Saturday, Aug 9, 2025

صفحه نخست » از کربلا تا کوچه‌ فقیران؛ در حکایت کاروان و کارفرمایان دین، ايرانبان پورزند

POURZAND.jpgکربلا نزدیک است، اما عدالت دور
در یکی از روزهای گرم آخر مرداد، که باد خاک‌آلود از بیابان بر چهره مردم می‌وزید و ناله‌ی فقر از هر کوچه‌ای بلند بود، کاروانی از خلق دیدم که با پای پیاده روانه‌ی سرزمین کربلا بودند؛ دل در گرو ثواب، زبان در ذکر مصیبت، و دیده پُر اشک.
پرسیدم: «ای قوم، به کجا چنین شتابان؟»
گفتند: «به زیارت حسین می‌رویم؛ امید داریم حاجت روا شویم و تقرب یابیم.»

اما دیده‌ی بینا می‌دانست که در آن گام‌ها، چندان اثری از اراده نبود، بل‌که مردمانی بودند که به جای عصیان، اشک را برگزیده‌اند، و به جای فریاد، ناله را.

در حکایت خلق غافل و حکومت هشیار

در روزگاری که دارو از دسترس بیمار بیرون است و نان از سفره‌ فقیر رخت بربسته، مردمانی را روانه ساخته‌اند تا در بیابان‌های داغ، به دنبال معنویتی بگردند که پیش از هر چیز، باید در عدالت اجتماعی جست.

آری، کربلا نزدیک است؛ اما عدالت در این سرزمین چنان دور افتاده که گویی گم‌شده‌ای‌ست بی‌نشانی.

و سعدی بزرگوار میفرماید:

هر که از عدل بی‌بهره باشد،
عبادت‌اش نیز جز خویشتن‌فریبی نیست

در سیاست کارفرمایان دین

حکومتی را بین که از فقر مردم، راهی به اقتدار برای خود گشوده؛ سفر اربعین را کاروانی از نور و نان جلوه داده، لیک این نان نه از دولت، که از سفره‌ی خالی درون وطن ربوده شده است.

• بیمارستان‌ها خاموش، موکب‌ها روشن
• مدارس فرسوده، اما ایستگاه‌های صلواتی تازه‌ساز
• ارز برای دارو نایاب، اما برای زائر ترجیحی و بی‌حساب

و این‌چنین، عبادت، ابزاری شده در دستان قدرت؛ تا مردمی که باید بپرسند، فقط بگریند؛ و آنان که باید بخروشند، فقط راه روند.

در قصه‌ی موکب و رسانه

در دل این نمایش، رسانه‌ای دروغین، حقیقت را چنان وارونه کرده که مردم گمان برند راه کربلا، راه نجات است؛ بی‌آن‌که دریابند، گاه این سفر، همان زنجیر سکوت است.

یکی گفت: «زائر، راه می‌رود»
گفتم: «نه، زائر راه می‌دهد؛ راه می‌دهد تا از جیب او هزینه‌ سیاستی شود که نتیجه‌اش جز فقر نیست»

و حافظ فرماید:

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید، جای هیچ اکراه نیست
گرچه با دلق ملمّع می‌خورم، «نیکو بود»
دلق ما رنگین‌تر از خونِ دلِ درویش نیست

در باب هلالی که از فقر ساخته شد

آنان که داعیه‌ی «هلال شیعی» دارند، نخست باید چراغی در خانه‌ مردم خود بیفروزند.
حکومت، سال‌هاست که در توجیه سیاست‌های نادرست خود، از کربلا پُلی زده تا دمشق و بیروت و نجف؛ و نامش را عمق راهبردی نهاده، حال آن‌که این عمق، بر پُشت فقیر ایرانی بنا شده.

سعدی فرمود:

مملکت را به عدل باید نگاه داشت، نه به نامِ دین و تیغِ شمشیر
و پادشاهی که در پی نفوذ است، نخست باید در دل مردم خویش نفوذ کند، نه در نقشه‌ جغرافیا

----------------

»ختم کلام«

ای خواننده، اگر در این کاروان باشی، بدان که حسین را پیروی باید، نه صرف زیارت.
و عدالت را در خانه باید طلب کرد، نه در خاک بیگانه.

که آن‌که در وطن نان ندارد، چگونه در غربت قرب پیدا کند؟
و آن‌که اشک می‌ریزد، آیا برای عشق می‌گرید یا برای آن‌که چیزی دیگر برای گفتن ندارد؟

و نیکوست آن سخن سعدی که گفت:

عبادت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاد و دلق نیست

✦ پس این مقال به پایان رسید، لیک اندیشه باید آغاز شود.

کربلا نزدیک است، اما تا عدالت، راهی بس دراز در پیش داریم.

ايرانبان پورزند



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy