تلاش ج.ا برای «انکار مسئولیت» اسرائیل
انفجار ۱۳۹۰ بیدگنه که به کشته شدن حسن طهرانی مقدم - پدر برنامه موشکی سپاه انجامید، نمونه واضح این رویه بود: سپاه انفجار را نتیجه «حادثه» معرفی کرد، ولی بعدها معلوم شد که کار موساد بوده
حسین باستانی
در انفجار ۲۱ آبان ۱۳۹۰ «پادگان موشکی شهید مدرس» در بیدگنه، سرتیپ طهرانی مقدم به همراه حدود ۴۰ نفر دیگر از پرسنل و افسران سپاه کشته شدند. منابع حکومتی در ابتدا دلیل واقعه را انفجار سیانجی (گاز طبیعی فشرده) و سپس، وقوع حادثه در هنگام جابهجایی مهمات دانستند. ولی بعدها، منابع اسرائیلی فاش کردند که انفجار بیدگنه کار موساد بوده و سریال امنیتی «گاندو» در تلویزیون ج.ا هم، به دستداشتن اسرائیل در انفجار بیدگنه اذعان کرد.
در مورد اصرار نهادهای نظامی-امنیتی ایران به انکار مسئولیت اسرائیل در وقایعی از این دست، البته میتوان تحلیلهای گوناگونی داشت. ولی در خوشبینانه ترین حالت، دلیل این تلاش را باید اولویت غیرطبیعی «تبلیغات» در رفتار ج.ا دانست. به عبارت دیگر، یک اولویت مهم حکومت در ارتباط با عملیات اسرائیلیها در خاک ایران، «زیر سوال نرفتن توانایی معتمدین نظام» در مقابل اسرائیل بوده است. حتی اگر این رویه، به نوعی تلاش مستمر، پرزحمت و پرهزینه برای -اصطلاحا- «ماله کشی» عملیات موساد در ایران منجر شود.
در فقره انفجارهای پی در پی هفته های اخیر در تهران و برخی شهرهای دیگر، البته هنوز اطمینان نداریم که که دلیل یا دلایل مشخص آنها چه بوده است. ولی تصاویر مکانهای انفجار، پذیرش روایات نهادهای حکومتی در مورد «انفجار گاز» را دشوار میکند. روایاتی که درواقع، یادآور تجربیات مشابه «اطلاعرسانی» حکومت راجع به منشا «انفجارهای مشکوک» در سالهای گذشته هستند

ایران در مسیر فروپاشی به سبک شوروی

انفجارهای مشکوک، سکوت رسمی، سایه موساد