Thursday, Jun 5, 2025

صفحه نخست » با مرگ پیِر نورا، نگهبان حافظه و معمار ذهن تاریخی فرانسه از میان ما رفت

pn.jpgناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

پیِر نورا، موّرخ پرآوازه و عضو آکادمی فرانسه دوشنبه دوم ژوئن در سن نود و سه سالگی چشم از جهان فروبست. با مرگ او یکی از واپسین حلقه‌های فرهنگ معاصر فرانسه ما را ترک کرد. نورا فقط مورخی اثر گذار، مبتکر و منشاء میراثی بزرگ در تاریخنگاری نبود : نورا به تنهایی تجسم زندۀ سنت فکری فرانسه بود. او از نسل متفکرانی بود که هنوز به معنا، حافظه و عقلانیت عمومی باور داشتند.

اگر سارتر با شور ایدئولوژیکِ پس از جنگ قد برافراشت، اگر فوکو با شکاکیتی تیزبین به گفتمان‌ها و قدرت‌ها نگریست، نورا با حسی ژرف از میراث، از سکوت‌های تاریخ و لایه‌های نادیدۀ حافظۀ جمعی، آثاری منحصر به فرد به وجود آورد. صدای او پژواکی آرام، مداوم و تأمل‌برانگیز در دورانی پر آشوب بود : دورانی که پاریس، به تعبیر والتر بنیامین، همچنان پایتخت اندیشۀ جهانی به شمار می رفت. نورا در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی در اوج خیزشی بی‌سابقه در عرصۀ علوم انسانی رشد کرد و بالید : در دوره‌ای که ساختارگرایی در اوج خود بود و تاریخ در حال پوست‌انداختن و جامعه‌شناسی، زبان‌شناسی، فلسفه و روانکاوی در حال گشودن افق‌هایی نوین بودند. نورا، در متن این توفان بزرگ فکری همچون معماری زیرک زیرساخت بی سابقه‌ای بنا ساخت که به مرور بسیاری بر فراز آن ایستادند.

نورا فقط ویراستار آثار بزرگی چون «واژه‌ها و چیزها»ی فوکو نبود. او خالق مفاهیمی بزرگ بود که مهمترین‌شان «مکان‌های حافظه» نام دارد : طرحی که طی ده سال حافظۀ جمعی فرانسه و فرانسویان را در صدها مقاله و ده‌ها طرح تحقیقاتی بازآفرینی کرد.

نورا با تأسیس مجله‌ی "دبا Le Débat" در همکاری با مارسل گُشه در تغییر شکل گفت‌وگوی روشنفکری فرانسه طی بیش از چهار دهه نقش محوری ایفا کرد. مجلۀ "دبا" نه تنها بازتاب پایان دوران ایدئولوژی‌های بزرگ، بلکه کوششی برای وارد ساختن عقل در میانۀ سیاست و جامعه بود. انتشار نخستین شمارۀ این نشریه به طرز گویایی با درگذشت سارتر همزمان بود.

پیِر نورا (نفر دوم از سمت چپ) در کنار ماکسیم رودنسون، میشل فوکو، سیمون دوبووار ... پس از ملاقات با فرانسوا میتران در کاخ الیزه
پیِر نورا (نفر دوم از سمت چپ) در کنار ماکسیم رودنسون، میشل فوکو، سیمون دوبووار ... پس از ملاقات با فرانسوا میتران در کاخ الیزهAFP/File

:::

پیِیر نورا آخرین فرزند پزشکی برجسته در خانواده‌ای یهودی بود. نوجوانی و جوانی او با خاطرات فرار از گشتاپو، شکست‌های پیاپی در آزمون ورودی مدرسه‌ی عالی فرانسه (اِکول نرمال) و فراز و نشیب‌های حرفه‌ای‌ در یکی از مهمترین، اگر نه مهمترین انتشارات فرانسه، انتشارات گالیمار، آمیخته بودند که همگی از او شخصیتی چندوجهی ساختند. پیِر نورا هرگز «دانشگاهی» به معنای رسمی کلمه نشد. اما او مرجع فکریِ نسلی از پژوهشگران و نویسندگان، و بالاخره عضوی از آکادمی فرانسه بود، بی‌آنکه خود را تسلیم سنت‌های آن کند.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

در مناظره‌ای به‌یادماندنی با ژان-لوک ملانشون، رهبر حزب چپ "فرانسۀ تسلیم‌ناپذیر" درباره‌ی کمون پاریس، نورا تقابل دو نگاه به تاریخ را به نمایش گذاشت : یک نگاه - نگاه نورا -، در جست‌وجوی معنا در ساختار و تداوم بود و نگاه دیگر - نگاه ملانشون - شیفتۀ خروش‌ها و انفجارهای رهایی‌بخش. نورا، نه حافظ اسطوره، که حامی معنا بود. او اعتقاد داشت که تاریخ تنها با حافظه زنده می‌ماند.

بی سبب نبود که نورا بیش از آن‌که خود را مورخ بداند، ویراستار می‌دانست. او نه راوی گذشته، که امکان‌بخش روایت‌ها، نه قهرمان اندیشه، که بسترساز تفکر بود. نورا در واپسین مصاحبۀ خود گفته بود که او "در اصل ناشر به دنیا آمده است." با درگذشت پیِر نورا، فرانسه گنجینه‌ای بزرگ را از دست داد : صدایی آرام، مؤدب، آگاه و در عین حال منتقد. صدایی که در هیاهوی حاکم، هگل‌وار حافظ صبوری اندیشه بود. با مرگ نورا فصلی از اندیشۀ فرانسه به پایان می رسد، هر چند میراث فکری یا در اصل رؤیای دیرین او استوار و عمیق پابرجاست، یعنی احیاء جایگاه رفیع حافظۀ جمعی در تاریخ یک ملت. این میراث نه با مرگ که با فراموشی از بین می رود.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy