مشکل «سیستم» است
سروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا
خواندن سرمقاله امروز شما، مانند شنیدن گزارش یک پزشک حاذق است که با دقت، علائم تب، لرز و التهاب یک بیمار رو به موت را شرح میدهد، اما به تومور بدخیمی که از درون، وجود بیمار را متلاشی کرده، اشارهای نمیکند. تحلیل شما از جزئیات کنش و واکنشهای سیاسی، مانند همیشه دقیق است، اما مشکل اینجاست که شما یک «بیماری سیستمیک» را به یک «اختلاف سیاسی» تقلیل دادهاید.
شما از ضرورت مقابله با «تندروها» مینویسید. این همان خطای دیدی است که سالهاست گریبانگیر جریان اصلاحات شده است. جبهه پایداری یک گروه «تندرو» در کنار دیگران نیست؛ آنها خالصترین و صادقانهترین عصارهی منطقِ بنیادینِ سیستمی هستند که در آن، بقا نه با کارآمدی، که با «خلوص ایدئولوژیک» تعریف میشود. آنها «باگ» سیستم نیستند؛ آنها خودِ «سیستمعامل» هستند که در خالصترین شکل خود اجرا میشود.
درگیری امروز، نزاع میان آقای پزشکیان و چند نمایندهی مجلس نیست. این، تبلور پدیدهی یک بیماری خودایمنی در بدن سیاسی است. در این بیماری، سیستم دفاعی بدن (نهادهای ایدئولوژیک) به هر سلولی که کمترین نشانهی «غیریت» داشته باشد--حتی اگر آن سلول، یک عنصر بیخطر و حتی «خودی» مانند آقای پزشکیان باشد--حمله میکند.
شما به درستی مقایسهی این مجلس با مجلس اول را از منظر «مشروعیت دموکراتیک» رد میکنید و به آرای پایین نمایندگان فعلی اشاره دارید. اما از زاویهی تحلیل قدرت، نتیجهگیری معکوسی میتوان داشت: دقیقاً به این دلیل که آنها فاقد پایگاه رأی مردمی هستند، خطرناکترند. یک سیاستمدار با پشتوانهی رأی، در محاسباتش «هزینهی اجتماعی» را لحاظ میکند. اما حکومتگری که مشروعیتش را فقط از «خلوص انقلابی» میگیرد، هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد و به همین دلیل، غیرقابل پیشبینیتر و رادیکالتر عمل میکند.
و این، ما را به نقطهی پایانی تحلیل شما میرساند. دعوت شما از آنها برای آزمودن استیضاح، یک حرکت هوشمندانه در جهان بازیگران «عقلانی» است؛ بازیگرانی که بر اساس منطق «هزینه-فایده» عمل کرده و از شکست سیاسی پرهیز میکنند. اما شما با دستهی دیگری از کنشگران مواجه هستید:کنشگران «رسالتی». این کنشگران، خود را مجری یک وظیفهی تاریخی یا الهی میدانند. در جهانبینی آنها، مفاهیمی چون «هزینهی سیاسی» یا «فروپاشی اقتصادی» بیمعناست و حتی میتواند به «آزمون الهی» و گواه حقانیت تفسیر شود.
تراژدی واقعی اینجا شکل میگیرد. شما یک کنشگر «رسالتی» را به یک دوئل «عقلانی» دعوت میکنید، غافل از اینکه در منطق او، «باختن» در این دوئل و به آشوب کشیدن کل صحنه، خود میتواند بخشی از اجرای آن «رسالت» مقدس باشد. امید بستن به اینکه چنین ذهنیتی با ابزارهای منطقی و محاسباتی مهار میشود، خوشبینیای است که تاریخ، هزینهی گزاف آن را بارها به همهی ما نشان داده است.

گوزن اربعین و آهوی امام هشتم و دعوت نتن یاهو!