آزادی، امری ذاتی و پیشینی برای انسان است و حکومت آن را اعطا نمیکند، بلکه وظیفه دارد از آن پاسداری نماید. با این حال، هر حکومت حتا در شکلهای مدرن آن، تمایل طبیعی به گسترش حوزه قدرت خود و محدود ساختن آزادیها دارد. در این میان، تنها یک جامعه مدنی آزاد، آگاه و سازمانیافته میتواند مانع شود که قدرت حکومت به عرصه آزادیهای فردی نفوذ کند، قوانین بنیادین را مخدوش سازد، یا ضمانتهای حقوقیِ انسان آزاد را تضعیف نماید. بنابراین، نسبت و توازن میان قدرت حکومت و قدرت جامعه مدنی باید بهگونهای برقرار شود که آزادی فرد بهطور مؤثر تضمین گردد. در این چارچوب، اصیلترین شکل آزادی، همان آزادی فرد است؛ و جامعهای که به این سطح از تضمین و صیانت از آزادی فردی رسیده باشد، در حقیقت دگرگونیای بنیادین را تجربه کرده است، دگرگونیای که میتوان آن را "انقلاب" نامید.
حکومت اسلامی ایران، بهجای پاسداری از آزادی، نقض کننده آن و ایران و ایرانی را به بند کشیده است. با وجود پایداری سرسختانهای که این حکومت طی ۴۶ سال گذشته در برابر آزادی نشان داده، در دو مقطع مهم، خیزش دی ۹۶و آبان ۹۸، با جنبشهایی روبهرو شد که بستر پیدایش انقلاب "زن، زندگی، آزادی" را فراهم کردند. در اینجا، "انقلاب" بیش از آنکه به معنای دگرگونی سیاسی باشد، ناظر بر بُعد فرهنگی آن است؛ بُعدی که هنوز انقلاب سیاسی را در پی نیاورده، اما میتواند روزی بستر و معنای آن را شکل دهد. جوهر این انقلاب فرهنگی، پیوندی عمیق با مفهوم شهروندی نسلهای امروز ایران دارد؛ شهروندیای که بر آزادی فردی استوار است و همان مضمون اصیل آزادی را در خود متجلی میسازد.
امروز، در کنار تعمیق و گسترش انقلاب فرهنگیِ معطوف به حقوق و آزادی فرد، به انقلابی سیاسی نیز نیازمندیم تا ایران را از سلطهی حکومتی نابکار برهانیم. مبنای این حرکت، بر "فرد آزاد" استوار است. انقلاب فرهنگی که فرد آزاد را پرورش میدهد تا ایران را آزاد کند، به گونهای که آزادی ایران و آزادی فرد همزمان تحقق یابند. تعیین نوع حکومت، گامی است که پس از این رهایی برداشته میشود، آنگاه که فرد آزاد و ایران آزاد، آن را برمیگزینند. از این چشمانداز، نتیجهای عقلانی بهدست میآید؛ همه نیروهای آزادیخواه باید با تکیه بر منش و فرهنگ آزادی٫که جوهره و گرایش انقلاب فرهنگی "زن، زندگی، آزادی" است، در کنار هم به میدان آیند تا با سرنگون ساختن حکومت اسلامی و آزاد کردن ایران، شکل حکومت را تعیین کرده و پرچم آزادی فرد را بر فراز آن برافرازند. این وظیفه امروز ماست، اگر حس چنین وظیفه ای در ما بیدار شود.
نیکروز اعظمی