Tuesday, Apr 15, 2025

صفحه نخست » ترامپ با نتانیاهوست یا با پوتین؟ آرمان مستوفی

Arman_Mostoufi_2.jpgاین روزها وقتی ایرانیان، چه در درون و چه در بیرون کشور، به یکدیگر می‌رسند نخستین سئوالشان این است که جنگ می‌شود یا نه؟ مخالفان حکومت اسلامی امید دارند که حمله آمریکا و اسرائیل به حکومت اسلامی، به ویژه اگر با حذف برخی از رهبران و چهره‌های نماد سرکوبی همراه باشد، فرصتی فراهم کند که مردم بیرون بریزند و حکومت اسلامی را فروبکشند. هواداران حکومت اسلامی، هم از همین احتمال، بیم دارند.

سخنان تند و تیز دانلد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، علیه حکومت اسلامی، این امید و بیم ‌را افزایش داده است. ولی از یاد نبریم که ترامپ بلوف زیاد می‌زند. او پیش از تحویل گرفتن ریاست جمهوری، حماس را تهدید کرده بود که اگر تا پیش از بازگشت او به کاخ سفید (1 بهمن 2583 ایرانی - 1403 هجری) همه گروگان‌های اسرائیلی آزاد نشده باشند، او در غزه جهنم به پا خواهد کرد. اکنون نزدیک به سه ماه از بازگشت او به کاخ سفید می‌گذرد و هنوز بیش از 70 گروگان در دست حماس اسیرند. ترامپ گفت به محض بازگشت به کاخ سفید، جنگ در اوکرایین را پایان خواهد داد. جنگ هنوز ادامه دارد. پس و پیش رفتن‌هایش در داستان تعرفه‌های گمرکی نیاز به بازگویی ندارد. او روز 25 اسفند گذشته هشدار داد که حکومت اسلامی را مسئول هر موشکی می‌داند که حوثی‌های یمن به سوی کشتی‌ها در دریای سرخ پرتاب کنند. درست است که حوثی‌ها مرتب بمباران می‌شوند ولی موشک ‌پرانی‌ آنها همچنان ادامه دارد و ترامپ کاری علیه حکومت اسلامی انجام نداده است.

اختلاف آمریکا با حکومت اسلامی بر سر چیست؟ اگر از داستان حمله به سفارت آمریکا و گروگانگیری دیپلمات‌های آن کشور به مدت 444 روز در سال‌های 2538 و 39 ایرانی (1358 و 59 هجری) و از شعارهای مبارزه با استکبار، همان امپریالسیم چپ‌ها، که امروزه "نظام سلطه" هم لقب داده‌اند، اگر بگذریم، اختلاف اصلی بر سر تهدید موجودیت اسرائیل از سوی حکومت اسلامی‌ست. در مورد چگونگی رفتار با حکومت اسلامی ایران، ترامپ در میان دو سیاست متفاوت قرار گرفته است: اسرائیل و روسیه.

همه می‌دانیم که اسرائیل بر دولت‌های آمریکا، چه دموکرات و چه جمهوریخواه، نفوذ فراوان دارد. برای شناختن اهرم‌های نفوذ اسرائیل در ایالات متحده، نخست باید ساز و کار حکومت آن کشور را شناخت. آنچه در امریکا دموکراسی می‌نامیم، با دموکراسی اروپایی بسیار تفاوت دارد. در آمریکا انتخابات مجلس نمایندگان و یک سوم سناتورها، هر دو سال یک بار برگزار می‌شود. برخلاف اروپا، کمک مالی افراد حقیقی و حقوقی با حزب‌ها و کاندیداها، و همچنین، خرج کردن پول در کارزار انتخاباتی محدودیت ندارد. میزان این کمک‌های مالی‌ست که برد و باخت کاندیداها در انتخابات را رقم می‌زند.

در نتیجه، نمایندگان پیروزی در انتخابات را به تامین کنندگان هزینه‌های تبلیغات انتخاباتی مدیونند و فراموش نمی‌کنند که در پیشنهاد یا رد و تصویب طرح‌ها و لوایح، منافع پشتیبانان مالی (لابی‌ها) را از یاد نبرند. لابی‌های فراوانی در ایالات متحده فعال هستند: لابی جنگ افزار، لابی نفت، لابی بانک‌ها، لابی صنایع کشاورزی، لابی صنایع دارو سازی و غیره. بسیاری از کارشناسان سیستم سیاسی ایالات متحده بر این باورند که نیرومندترین لابی در آمریکا، « کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل American Israel Public Affairs Committee » معروف به آیپک AIPAC است.

تحت تاثیر روابط ویژه با اسرائیل و نفوذ لابی نیرومند یهودی، دولت‌های ایالات متحده، از دهه‌ها پیش از این، امنیت اسرائیل را همسان امنیت خود می‌دانند. دوستی شخصی بنیامین نتانیاهو با دانلد ترامپ، این "رابطه ویژه" را استوارتر می‌کند.

اسرائیل از چه نگران است و چه می‌خواهد؟ نگرانی اسرائیل سه جنبه دارد: تهدید هسته‌ای، توان موشکی و نیروهای نیابتی. تا یک سال پیش، نگرانی دولت‌های آمریکا، و شاید خود اسرائیل، از درگیری مستقیم با حکومت اسلامی این بود که این حکومت، از چندین جبهه، چنان حمله‌ای به اسرائیل بکند که نتوان با آن رویارویی کرد. ولی پس از حمله تروریستی 15 مهر 2582 ایرانی (7 اکتبر 2023 میلادی) اسرائیل توانست حماس را در نوار غزه درهم بکوبد و نزدیک به 90 درسد از توان نظامی حماس را نابود کند. در همین مدت، شماری از مهمترین مسئولان حماس از جمله، اسماعیل هنیه، محمد ضیف و یحیی سنوار خنثی شدند. حزب الله لبنان، که آن را می‌شد ستون فقرات گروه‌های نیابتی حکومت اسلامی به شمار آورد، در هم کوبیده شد. در عملیات انفجار پیجرها، که به راستی می‌توان آن را از شاهکارهای عملیات مخفی به شمار آورد، نزدیک به 3000 تن از افسران حزب الله از رده خارج شدند. رهبر پرخاشگرش، شیخ حسن نصرالله و جانشینش، شیخ هاشم صفی الدین و جانشین جانشینش شیخ نبیل قاووق کشته شدند، بی آنکه حزب الله بتواند آن گونه که ادعا می‌شد، با 150000 موشک اسرائیل را شخم بزند. رژیم بشار اسد که سوریه را به صورت مرکز عملیاتی حکومت اسلامی در کشورهای عربی درآورده بود، سرنگون شد. دولت عراق، که از درگیر شدن در جنگ ناخواسته، مانند لبنان سخت نگران شده بود، تسمه‌های حشدالشعبی را کشید و این گروه وابسته به نیروی قدس سپاه پاسداران را زیر کنترل قرار داد. و سر انجام، انصارالله، یا همان حوثی‌های یمن، زیر ضربه بمباران‌هایی قرار گرفتند که تا زمان نوشتن این سطور همچنان ادامه دارد.

خلاصه اینکه ترس از واکنش غیرقابل کنترل حکومت اسلامی دیگر وجود ندارد. بنابراین اسرائیلی‌ها می‌توانند اکنون برای نابود کردن دو تهدید دیگر حکومت اسلامی برنامه ریزی کنند؛ هسته‌ای و موشکی. اسرائیل، به احتمال زیاد، این کار را نمی‌تواند به تنهایی انجام دهد. از سخنان بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در ماه‌های اخیر، می‌شد دریافت که او برای از میان بردن این تهدیدها روی کمک آمریکا حساب می‌کند. ظاهر قضیه این است که این دو تهدید را با بمباران می‌شود از بین برد. و اگر هم حکومت اسلامی فرصتی برای پرتاب چند سد موشک به اسرائیل یافت، سامانه‌های پدافند هوایی آمریکا، انگلستان و فرانسه، برای خنثی کردن آن به اسرائیل کمک کنند.

در سوی دیگر، روسیه ولادیمیر پوتین قرار دارد که او هم از نفوذ فراوانی بر دانلد ترامپ (و نه بر ایالات متحده)، برخوردار است. بسیاری از پژوهشگران زندگی دانلد ترامپ، همداستانند که از چهل سال پیش، از دهه 1980 میلادی، فعالیت‌های اقتصادی ترامپ با مافیای روس آمیخته بوده است تا جایی که، به نوشته رژیس ژانته Régis Genté در کتاب « آدم ما در واشینگتن Notre homme à Washington »، مافیای روس، دست کم سه بار، ترامپ را از ورشکستگی نجات داده است. برای مثال، در سال 2008 وقتی ترامپ در آستانه ورشکستگی قرار داشت، دمیتری ریبولولف Dmitri Rybolovlev ملکی در فلوریدا را که ترامپ چند سال پیش از آن به 41 میلیون دلار خریده بود، به 95 میلیون دلار از ترامپ خرید و به این ترتیب، او را از ورشکستگی نجات داد. چند سال بعد، ریبولولف آن ساختمان را ویران کرد. از اینگونه مثال‌ها درباره ترامپ بسیار است. کیست که نداند مافیای روس، از روزگار برژنف تاکنون، چقدر با فعالیت‌های سرویس‌های اطلاعاتی روسیه کا گ ب KGB و اِف اِس ب FSB، در هم تنیده است.

به گزارش روزنامه انگلیسی ایندیپندنت Independent (18 می 2017) کوین مک کارتی Kevin McCarthy ، لیدر فراکسیون جمهوریخواه در مجلس نمایندگان آمریکا، روز 15 ژوئن 2016، نزدیک به 5 ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری همان سال، گفته بود: « من فکر می‌کنم پوتین دو نفر را خریده است؛ روراباکر [Dana Rohtabacher نماینده کالیفرنیا] و ترامپ ». به نوشته روزنامه ایندیپندنت، پال رایان Paul Ryan، رئیس وقت مجلس نمایندگان، همه توانش را در آن زمان به کار گرفت تا سخن مک کارتی آشکار و پخش نشود.

با وجود چنین روابطی، جای شگفتی ندارد که از نخستین کارهای دانلد ترامپ پس از جا گرفتن دوباره در کاخ سفید در سال 2025، قطع کمکهای نظامی به اوکرایین باشد و گناهکار شناختن آن کشور در جنگی که با تجاوز روسیه آغاز شد، زیر فشار گذاشتن کی‌یف، در حد جلسه توهین تاریخی به ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکرایین، برای پذیرفتن شرایط تسلیم به مسکو، قطع بودجه رادیو آزادی، که هدف اصلی سخن پراکنی‌اش روسیه بود، قطع ماهواره‌ای که برنامه‌های رادیو آزادی به زبان روسی را برای روسیه پخش می‌کرد، کاهش پشتیبانی نظامی از کشورهای اروپایی عضو پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو)، فراخواندن 10000 سرباز آمریکایی از اروپا الی آخر. به دستور ترامپ، همچنین اقدامات هماهنگ هفت نهاد امنیتی آمریکا، برای مقابله با خرابکاری، حملات سایبری و کارزار انتشار اخبار نادرست از سوی روسیه، متوقف شد.

روسیه از ادامه حکومت اسلامی بر ایران سود می‌برد. این سود هم، به سبب وابستگی حکومت اسلامی به روسیه، استراتژیک و غیر مستقیم است و هم به سبب دور نگهداشتن نفت و گاز ایران از بازارهای بین المللی، مستقیم. از یاد نبریم که تنها صادرات قابل ملاحظه روسیه در اقتصاد جهانی، نفت و گاز است؛ و چه بهتر که حریف پرتوانی چون ایران، از این بازار غایب باشد. بنابراین، می‌توان باور کرد که روسیه سود خود را در حفظ وضع کنونی ایران ببیند و خواهان سرنگونی این رژیم نباشد. در چارچوب چنین روابطی میان ترامپ و پوتین، دور از ذهن نیست که آنها درباره چگونگی رویارویی با حکومت اسلامی ایران با یکدیگر رایزنی کنند و ترامپ دیدگاه و حتی راهنمایی‌های پوتین را مد نظر قرار دهد.

اگر در سخنان ترامپ درباره حکومت اسلامی، به ویژه در هفته‌های اخیر، و حتی در دیدار با نتانیاهو، در هفتم آوریل 2025، دقت کنیم، درمی‌یابیم که او تنها درباره جدیتش در جلوگیری از دستیابی حکومت اسلامی به جنگ افزار هسته‌ای سخن گفت، و نه هیچ چیز دیگر. وقتی نتانیاهو تصریح کرد که برای این کار شاید تکرار تجربه لیبی راه حل مناسبی باشد، ترامپ سخن او را تائید و تکرار نکرد، بلکه بار دیگر گفت که هدف، جلوگیری از دستیابی حکومت اسلامی به سلاح هسته‌ایست.

در این صورت، رسیدن ترامپ و حکومت اسلامی به توافق نه تنها ممکن بلکه بسیار آسان است. دو طرف می‌توانند فرمولی بیابند تا غنی سازی اورانیوم متوقف، و ضمناً آبروی خامنه‌ای هم حفظ شود. روسیه می‌تواند در این مورد ایفای نقش کند. روسیه با اتمی شدن ایران موافق نیست و اگر لازم باشد، برای جلوگیری از دستیابی حکومت اسلامی به سلاح هسته‌ای، با کمال میل با آمریکا همکاری می‌کند. این را دمیتری پسکوف Dmitri Peskov، سخنگوی کرملین، روز ١۸ فروردین، اعلام کرد. شاید به همین سبب بود که استیو ویتکاف Steve Witkoff، فرستاده ویژه ایالات متحده برای خاورمیانه، یک روز پیش از سفر به عمان برای گفتگو با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه حکومت اسلامی، به روسیه رفت و با پوتین دیدار و گفتگو کرد. عباس عراقچی هم قرار است پیش از دور دوم مذاکرات با آمریکا به مسکو برود و با مقامات کرملین رایزنی کند.

در پی چنین توافق فرضی، آمریکا ممکن است بخشی از تحریم‌های حکومت اسلامی را لغو کند. در این مرحله، برای علی خامنه‌ای حفظ نظام، و اینکه مورد حمله نظامی قرار نگیرند، از لغو همه تحریم‌ها مهمتر است.

آیا چنین توافقی، حتی اگر برد موشک‌های حکومت اسلامی را هم به 2000 کیلومتر محدود کند، مایه خرسندی اسرائیل خواهد بود؟ مطمئناً نه. از مرز غربی ایران تا تل آویو، اندکی از 1000 کیلومتر بیشتر است. با موشک‌های با برد 2000 کیلومتر، درست است که اروپا را نمی‌شود زد ولی اسرائیل را می‌شود از وسط کویر هدف قرار داد. از آن گذشته، چه کسی می‌تواند تضمین کند که با امکانات مالی ناشی از لغو بخشی از تحریم‌ها، حکومت اسلامی برای بازسازی گروه‌های نیابتی اقدام نخواهد کرد؟ و در مورد برنامه‌های هسته‌ای، اگر غنی سازی بیش از 5/3 درسد را ممنوع کنند و زیر نظارت قرار دهند و حتی اگر همه تاسیسات غنی سازی را هم برچینند، دانش آن باقی می‌ماند و در یک آینده نه چندان دور، حکومت اسلامی، اگر برجا بماند، می‌تواند غنی سازی اورانیوم برای ساختن بمب را از سر بگیرد. پس، تنها راه حل برای تامین امنیت دراز مدت اسرائیل، این است که این رژیم برجا نماند. بنیامین نتانیاهو در پیام‌هایی که برای ایرانیان فرستاده، بارها بر آینده‌ای مبتنی بر دوستی میان ایران و اسرائیل تاکید کرده است.

در دورنمای توافق ترامپ با خامنه‌ای، با پادرمیانی پوتین، اسرائیل چه می‌تواند بکند؟ اسرائیل، همانگونه که پیشتر توضیح داده شد، اهرم‌هایی برای فشار در آمریکا، و هم عواملی در درون حکومت اسلامی، در اختیار دارد تا در معامله ترامپ - پوتین - خامنه‌ای اخلال کند. در این کارزار، به نظر می‌رسد که اکنون ترامپ، پوتین و خامنه‌ای در یک سو قرار گرفته‌اند و اسرائیل و مردم ایران در سوی دیگر.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy