شهرام سبزواری - کیهان لندن
جمهوری اسلامی سالهاست در بوق و کرنا میدمد که «دیپلماسی مقاومت» و «میدان» توانسته ایران را به قدرت اول منطقه تبدیل کند. شعارهایی که با ژستهای پرطمطراق فرماندهان و دیپلماتهایش در رسانههای حکومتی، مثل تکرار بیپایان یک سرود کهنه، گوش مردم را کر کرده است. اما کافیست نگاهی به نقشه قفقاز بیندازیم تا ببینیم حاصل این همه ادعا و میلیاردها دلار خرج از جیب ملت، چیزی جز تحقیر، انزوا و محاصره بیشتر ایران نبوده است. تازهترین نمونهاش همین «مسیر ترامپ» است؛ جادهای که آمریکا وسط قلب قفقاز کشیده و حالا با افتخار به نام رئیس جمهور فعلیاش، دونالد ترامپ، ثبت کرده، در حالی که تهران فقط در خبرها دربارهاش میخواند.
شکست در خوان اول- قفقاز
سال ۲۰۲۰، جنگ دوم قرهباغ فرصتی تاریخی بود برای ایران تا جایگاهش را به عنوان یک بازیگر اصلی قفقاز تثبیت کند. مرز کوتاه ولی استراتژیک ایران با ارمنستان میتوانست کلید کنترل مسیرهای ترانزیتی شمال- جنوب و شرق- غرب باشد. اما چه شد؟ جمهوری اسلامی ایدلوژیک با حمایت بیمحابا و کورکورانه از باکو و اردوغان، برگهای برنده خود را دودستی تقدیم آنکارا کرد. در همان زمان، کارشناسان هشدار دادند که «گذرگاه زنگزور»- حالا «مسیر ترامپ»- یعنی حذف ایران از معادلات ترانزیتی و اتصال مستقیم ترکیه به جمهوری آذربایجان و آسیای میانه. جمهوری اسلامی نهتنها اقدامی نکرد، بلکه حتی یک بند الزامآور در مذاکرات نگرفت تا این سناریو به ضررش تمام نشود.
دیپلماسی مُرده، میدان کور
میدان نظامی جمهوری اسلامی در سوریه، عراق و یمن میلیاردها دلار بلعید، اما در حیاط خلوت شمالی ایران حتی نتوانست یک جاده را به نفع خود تثبیت کند. فرماندهان میدانی که روزی مدعی «فتح قدس از راه کربلا» بودند، حتی قطبنمای جغرافیای شمال کشور را هم گم کردهاند. دیپلماتهای کت و شلواری وزارت خارجه هم که سالهاست بجای نقشه سیاسی جهان، با نقشههایی کار میکنند که انگار از دفتر مشق دبستان بچههایشان کندهاند.
دیپلماسی جمهوری اسلامی چیزی جز یک ویترین خالی نیست؛ اسمش را گذاشتهاند «دیپلماسی مقاومت» ولی محتوا، مجموعهای از عکس یادگاری در نشستهای بینتیجه، با خندههای زورکی و دست دادن با دیکتاتورهای ورشکسته است.
مسیر ترامپ: حلقه محاصره جدید ایران
مسیر ترامپ، یعنی جادهای ۴۳ کیلومتری که خاک ارمنستان را شکافته تا جمهوری آذربایجان را مستقیماً به نخجوان و از آنجا به ترکیه وصل کند. سازندهاش شرکتهای آمریکاییاند، مدیر پروژه هم تحت قوانین ارمنستان کار میکند، و امنیت آن را نیز نیروهایی تأمین میکنند که تا دیروز پشت مرزهای ایران حتی اجازه عکسبرداری نداشتند.
پیامدهای این مسیر برای کشور ایران واضح است:
۱- حذف ایران از مسیرهای ترانزیتی قفقاز و از دست رفتن درآمدهای کلان حمل و نقل.
۲- تقویت حضور نظامی و اقتصادی آمریکا و ناتو درست در مرز شمالی کشور.
۳- تضعیف نقش ژئوپلیتیک کشور ایران در ارتباطات آسیای میانه و اروپا.
فرصتسوزی تاریخی
کشور کوچک و محصور در خشکی مثل ارمنستان توانست با چانهزنی، امتیازهای اقتصادی و امنیتی بگیرد، ولی جمهوری اسلامی در ایران فقط نظارهگر بود. حتی جمهوری آذربایجان که بخش بزرگی از خاک آن در جنگ اول قرهباغ از دست رفته بود، امروز برنده بازی شده و بدون پرداخت هزینه، مسیر حیاتی خود را از خاک ارمنستان میگیرد.
اینهمه در حالیست که در دوران پهلوی، ایران بازیگر اول قفقاز و شریک اصلی پروژههای منطقهای بود. شاه فقید، مسیر ریلی و جادهای شمال را به اروپا وصل کرد، اما جمهوری اسلامی بعد از بیش از چهار دهه به اصطلاح «میدانداری»، کاری کرده که حتی یک جاده کوچک با نام «ترامپ»، مسیر کشور ایران به جهان را مسدود کند.
جمهوری اسلامی امروز دیگر حتی نمیتواند ادعای بازیگری درجه سه منطقه را هم داشته باشد. دیپلماسیاش به گدایی امتیاز از همپیمانان ورشکسته رسیده، و میدانش به میدان مین برای خود ایران تبدیل شده است. وقتی حاکمان کشوری جغرافیا را فقط روی نقشههای تبلیغاتی میشناسند، نتیجهاش این میشود: آمریکا وسط قلب قفقاز جاده بکشد، اسمش را بگذارد «مسیر ترامپ»، و کشور ایران با حسرت از پشت حصارِ تحریمها این مسیر را تماشا کند.
مسیر ترامپ نه فقط یک جاده، که سند شکست کامل «دیپلماسی و میدان» جمهوری اسلامی است؛ شکستی که هیچ رسانه حکومتی جرأت بازگو کردن آن را ندارد، اما در نقشه جهان برای همیشه ثبت شده است.
*شهرام سبزواری تحلیلگر سیاسی و نظامی

علیاردشیر لاریجانی و برنامه هویت