Thursday, Jun 5, 2025

صفحه نخست » اخراج نخست‌وزیر «نامطلوب»، خلاصی از «شرِّ» مصدق! علی شاکری زند

sz.jpgبخش ششم- ج

یادآوری

در بخش ششم، ب، دیدیم که چگونه برای جانشینی مصدق سرانجام سران انگلستان احمد قوام را در نظر گرفتند و با او به توافق رسیدند. حال لازم میدیدند که پادشاه را برای تغییر نخست‌وزیر راضی کنند.

شرح چگوئگی انتصاب قوام را، نیز، که با استعفای مصدق زمینه ی آن فراهم شد دیدیم. مصدق در معرفی کابینه ی جدید خود به پادشاه پس از انتخابات وزارت جنگ را به خود اختصاص داده بود و در برابر خودداری وی از پذیرش این تصمیم از قبول نخست وزیری امتناع کرده بود و راه برای نقشهی انگلیسی نخست وزیری قوام باز شده بود. آنگاه شاهد ایستادگی و قیام مردم در سیام تیر ۱۳۳۱ و بازگشت پیروزمندانهی مصدق به نخستوزیری بودیم.

عليرغم ماهها مذاکرات محرمانه میان بریتانیا و پادشاه برای سرنگون کردن مصدق، وی حادثه استعفای خود را تبدیل به یك پیروزی بزرگ کرده‌بود. همان مجلسی که ۴۰ نماینده آن پنج روز قبل از نخست وزیری قوام پشتیبانی کرده‌بود در تاریخ ۲۲ ژوئیه با اکثریت قاطعی دوباره مصدق را به نخست‌وزیری برگزید. این تغییر جهت تند از روى يك واقعیت انکار ناپذیر پرده برداشت به این معنا که در ایران منبع واقعی قدرت افکار عمومی است۲۵. بریتانیا در ایجاد مجلسی که اکثریت اعضای آنرا مزدوران خودش تشکیل دهند موفق شده‌بود، اما به این توفیق دست نیافت که در چشم مردم ایران از اعتبار و حیثیت مصدق بکاهد.

مصدق، با تصدی پست وزارت جنگ که قبلا شاه از او دریغ داشته‌بود، پیروزی خویش را تکمیل کرد. همچنین رئیس مجلس که از نورچشمی‌های شاه بود استعفاکرد و کاشانی به عنوان جانشین وی انتخاب شد. و بالاخره در همان روزی که مصدق دوباره به قدرت بازگشت دادگاه جهانی رأی نهایی خود را درباره اینکه نسبت به رسیدگی به مسئله اختلاف نفت ایران به هیچوجه صلاحیت ندارد اعلام‌کرد۲۶. پس از سقوط قوام سفارتخانه‌های انگلیس و آمریکا در تهران شروع به بررسی و تهیه مقدمات برای انجام اقدامات بعدی خود کردند. میدلتون به وزارت خارجه انگلیس گزارش داد: «شاه که بشدت از نخست وزیر قدرتمندی نظیر قوام می ترسید، «تقریباً» بلا فاصله پس از آنکه فرمان نخست وزیری‌اش را صادرکرد شروع به توطئه و تحريك عليه او نمود. میدلتون در گزارش خود شاه را بشدت سرزنش کرده و نوشته بود که او چون بی‌غیرتها رفتارکرده و با احضار ارتش و نیروهای پلیس که برای سرکوب تظاهرات به خیابانها فرستاده‌بود در واقع به قوام خیانت نموده‌است. میدلتون همچنین در گزارش خود متذکر شده‌بود در اوضاع و احوال کنونی مصدق موقتاً سوار بر موج احساسات عمومی و در اوج پیروزی است. در میدان هیچ رقیبی در برابرش پیدا نمی‌شود. شاه به انتهای پرتگاه ضعف و ناتوانی سقوط کرده و ارتش و روحیه افسران عالیرتبه بشدت متزلزل شده‌است.

میدلتون گزارش خود را چنین ادامه می‌داد که «حوادت ۲۱ژوئیه (سی‌ام تیر)ممکن است کاملا به صورت نقطه عطفی در تاریخ ایران درآید (چون) برای اولین بار طبقه حاكمه كوچك كشور خود را در برابر توده‌های عظیم مردم که بخوبی سازمان یافته‌اند ناتوان می‌یابد. در آینده جلب پشتیبانی این توده‌ها ممکن است در برابر هر حکومتی که بخواهد در ایران حکمرانی‌کند به صورت عامل تعیین کننده درآید۲۷.

در ماه اوت ۱۹۵۳ وقتی انگلیسها و آمریکایی ها برای سرنگون کردن حکومت مصدق دست به خرید توده‌های خیابانی زدند معلوم شد که از این گزارش میدلتون حسابی درس گرفته‌بودند.

میدلتون در گزارش دیگری به تاریخ ۲۷ زوئیه به این نکته اشاره کرد که ارتش که از اوضاع خیلی ناراضی است آمادگی انجام يك كودتا را دارد. به شرط آنکه رهبر مناسبی برای کودتا در نظر گرفته‌شود. روز بعد وی باز گزارش داد «به نظر میرسد ژنرال زاهدی برای رهبری این کودتا آمادگی داشته‌باشد». ولی میدلتون به کفایت و توانایی زاهدی در انجام موفقیت آمیز چنین کودتایی مطمئن نبود آرچیبالد راس پیشنهاد کرد به میدلتون اختیار داده‌شود با شخصیت هایی که فکر می‌کند بتوانند رهبری کودتا را به عهده بگیرند شخصاً تماس برقرار کند و به آنها بگوید بریتانیا مایل به انعقاد چگونه قراردادی در مورد نفت است. میدلتون برای آنکه موضع انگلیس را در مذاکراتی که لازم می دید باید با آمریکا برای سرنگون کردن مصدق انجام داد تقویت کند تلگرامی برای وزارت خارجه انگلیس فرستاد ولی کلمات این تلگرام طوری انتخاب شده‌بود که گویی باید عیناً به وزارت خارجه آمریکا ابلاغ‌شود. در این تلگرام میدلتون تأکید کرده‌بود: «با توجه به چگونگی روند رویدادها ممکن است تنها امید برای نجات ایران از سقوط به دامان کمونیسم توسل به يك كودتا باشد۲۸.

«ارزیابی هندرسن سفیر آمریکا از اوضاع ایران بسیار شباهت به نظریات میدلتون داشت اما خطی که برای اقدام پیشنهاد می‌کرد بکلی با خط میدلتون متفاوت بود. او در گزارش خود به وزارت خارجه آمریکا تصریح کرد که حیثیت و اعتبار مصدق و کاشانی از هر زمان دیگری در گذشته بیشتر شده‌است و این دو نفر توانسته‌اند افکار عمومی مردم ایران را متقاعد کنند که «قوام يك عامل امپریالیسم غرب» بوده‌است. احساس هندرسن چنین بود که مخالفان جبهه ملی نظیر دربار سلطنت و بزرگ مالکان کار زیادی نمی‌توانند انجام‌دهند با وجود این او بدرستی به این نکته اشاره می‌کرد که نظریات سیاسی مختلف و جاه‌طلبی‌های شخصی رهبران جبهه ملی نطفه مشکلات آینده را برای این جبهه در بطن خود می‌پروراند. بخصوص کاشانی بلند پرواز کوشش دارد مصدق و تمام رهبران دیگر را تحت‌الشعاع قراردهد و خود را به صورت «صاحب اختیار کامل ایران درآورد. درباره روابط جبهه ملی و آمریکا هندرسن گزارش می‌داد به خاطر پشتیبانی آمریکا از درخواستهای بریتانیا و نشان دادن تمایل در مورد معامله با قوام این روابط خراب شده‌است.

برای آنکه اوضاع در جهت معکوسی به حرکت درآید، هندرسن پیشنهاد می‌کرد آمریکا کمک مالی قابل ملاحظه‌ای به مصدق بکند و این کار را قبل از آن انجام‌دهد که دیگر خیلی دیر شده‌باشد و او نتواند انرژی خود را برای نجات ایران از شر کمونیسم بین‌المللی متمرکز سازد. هندرسن با توجه به اینکه بیماری یا حتی ترور مصدق ممکن است او را در عرصه سیاسی ایران خنثی کند، بر فوریت اجرای پیشنهاد خویش اصرار می‌ورزید و می‌گفت، هیچ تضمینی در مورد بقای مصدق وجود ندارد و در صورت حذف او حزب توده این فرصت را به دست می‌آورد که خود را نیرومند سازد. اما در مورد انجام کودتا هندرسن موفقیت آن را بعید می‌دانست و بخصوص عقیده داشت شاه حتی از فکر انجام هر کودتایی بشدت احساس وحشت و هراس می‌کند۲۹

ادوین بولند از سفارت انگلیس در تهران می‌گفت حزب توده تصمیم قاطع دارد با پشتیبانی شوروی حکومت را در ایران به دست بگیرد. او گزارش داد رهبران جبهه ملی که از هدف حزب توده با خبر هستند، خود را بشدت از این حزب کنار می‌کشند و اعضای آنرا «مزدوران کمونیسم» می‌خوانند. او انتظار داشت حزب توده با شعار «مصدق و همدستان او خائنینی هستند که می‌خواهند کشور را دو دستی تقدیم آمریکا کنند» کوشش کند که مصدق را تحت‌الشعاع خویش قرار دهد. در حقیقت مصدق در اولین دور زمامداری خویش هدف دائمی حملات مطبوعات بلوك شوروی و حزب توده از يك سو و رسانه‌های گروهی بریتانیا از سوی دیگر شده‌بود. از آنجا که هدف رسانه‌های هر دو طرف بی ثبات کردن وضع مصدق بود حدس و گمان‌هایی زده‌می‌شد که حزب توده در واقع با انگلیس ها همکاری دارد. روزنامه «شاهد» نوشت: «بریتانیا از حزب توده برای خنثی کردن پیروزیهای مصدق استفاده می‌کند. این روزنامه عقیده داشت که «بریتانیا نه تنها از طبقه‌حاکمه فاسد ایران که اقمار کمپانی نفت هستند، بلکه حتی از حزب توده نیز بهره می‌گیرد تا عوامل خویش را به مجلس بفرستد.» مطبوعات ایران این اتهامات خود را مستند به مدارکی می‌کردند که از خانه ریچارد سدان نماینده ش.ن.ا.ای. در تهران به دست آمده و پاره‌ای از آنها ثابت می‌کردند که کمپانی نفت به مطبوعات حزب توده كمك كرده‌است.

خود مصدق درباره ارتباطات حزب توده با ش.ن.ا.ای. تفکر دوگانه‌ای داشت. پاره‌ای اوقات مشکوک می‌شد که کمپانی نفت دسته‌هایی را برای حمله به تأسیسات آمریکا به نام حزب توده اجیر می‌کند تا آمریکایی‌ها فکر کنند او نمی‌تواند کمونیسم را کنترل کند. در مواقع دیگر فکرمی‌کرد بعضی از رهبران حزب توده حقوق بگیر ش.ن.ا.ای. هستند۳۰.

با وجود این تردیدی نیست که روسها از نهضت ملی مصدق و اقدام او در زمینه ملی کردن نفت خشنود نبودند یعنی درست از همان چیزی که انگلیس ها نیز خشنود نبودند. احسان طبری که در آن موقع از رهبران برجسته حزب توده بود، حدود سی‌وپنج سال پس از آن زمان اظهار عقیده می‌کند: «در طول آخرین دوره زمامداری مصدق اتحادی میان شوروی و دولت بریتانیا علیه مصدق بوجودآمده‌بود۳۱

همان طور که قبلا دیدیم قوام نیز عقیده داشت بریتانیا، در تلاشهای خود برای تسلط مجدد بر نفت ایران ممکن است این راه را برگزیند که روسیه را راضی نماید و به خاطر این منظور با تقسیم ایران میان دو کشور موافقت‌کند. در مذاکراتی که کنت دو کورسی با وی انجام داد قوام گفته‌بود که چرچیل و استالین درست نظیر چنین معامله‌ای‌ انجام داده‌اند. و این سوءظن‌ها کاملا بی‌اساس نبود۳۲.

