین روز سال ۱۳۵۰ خورشیدی همراه با سایر سفرا و دولتمردان آن روزگار به کاخ سعدآباد رفته بود و در انتظار ورود محمدرضاشاه برای اجرای مراسم سلام نوروزی بودند.
به گفته او، با اینکه شاه فردی وقتشناس و با نظم نظامی در این مراسم شرکت میکرد، آن روز تا نزدیک به یکساعت مدعوین را در انتظاری غیرمنتظره نگه داشته بود و سرانجام پس از آنکه یک جوان با پروندهای ضخیم زیر دستانش از اتاق مجاور که شاه هم در آن حضور داشت خارج شد پادشاه فقید با مهمانان دیدار کرد.
جوان ناشناس آن روز دکتر اکبر اعتماد، فیزیکدان و نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بود که از او به عنوان «پدر برنامه هستهای ایران» یاد میشود. آن روز او از کلاس هفتگی درس به شاه در مورد انرژی اتمی خارج میشد.
از بازیهای شگفتانگیز روزگار آنکه او درست در آستانهی از سر گرفته شدن مذاکرات سرنوشتساز هستهای میان نمایندگان رژیم جمهوری اسلامی و آمریکا که با سرنوشت آینده میهن ما گره خورده، جهان را ترک گفت.
اکبر اعتماد و برادر بزرگتر او از اعضای سازمان جوانان حزب توده در دوران ملی کردن نفت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق بودند که پس از واقعه ۲۸ امرداد برای ادامه تحصیل ایران را ترک کردند.
اکبر اعتماد در کتاب خاطراتاش می گوید که پس از اخذ دکترای فیزیک از دانشگاه برن در سوئیس در همان کشور به زندگی در غربت ادامه میدهد ولی یک گفتگوی کوتاه با یک روزنامهفروش محلی زندگی او را تغییر میدهد.
او طبق معمول، روزی برای خرید روزنامه به دکه سر خیابان می رود و روزنامهفروش از او می پرسد «آیا شما ایرانی هستید؟» و وقتی پاسخ مثبت را از او می شنود می گوید «پادشاه شما این هفته برای یک دیدار رسمی به سوئیس آمده و از تحصیلکردگان در دانشگاههای ما خواسته برای ساختن یک ایران صنعتی و مدرن به کشورشان باز گردند».
اکبر اعتماد با شنیدن چنین جملاتی با شور به خدمت به میهن تصمیم به بازگشت به ایران میگیرد ولی با توجه به سابقه عضویت در سازمان جوانان حزب توده نگران پیامدهای چنین تصمیمی میشود؛ اما مقامات حکومت ایران به او میگویند شاه تضمین داده که هر ایرانی متخصص و ساکن غربت که قصد خدمت به میهن را دارد نه تنها با هیچ مشکلی در بازگشت نباید روبرو شود بلکه از همه مزایا و کمکهای دولتی برای اجرای طرحهای صنعتی و کشاورزی هم میبایست بهرهمند شود.
اعتماد در سال ۱۳۴۴ به ایران باز میگردد و به دستور رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه به عنوان مشاور فنی طرح پژوهشهای رآکتور اتمی استخدام میشود.
او یک سال بعد دفتر انرژی اتمی سازمان برنامه و بودجه را تاسیس میکند و خود به مدیریت آن منصوب میشود و تا سال ۱۳۴۶ در این مسئولیت باقی ماند تا سال ۱۳۵۳ که با حکم شاه مأمور می شود برنامهای جامع را برای توسعه انرژی هستهای در ایران تدوین و اجرا کند.
نتیجه این اقدام تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران با بیش از دو هزار دانشمند و کارشناس هستهای و غیره بود که خود اکبر اعتماد هم ریاست آن را بر عهده میگیرد و تا زمان وقوع انقلاب منحوس اسلامی قراردادهایی نیز با کشورهای آلمان، فرانسه و آمریکا برای ساخت نیروگاههای هستهای فراهم میکند.
با وقوع انقلاب ۵۷ اکبر اعتماد از ایران خارج شد و تا پایان عمر در فرانسه و انگلیس زندگی کرد.
من در سالهایی که دکتر اعتماد بر نشر کیهان لندن نظارت میکرد با ایشان افتخار دوستی و همکاری نزدیک داشتم و در سفری به نمایشگاه بینالمللی صنایع چاپ در بیرمنگهام مشخصا از او پرسیدم آیا شاه فقید هیچگاه انرژی هستهای را در ابعاد توانایی ساختن بمب هم در نظر گرفته بود و او قاطعانه این مسئله را منتفی دانست.
دکتر اعتماد بعدها در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و گریز از غم غربت برای مدت کوتاهی به ایران رفت ولی هرگز هیچ مسئولیتی را در سازمان انرژی اتمی رژیم جمهوری اسلامی نپذیرفت.
وی در مصاحبههایی که با او انجام شد، هدف برنامههای هستهای جمهوری اسلامی را «نامشخص» خواند و وقتی از او پرسیدند آیا برنامه هستهای ایران به فشارهایی که به کشور وارد شده میارزد، با صراحت پاسخ داد که «نه، به هیچ وجه!»
اکبر اعتماد و هزاران تکنوکرات و تحصیلکرده دوران حکومت محمدرضا شاه سازندگان کشور نوینی بودند که انقلاب منحوس اسلامی و سیاستهای قدرتهای جهانی، آن و مردم آن را به روز سیاه نشانده و آنچه را دستاوردهای علمی و تمدنی پیشرفته فرزندان این کشور در دوران دومین پادشاه پهلوی به حساب میآمد، امروز به نیروی عامل نابودی ایران تبدیل شده است!

آخرین بازی مار پله علی خامنه ای در عمان

گفتگوی مستقیم عباس عراقچی و استیو ویتکاف