یدالله کریمی پور (تحلیلگر و عضو پیشین هیات تحریریه روزنامه حکومتی کیهان)
دولت اسرائيل جزو معدود و شاید تنها کشوری باشد که دارای استراتژی بلندمدت داینامیک 50 ساله است. این دولت به رغم توانمندی همه جانبه و برتری بارز کنونی نسبت به همسایگان در فضاهای پیرامونی، از رشد روزافزون سه پدیده نامیمون در فضاهای پیرامونیش باخبر است:
۱- رشد فزاینده ملت-دولت های متمایل به تعیین حق سرنوشت سیاسی فلسطینی ها و ایضا تکوین دولت مستقل فلسطینی؛
۲- افزایش قدرت همه جانبه ملت-دولت های عرب پیرامونی که از دیدگاه جغرافیایی محاصره اش کرده اند؛
۳- افزایش احتمال دشمنانش در فضای پیرامونی.
براین اساس در استراتژی بلند مدت این دولت، جلب متحدین قبراق، بزرگ و شکوفایی همانند چین، هند و ایران در کانون توجه قرار دارد.
در این ارتباط تا جایی که به ایران بر می گردد، تغییر رژیم و یا تغییر دیدگاه حکومت در ایران، کانونی است. چرا؟!
۱- احیای پیمان پیرامونی
تا پیش از انقلاب اسلامی ۵۷، شاهنشاهی ایران متحد غیر رسمی اسرائیل در منطقه بود. این ائتلاف غیر رسمی که ترکیه و اتیوپی نیز در آن حضور داشتند پیمان پیرامونی اطلاق می شد. اسرائیل به خوبی می داند که جمهوری اسلامی دشمن سرسخت او است. ولی می پندارد این دشمنی،نه یک دشمنی ملت به ملت، که دشمنی رژیم به رژیم باشد؛
۲-ایران سکولار
اسرائیل در پی تحقق سناریویی است که نتیجه اش ایرانی دموکراتیک، سکولار و غربگرا و همزمان متحدی طبیعی و سرسخت برای این دولت در منطقه باشد؛
۳- ائتلاف در برابر اعراب
ایران، ترکیه و اسراییل، بین ۱۶ ملت تشکیل دهنده خاورمیانه و در مجموع ۲۲ کشور هسته جهان اسلام، تنها ۳ ملت غیر عرب منطقه اند. اسراییل ممکن است بدین نتیجه رسیده باشد که اتحادی استراتژیک با ایران غیر عربی، می تواند به آن در برابر ائتلاف اعراب در آینده کمک کند.
نتیجه
اسرائیل شاید به جای تمرکز بر تهدیدات کوتاه مدت، در پی تحقق استراتژی های بلندمدت برای شکل دهی به نظم منطقه ای جدید باشد. در چنین سناریویی، ایران دیگر نه تنها دشمنی ابدی نخواهد بود، سهل است که متحدی بالقوه است. چنان که اسراییل با چنین دیدگاهی توانسته، دروزی ها را در فضای خارج نزدیک خود به دوست و بلکه متحد تبدیل کند.
کوتاه ان که برای فهم خوب و پنهان سیاست خارجی اسراییل، باید فراتر از تهدیدات روزمره، به تاریخ و جاه طلبی های استراتژیک بلند مدت آن نیز تمرکز کرد.

ببینید ایران چه خبره!