انگلستان از توطئه برای سرنگونی مصدق دستبردار نبود

در ژوئن ۱۹۵۱ ، اريك برتهود از وزارت خارجه انگلیس پیشنهاد کرد ایران میان اتحاد شوروی و انگلیس بصورتی تقسیم شود که«یک منطقه نفوذ انگلیس در جنوب این کشور بر اساس خطوط تقسیم تاریخی گذشته بوجودآید.» این درست همان کاری بود که روسها و انگلیسیها طبق قرارومدار سال ۱۹۰۷ خود درباره ایران انجام دادند. با وجود این هیچ مدرک قاطعی که ثابت کند در اوائل دهه پنجاه نیز چنین مذاکراتی در این مورد بین روسیه و انگلیس وجودداشته در دست نیست. بعضی از اسناد دولتی بریتانیا که مربوط به دهه ۵۰ است قبل از سال ۲۰۵۰ قابل انتشار و دسترسی افکار عمومی نخواهدبود. از این رو جزئیات کامل مربوط به این دوران ممکن است تا ده‌ها سال آینده همچنان در تاریکی باقی بماند.

به هر حال واقعیات در مورد این حدس و گمان‌ها هر چه باشد، مسلم است که نگرانی آمریکایی ها از امکان تسلط کمونیسم بر ایران همچنان باقی بود. آچسن وزیر خارجه آمریکا به فرانکز سفیر انگلیس در واشنگتن گفت که مصدق تنها شانس باقیمانده برای جلوگیری از توسعه کمونیسم و جدا شدن ایران از غرب است و روی این مسئله تأکیدکرد که اگر مصدق سقوط کند و اوضاع ایران دچار هرج و مرج شود، افکار عمومی آمریکا خواهدخواست که بداند ما برای جلوگیری از وقوع این امر چه کرده‌ایم.»

آچسن اعتقاد داشت هیچ راه دیگری وجود ندارد جز آنکه ما با برطرف کردن مشکلات مالی مصدق و رسیدن توافقی بر سر مسئله نفت با او جلوی سقوطش را بگیریم۳۳

مصدق دومین دوران زمامداری خود را در جو سیاسی بسیار دشواری آغازکرد. گرچه او هنوز از پشتیبانی عظیم توده‌های مردم برخوردار بود، مراکز قدرت در برابرش قد علم کرده‌بودند. در مجلس اکثریت با او مخالف بود و شاه نیز علیه او برخاسته‌بود. برای آنکه موقعیت خویش را تحکیم بخشد، مصدق توانست برای مدت شش ماه از مجلس اختیارات قانونگذاری بگیرد. از این گذشته چون تصدی وزارت جنگ را هم به عهده گرفته‌بود، دو کمیته تشکیل داد که وظیفه یکی از آنها تصفیه ارتش از افسران فاسدی بود که در معاملات تسلیحاتی از بودجه دولت سوء استفاده کرده‌بودند و دیگری مأمور تصفیه افسرانی بود که تمایلات کمونیستی داشتند. این تصفیه ها به برکناری داوطلبانه و اجباری ۱۳۶ افسر ارتش که ۱۵ نفر آنها درجه ژنرالی داشتند منجر شد، اما اغلب آنها مدعی بودند تنها دلیل تصفیه آنها طرفداری‌شان از شاه بوده‌است۳۴.

برای کاهش تشنج میان دولت و دربار سلطنت نیز مصدق يك كميته پارلمانی تشکیل‌داد که وظیفه آن تعیین دقیق حدود اختیارات دولت و شاه برابر قانون اساسی بود۳۵. اما در ۲۳ ژوئیه مصدق برای آنکه تضمین دهد قصد نقض قانون اساسی سلطنتی (مشروطه) را ندارد، يك جلد كلام الله مجید برای شاه فرستاد که در صفحه سفید ابتدای آن این جملات را نوشته‌بود

«دشمن قرآن باشم اگر دست به اقدامی مغایر با قانون بزنم و یا اگر دیگران قانون اساسی را نقض کرده و رژیم کشور را تغییر دهند، مقام ریاست جمهوری را بپذیرم۳۶

---------------------------------

۲۵ـ دکتر مصطفی علم.نفت، قدرت و أصول ص. ۳۸۵.

۲۶ ـ پیشین.

۲۷ ـ همان. ص. ۳۸۶.

پی‌نوشت ۳۹. -سند شماره ۹۸ ۶۹۱ / ۳۷۱زارت خارجه انگلیس از میدلتون به وزارت خارجه ۲۷ ژوئیه ۱۹۵۲.

۲۸. پیشین.

پی‌نوشت ۴۰. - همان منبع پیش نویس از راس ۲۷ ژوئیه ۱۹۵۲ از میدلتون به وزارت خارجه ۲۷، ۲۸ و ۲۹ ژوئیه ۱۹۵۲.

۲۹. همان. ص. ۳۸۷.

پی‌نوشت ۴۱. - سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۹۲ وزارت خارجه انگلیس از هندرسن به وزارت خارجه آمریکا ۲ اوت ۱۹۵۲.

۳۰. همان. ص. ۳۸۸.

پی‌نوشت ۴۱. - همان منبع

۳۱. همان. ص. ۳۸۸.

پی‌نوشت ۴۲- همان منبع، از وزارت خارجه به میدلتون، اول مارس ۱۹۵۱.

پی‌نوشت ۴۳- سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۵۰ وزارت خارجه انگلیس، از میدلتون به وزارت خارجه، از پرودوم به (AIOC) ـ۱۱ مارس ۱۹۵۲. از وزارت خارجه به میدلتون از (AIOC) لندن به پرودوم، تهران، ۱۲ مارس ۱۹۵۲.

۴۳- سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۵۰ وزارت خارجه انگلیس، از میدلتون به وزارت خارجه، از پرودوم به (AIOC) ـ۱۱ مارس ۱۹۵۲. از وزارت خارجه به میدلتون از (AIOC) لندن به پرودوم، تهران، ۱۲ مارس ۱۹۵۲.

۴۳- سند شماره۹۸ ۶۵۰ \ ۳۷۱ وزارت خارجه انگلیس، از میدلتون به وزارت خارجه، از پرودوم به ش.ن.ا.ایـ۱۱ مارس ۱۹۵۲. از وزارت خارجه به میدلتون از ش.ن.ا.ای لندن به پرودوم، تهران، ۱۲ مارس ۱۹۵۲.

وزارت خارجه انگلیس، از میدلتون به وزارت خارجه، از پرودوم به ش.ن.ا.ای ـ۱۱ مارس ۱۹۵۲. از وزارت خارجه به میدلتون ازلندن به پرودوم، تهران، ۱۲ مارس ۱۹۵۲.

۳۲. پیشین.

پی‌نوشت ۴۴. روزنامه اطلاعات به نقل از احسان طبری ۱۹ فوریه ۱۹۸۵.

پی‌نوشت ۴۵. سند شماره۹۸۶۸۳ \ ۳۷۱وزارت خارجه انگلیس از دکورسی به ناتینگ ۱۳ فوریه ۱۹۵۲.

۳۳. همان. ص. ۳۸۹.

پی‌نوشت ۴۶. سند شماره۹۱۶۱۶ / ۳۷۱ وزارت خارجه انگلیس، مذاکرات وزیر خارجه و سفیر ایران، ۱۱ دسامبر ۱۹۵۱.

پیشین.

پی‌نوشت ۴۷- روحانی، تاریخ ملی شدن، صفحه ۲۵۶.

۳۴. همان. ص. ۳۹۰.

پی‌نوشت ۴۸- نویسنده‌ی کتاب کوشید در تاریخ ۲۸ آوریل ۱۹۸۸ با اوجن بلک که در آن موقع در فلوریدا زندگی می‌کرد تماس‌بگیرد و گفتگو‌کند. من اسناد منتشره وزارت خارجه انگلیس را که حاکی از آن بود که بانک جهانی در مورد اختلاف نفت ایران رفتار روراستی نداشته برایش فرستادم و تقاضای مصاحبه کردم. بلک از انجام مصاحبه به این بهانه که وقایع سالهای ۵۲-۱۹۵۱ را به خاطر نمی‌آورد عذرخواست و مرا در این مورد نزد یکی از همکاران سابقش فرستاد که پس از گفتگو متوجه شدم اظهاراتش قانع کننده نیست و به اصطلاح طفره‌می رود.

۳۵. پیشین.

پی‌نوشت ۴۹ ـ آبراهامیان ایران صفحات ۷۳-۲۷۲.

۳۶. پیشین.

پی‌نوشت ۵۰ ـ خاطرات مصدق، ص. ۲۱۱.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy