امیر دها - کیهان لندن
تاریخ ایران، آینهای تمامنما از پیامدهای سکوت و بیعملی قشر خاموش و نخبگان در برابر تحولات سرنوشتساز است. انقلاب ۱۳۵۷، فصلی دردناک در تاریخ معاصر ایران است که نشان داد چگونه سکوت قشر متوسط و نخبگان در برابر اتحاد شوم انقلابیون واپسگرا و وابستگان به ایدئولوژیهای بیگانه، میتواند به فروپاشی روند توسعه و نوسازی کشور منجر شود. امروز، بیش از چهار دهه پس از آن فاجعه تاریخی، ایران در برههای حساستر از همیشه قرار دارد. اگر نخبگان و قشر متوسط ایران به دام سکوت و انفعال بیفتند، خطر تکرار سرنوشتی بس دردناکتر از آنچه در سال ۵۷ رقم خورد، در کمین است.
درسهایی از تاریخ: سکوت قشر متوسط در برابر واپسگرایان
در دهههای منتهی به انقلاب ۵۷، قشر متوسط و نخبگان ایران، که از مزایای توسعه اقتصادی و اجتماعی دوران پهلوی بهرهمند بودند، در برابر اتحاد نیروهای مذهبی افراطی و گروههای وابسته به بلوک شوروی سکوت کردند. این سکوت، چه از سر بیاعتنایی، چه از ترس یا ناامیدی، فضا را برای غلبه واپسگرایان فراهم کرد. نتیجه آن، نه تنها توقف پیشرفت ایران، بلکه عقبگرد تمدنی بود که اثرات آن تا امروز ادامه دارد. این تجربه تلخ باید به ما آموخته باشد که انفعال در برابر نیروهای مخرب، نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه میتواند آینده یک ملت را به مخاطره بیندازد
امروز، جمهوری اسلامی با چالشهای داخلی و خارجی بیسابقهای روبروست. فساد ساختاری، ناکارآمدی اقتصادی، سرکوب اجتماعی و انزوای بینالمللی، ایران را به لبه پرتگاه برده است. در این میان، تحولات شتابان منطقهای، از تنشهای ژئوپلیتیک گرفته تا تغییرات در معادلات قدرت، هشداری بلند به نخبگان ایران است: اگر امروز به مسئولیت تاریخی خود عمل نکنیم، فردا ممکن است برای ایفای نقش بسیار دیر باشد.
چرا رضا پهلوی آلترناتیو شایسته است؟
در میان گزینههای موجود برای آینده ایران، رضا پهلوی به عنوان چهرهای که سالهاست با گفتمانی مبتنی بر دموکراسی، سکولاریسم، و احیای هویت ملی ایرانی سخن میگوید، برجسته است. او نه تنها به دلیل پیشینه تاریخی خانوادهاش، بلکه به واسطه دیدگاههایش برای ایجاد ایرانی آزاد، مدرن و متحد، گزینهای شایسته برای هدایت کشور به سوی آیندهای بهتر است. برخلاف جریانهای وابسته به جمهوری اسلامی یا گروههای تفرقهافکن، رضا پهلوی بر وحدت ملی، احترام به حقوق بشر و بازسازی ایران بر پایه ارزشهای مدرن تأکید دارد
این آلترناتیو، اما، بدون حمایت فعال و متحدانه مردم ایران به نتیجه نخواهد رسید. نخبگان، روشنفکران، و قشر متوسط جامعه باید از حاشیهنشینی دست بکشند و با شجاعت وارد میدان شوند. حمایت از این آلترناتیو به معنای پذیرش مسئولیت تاریخی برای جلوگیری از انقراض تمدنی ایران و بازگرداندن کشور به مسیر پیشرفت است.
شکستن سکوت غیرمسئولانه: وظیفه امروز ما
سکوت در برابر وضعیت کنونی، به معنای همدستی غیرمستقیم با ادامه وضع موجود است. هر یک از ما، در هر کجای جهان که هستیم، میتوانیم با ابزارها و شیوههای در دسترس خود، از این آلترناتیو حمایت کنیم. این حمایت میتواند در قالب گفتوگوهای اجتماعی، فعالیت در شبکههای اجتماعی و سازماندهی حرکتهای مدنی، یا حتی آگاهسازی دیگران باشد. مهم این است که این سکوت غیرمسئولانه شکسته شود و هر فرد به سهم خود در ساختن آیندهای متفاوت مشارکت کند.
تحولات منطقهای، از تغییرات در توازن قدرت گرفته تا بحرانهای ژئوپلیتیک، با شتابی بیسابقه در حال رقم خوردن است. این تحولات، خارج از کنترل و خواست ما، میتوانند فرصتها یا تهدیدهای بزرگی برای ایران ایجاد کنند. اگر امروز به میدان نیاییم، ممکن است فردا برای تغییر سرنوشت ایران و نسلهای آینده بسیار دیر باشد.
زمان عمل است
تاریخ به ما آموخته که سکوت در برابر واپسگرایی، جز پشیمانی نتیجهای ندارد. امروز، نخبگان و قشر متوسط ایران در برابر آزمونی تاریخی قرار دارند. حمایت از رضا پهلوی به عنوان آلترناتیوی شایسته، نه تنها یک انتخاب سیاسی، بلکه وظیفهای ملی برای بازسازی ایران و جلوگیری از تکرار فجایع گذشته است. بیایید سکوت را بشکنیم، به میدان بیاییم و با اتحاد و آگاهی، آیندهای شایسته برای ایران رقم بزنیم. فردا ممکن است دیر باشد، اما امروز هنوز فرصت داریم.