Monday, Aug 11, 2025

صفحه نخست » چه مانع و یا موانعی بر سر راه سرنگونی جمهوری اسلامی وجود دارد؟ محمود زهرایی

Mahmoud_Zahraei.jpgهرچند هنوز در این زمینه هیچ تحقیق علمی و آکادمیک انجام نشده اما حتی بدون چنین تحقیق و پژوهش علمی و تنها بر اساس یک برآورد کلی می توان ادعا کرد که در میان کشورهای دیکتاتورزده منطقه و جهان، در گذشته و حال، هیچ اپوزیسیونی دارای چنین حجم عظیمی از افراد تحصیل کرده، آکادمیک و صاحب نظر نبوده است.

از جانب دیگر شاید بتوان ادعا کرد که در میان کشورها و رهبران دیکتاتور که سرنگون شده اند و آنهایی که هنوز در قدرتند هیچ حکومتی و یا شاید دقیق تر این که بگوییم کمتر حکومتی به اندازه حکومت جمهوری اسلامی دارای این حجم از افراد بیسواد، نادان و ناکارآمد در راس حکومت بوده است.

دیکتاتورها عموما به خاطر قدرت طلبی و لذت های ناشی ازقدرت طلبی فاقد اندیشه و آینده نگری هستند و همه فارغ از برخورداری آنها از نبوغ سرکوب و جنایت، از کمتر نبوغ و اندیشه علمی برای اداره یک حکومت برخوردارند. اما در میان همین دیکتاتورهای فاقد فراست و اندیشه و کارآمدی مثبت، رهبران جمهوری اسلامی، راحل و باقی، از کمترین سواد عمومی و دانش کشورداری و هوش و نبوغ فردی برخوربوده اتد.

با این مقدمه، ناگزیر از طرح این سئوال هستیم که؛ پس چرا این اپوزیسیون تئوریک قدرتمند طی نزدیک به پنج دهه و با مبارزه ای مداوم و بی دریغ و صرف حجم عظیمی ازفداکاری و ازجان گذشتگی، موفق به از پیش رو برداشتن این رژیم نشده است؟

با اشراف و آگاهی به دو ویژگی منحصر و یگانه رژیم جمهوری اسلامی، یعنی ایدئولوژیک بودن و سرکوب کم نظیر، که در مقایسه با سایر کشورهای دیکتاتورزده کم نظیر و یا اساسا بی نظیر است و راه را برای موفقیت اپوزیسیون ناهموار میکند، باید به مانع یا موانع اساسی دیگری بر سر راه موفقیت اپوزیسیون در سرنگونی این رژیم اشاره نمود.

برای پرداختن به این موضوع و رسیدن به جواب درست و یا بهتر گفته شود؛ جواب درست تر، لازم می دانم به سه سئوالی که حداقل از دیدگاه من محوری و تعیین کننده است جواب دهیم:

۱- آیا همه آحاد تشکیل دهنده اپوزیسیون، از افراد مستقل گرفته تا گروه ها و سازمان های سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری، با گوشت و استخوان، ستم مستمر و جنایات عریان و پنهان این رژیم را حس کرده اند و با تمام وجود معتقدند که هیچ حکومتی در عمل و یا حداقل در تصور فعلی ما نمی تواند چنایت کارتر و ضدمردمی تر از این رژیم باشد؟

۲- آیا این افراد و گروه ها و سازمانها، جدأ و بی هر اما و اگری معتقدند که هر روز و هر ساعت و حتی هر ثانیه بقای بیشتر این رژیم به معنای نابودی گاه غیر قابل جبران و بی برگشت منابع ملی و انسانی و اقتصادی ایران است؟

۳- آیا تمام گروه ها و سازمانها و آحاد مختلف تشکیل دهنده اپوزیسیون دارای صداقت و از خود و از گروه و سازمان گذشتگی لازم برای فدا کردن منافع فردی و گروهی و سازمانی به ازای رسیدن به راه حل واحد برای سرنگونی جمهوری اسلامی، هستند؟

جواب منفی به یکی و یا طبعا به هر سه سئوال می تواند جواب به سئوال اصلی ما در عدم موفقیت اپوزیسیون در سرنگونی جمهوری اسلامی باشد.

صادقانه از خود بپرسیم: آیا با تمام وجود خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستیم؟

آیا با تمام وجود معتقدیم جمهوری اسلامی یک ثانیه بیشتر نباید باقی بماد؟

آیا حاضریم برای تحقق سرنگونی جمهوری اسلامی منافع فردی و گروهی را فدای آزادی ایران کنیم؟

به عنوان فردی با سابقه بیش از پنجاه سال شرکت در مبارزه و کشمکش های سیاسی، مدعی می شوم که اکثریت اپوزیسیون علیرغم خواست و اراده تئوریک برای سرنگونی جمهوری اسلامی و مبارزه مداوم و پرهزینه، دارای شناخت کافی از خطرات ویرانگر ادامه حکومت جمهوری اسلامی نیستند و اراده جدی ولازم برای تحقق این امر مهم را ندارند.

معتقد هستم که تصورات غلط و نادرست، حسادت ورزی و کینه های شخصی، منافع فردی و گروهی و دشمنی های تاریخی و ایدئولوژیک موانع اصلی تحقق وحدت در میان اپوزیسیون است.

برای هیچ کس و برای هیچ گروه و سازمانی سرنگونی جمهوری اسلامی به اندازه این اصل که سرنگونی با رهبری چه کسی و یا چه گروهی تحقق می پذیرد، مهم نیست.

در میان این افراد و گروه ها بسیارند کسانی که حاضرند جان خود را برای تحقق آزادی فدا کنند و بسیار کسان هم فدا کرده اند، اما حاضر نیستند قدمی از خواسته فردی و گروهی خود برای تحقق آزادی ایران عقب نشینی کنند.

جمهوری اسلامی را باید خوش شانس ترین دیکتاتوری تاریخ دانست. حکومتی که نه به خاطر قدرت و ورزیدگی سیاسی و حمایت مردمی، بلکه به خاطر ضعف و ناتوانی و تشتت و نابسامانی مخالفان خود، به حیات خود ادامه می دهد.

بسیار شگفت انگیز و پرسش برانگیز است که چگونه بخش بزرگی از اپوزیسیون فعلی که سالمندان امروز و جوانان مبارز و پرشور سالهای دهه پنجاه بوده اند، در مقابل حکومتی غیر قابل مقایسه با حکومت ضد بشری جمهوری اسلامی و برای اهدافی به شدت کم رنگ تر از اهدافی که امروز بایستی انگیزه سرنگونی این رژیم باشد، به حداکثر وحدت و اتفاق نظر در تئوری و عمل رسیده بودند، اما اکنون با انگیزه هایی بسیار بسیار بالاتر و در حالیکه کشور در حال فروپاشی و نابودی کامل است به حداقل وحدت و یک نظری نمی رسند.

به باور من تمام آحاد اپوزیسیون که حتی فقط ذره ای در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی صادقانه مبارزه می کنند، صرف نظر از دیدگاه سیاسی و وابستگی گروهی و خواستگاه فکری،همه مردمی و متعلق به اردوگاه مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی هستند و در پیمایش این راه هر فرد و گروهی که شایستگی و مقبولیت عمومی بیشتر برای تحقق آزادی ایران را دارد، شایسته در دست گرفتن رهبری مرحله گذار است.

تا زمانی که به این باور و یقین نرسیم که همه افراد و گروه ها از ملی گرایان و سلطنت طلبان و مجاهدین و مارکسیست ها تا افراد مستقل و آزادی خواه می توانند و باید در قطار حرکت به سمت سرنگونی شرکت داشته و هرکدام که شایستگی و اقبال بیشتری برای تحقق اهداف سرنگونی دارند، مجاز به در دست گرفتن رهبری برای عبور از این مرحله گذار هستند، آرمان پنج دهه به تاخیر افتاده سرنگونی جمهوری اسلامی محقق نخواهد شد.

تا زمانی که دشمن و دغدغه اصلی ما جمهوری اسلامی و مبارزه با این رژیم نباشد و بخش عظیمی از انرژی و توان خود را صرف لفاظی و درگیری علیه یکدیگر می کنیم، رژیم با خیال آسوده به حیات خود ادامه خواهد داد.

موفقیت و بقای ما در بیرون راندن دیگران از صحنه مبارزه نیست. بیرون راندن و یا بی اثرکردن بخشی از اپوزیسیون کاری است که رژیم مستمرا و با تمام نیرو در حال انجام آن است.

خود را ناآگاهانه شریک در انجام خواسته های رژیم نکنیم.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy