Saturday, Jun 7, 2025

صفحه نخست » قتل الهه حسینی نژاد و پروژه مهار افکار عمومی در شرايط بحرانی

roostayee.jpgفرزانه روستایی

باور کنید اغراق نیست که سنگ ها را بسته و سگ ها را رها کرده اند. روزگار امروز ما شبیه ماههای آخر حکومت صد ساله مغول ها در ایران است که سنگ روی سنگ بنا نبود و همه آتش به اختیار.

چند روزی است که همه رسانه ها در داخل و خارج از کشور درگیر ربوده و کشته شدن الهه حسینی نژاد هستند و امروز بدن او تشیع شد. اگر ماجرای مشکوک گم شدن دو دختر ۱۵ ساله تکواندوکار از امام زاده داوود حل نشود می شود گفت که پروژه دوم حملات شیمیایی به مدارس دخترانه کلید خورده است. سارا اقبال شاه و رفیق تکواندوکار او یسنا شه گلی سه روز پیش برای تمرین از خانه بیرون رفتند و هنوز هیج اثری از آنها نیست. هنوز خاطره حملات شیمیایی به مدارس دخترانه در سراسر ایران از سوی نهادهای امنیتی ج ا از خاطره ها نرفته که هزاران دختر نوجوان نه پسرها، مورد حمله شیمیایی قرار گرفتند و همه نهادهای امنیتی مراقبت بودند تا سر نخی به بیرون درز نکند.

چه دلسنگی غریبی است که نهادهای امنیتی مملکت تصمیم بگیرند با حمله به مدارس دخترانه دختر کشی راه بیاندازند و دختران همسایه ها و همشهری های خود را با سلاح های شیمیایی ضعیف شده آلوده کنند. دقیقا به همین دلیل است که مردم ایران از ریشه کن شدن حزبالله در لبنان و اسد در سوریه و حوثی ها در یمن و نیروهای عراقی های حشدالشعبی احساس آرامش و خشنودی دارند، زیرا همه آنها متحدان همان کسانی هستند که چند ماه به مدارس دخترانه حمله کردند و همه نهادها با رضایت آن را فقط تماشا کردند.

نظام های استبدادی که از رضایت مردم و انتخابات ادواری مشروعیت نمی گیرند برای ماندن در قدرت به تولید و ساماندهی چهار پدیده وابسته اند: یعنی ایجاد ترس همگانی، کنترل همه چیز، روایت سازی، و دشمن تراشی.

هدف از چهار عامل فوق این است که تمرکز افکار عمومی را از اصل مسائل و بحران های زیربنایی منحرف کنند و همبستگی احتمالی مخالفان را از بین ببرند. نظام های استبدادی به این فکر می کنند که باید یک دشمن فرضی را در میان مردم خوب جا بیاندازند و جنگی روانی ایجاد کنند با این هدف که مردم از صبح تا شب درگیر باشند و دیگر توانی برای آنها باقی نماند تا به فکر راه حل باشند.

مساله حجاب در ایران و نیز بحران لاینحل سگ گردانی که امروز در میان همه محافل حاکمیتی و اقشار مذهبی دوباره مورد بحث است دقیقا بر همین اساس داغ و و تبلیغ می شود.

سه سال پیش که روسیه به اکراین حمله کرد روسها مهمترین مساله ای را که در پارلمان پیگیری می کردند ممنوعیت تبلیغ همجنسگرایی بود. این در حالی بود که تحریم های بین الملل و نیز کاهش ارزش روبل در حال تار و مار کردن اقتصاد روسیه بود.

تقریبا همزمان با به قدرت رسیدن پرنس بن سلمان ولیعهد سعودی، روزنامه نگاری به نام جمال لاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول ناپدید و بعد معلوم شد او را به قتل رسانده و بدن او را در اسید حل کرده اند. در تمام مدتی که ناپدید شدن سرمقاله نویس واشنکتن پست در صدر اخبار قرار داشت موضوع تبلیغات رسمی سعودی ها آزادی و رانندگی زنان بود و خبری هم از ماجرای جمال قاشقچی نبود.

وقتی نظامی توانایی اداره کشور را ندارد و قرار است با ایجاد ارعاب و وحشت و دستگیری های شبانه و اعدام حکومت کند نیاز دارد تا بقدری بحران ایجاد کند تا توانایی مردم برای فکر کردن و راه حل یافتن به صفر متمایل شود. بحران انفجار مواد صنعتی نظامی در بندر رجایی بندرعباس و پس از آن اعتصاب رانندگان کامیون و امروز ناپدید شدن الهه حسینی نژآد و احتمالا دو دختر تکواندوکار همگی یک کارکرد را دارند و آن چیزی نیست جز مستهلک کردن مردم ایران. شاید این فشار ها به انفجارهای اجتماعی منجر شود اما آپاراتچی هایی که بر اساس تجربه کشورهای کمونیست اروپای شرقی هدایت امور را در دست دارند روی نیمه خالی لیوان شرط بندی کرده اند.

اگر ج ا همه غنی سازی را در دور بعدی مذاکره با ترامپ واگذار کرد منتظر باشید تا نهادهای امنیتی فیل های جدید و بزرگتری را هوا کنند. منتظر گم شدن دخترها و زنان بیشتری باشید.منتظر اتفاق هایی باشید که ذهن همه ۸۵ میلیون مردم ایران را درگیر کند. اما این اوج رذالت و بدسگالی و انیرانی بودن نیروهای نظامی و امنیتی و انتظامی ج ا است که زنان و دختران این سرزمین را که آسیب پذیرتر هستند را عامدانه به خطر بیاندازند تا مردم نداشتن آب و برق و گرانی را فراموش کنند. در ضمن، بهتر که مردم نسبت به بار کامیون زدن تاسیسات غنی سازی بی تفاوت باشند که سند مسلم ناکارایی نظام است. بخصوص که رافائل گروسی مدیر کل آژانس اخیرا گفته است تاسیسات اتمی ۸۰۰ متر زیر زمین و در تونل های پیج در پیچ پنهان شده اند که بمباران هم روی آن اثر ندارد.

راستی چرا بیت رهبری قضیه حملات شیمیایی به مدارس دخترانه را پیگیری نکرد. چرا وزارت اطلاعات هیچ سند و مدرکی از مداخله نظامیان در حمله شیمیایی به مدارس دختران را درز نداد. چرا شورای شهر مرده بود. چرا شهرداری ها با رضایت ناظر این بودند که هزاران دختر این کشور در مدرسه بیهوش شوند و کسی اجازه نیافت حتی تکه ای خبر ناقص از این قضیه ملی را منتشر یا افشا کند.

حال نباید قتل الهه حسینی نژاد و گم شدن دو دختر ۱۵ ساله تکواندوکار را قسمت دوم حمله شیمیایی به مدارس دخترانه بدانیم. اما این نیز معلوم شد که اداره کنندگان نهادهای امنیتی و نظامی همگی از آب جوی و از زیر بته عمل آمده اند و هیج یک خواهر مادر یا همسر و دختری ندارند، وگرنه با سکوت و رضایت حمله شیمیایی به مدارس دخترانه طبقه متوسط به پایین در سراسر کشور را لاپوشانی نمی کردند و امروز ناظر گم شدن دخترها و زنان بیرون از منزل نمی بودند.

:::



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy