Thursday, Jun 5, 2025

صفحه نخست » دعوت از قلّه دماوند! هادی خرسندی

hkh.jpg

ای کوه دماوند دلم بهر تو تنگ است

در حافظه ام یاد قشنگت چه قشنگ است

.

تو پرچم افراشته میهن مائی

تو سمبل برجسته این طُرفه سَرائی

.

برخیز و بیا تا که ترا سیر ببینم

وز دامن تو نسترن و لاله بچینم

.

ای قلّه بیا یک تُک پا حومه لندن

ترخیص تو از گمرک و ویزای تو با من

.

لطفی بکن این هفته به من سر بزن ای کوه

تا کم شودم تلخی و دلتنگی و اندوه

.

با من تو بگوئی که در ایران چه کشیدی

از بام وطن بر دل این خاک چه دیدی

.

من هم به تو از غربت جانسوز بگویم

ز اندوه گلوگیر شب و روز بگویم

.

هرچند که همدرد هم استیم عزیزم

دلخون شده ازیک ستم استیم عزیزم

.

اینجا همه هستند ز یاران و عزیزان

از حیث غم و حسرت میهن همه میزان

.

چُسناله ندارم که مرا همنفسی نیست

هستند ولی گوش کس اینجا به کسی نیست

.

اینجا همگی درد به دل غصه به دوشیم

آماده صحبت همه دنبال دو گوشیم

.

حالا تو بیا مشکل این غمزده حل کن

با سوته دلی درد دلی رد و بدل کن

.

من چشم به راه تو و آن گفت و شنودم

دیدار تو خرّم بکند شعر و سرودم

.

تعارف نکن ای کوه عزیزم، دِ بیا دِ

پرواز عملی نیست، بیا پای پیاده

.

اما اگرت نیست سرِ آمدن ای کوه

خوبست که عشقی برسانی به من ای کوه

.

یک سنگ ز یک گوشه اندام بلندت

سویم بفرستی که نباشم گله مندت

.

تا پیش رفیقان به امانت بگذارم

شاید که به زودی بشود سنگ مزارم

-------------
هادی - خرداد ۱۴۰۴

دیوان آنلاین من:
www.gorbehe.com



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy