Monday, Sep 22, 2025

صفحه نخست » نیرنگ در تاریخ، کودتا بود یا نبود، از زبان خودشان، علی شاکری زند

zand.jpgبه اسباب‌چینی هایشان بنگریم

بخش ج

هدف از این نوشته، که با استفاده از پژوهش های گرانبهای زنده‌یاد دکتر مصطفی علم صورت گرفته، به هیچوجه انکار اعتبار مشروطه‌ی سلطنتی در ایران نیست. درست به عکس. نظام مشروطه ی ایران هیچگاه با رای آزاد ملت ایران تغییر نیافته است؛ حقیقتی که نویسنده در مقاله ی«واکنش ها به بیانیه‌ی موسوی» بطور انکارناپذیر نشان داده‌است. اما این بدان معنی نیست که حقیقت تاریخی را نپذیریم. حقیقت تاریخی تضادی با اعتبار قانون اساسی ندارد که هیچ؛ درست بسود آن است.

* * *

در پایان بخش ب دیدیم که پس از ۲۵ مرداد ژنرال مك كلار، رییس هیات مستشاران آمریکا در ایران، تصمیم گرفت شخصاً با فرماندهان نظامی تماس برقرار کند. گفتیم که او روز ۱۶ اوت به اصفهان رفت و از ژنرال م. دولو فرمانده پادگان آن شهر خواست دستور دهد نسخه‌هایی از فرمان عزل مصدق و انتصاب زاهدی به عنوان نخست‌وزیر جدید را میان افسران خود پخش کند و از این هم بالاتر از ژنرال دولو گستاخانه خواست ستونهایی از لشکر اصفهان را به تهران اعزام دارد تا از نیروهای کودتا در برابر نیروهای دولت مصدق که به نظر وی دیگر قانونی نبود حمایت نمایند... . دولو در جواب قاطعانه گفت او خود را در برابر نخست وزیر مصدق و ستاد ارتش مسئول می داند نه در برابر يك افسر آمریکایی. دیدیم که مک کلار با کمال گستاخی جلسه‌ی ملاقات را با ادای این جمله پایان داد: «من مصدق را با اردنگ از دفترش بیرون می اندازم۳۴

«در تهران شانس با مک کلار و همدستان بیشتر مساعد بود. آنها توانستند از طریق همکاری با عده‌‌ای از افسران بازنشسته، جمعی از افسران شاغل را با پرداخت پول یا وعده‌ی ترفیع درجه به صف طرفداران شاه بکشانند، و در میان این افسران يك فرمانده گردان تانک و ۲ فرمانده هنگ پیاده نیز وجود داشتند. بعلاوه برای آنکه مانع شوند نیروهای پلیس با تظاهرات "جمعیت مزدور" مخالفت نماید، سرتیپ محمـد دفتری از افسران نزدیک به زاهدی را تشویق کردند با مصدق مذاکره کند و از او بخواهد ریاست شهربانی را به عهده اش بگذارد و دفتری مدعی شد در این پست در نهایت وفاداری به مصدق خدمت خواهدکرد۳۵

«با توجه به تمام تدارکات و تهیه مقدماتی که از جانب سیا و ام آی ۶ به عمل آمده‌بود، کرمیت روزولت تاریخ نهایی انجام کودتای دوم را روز ۱۹ اوت سال ۱۹۵۳ (۲۸) مرداد (۱۳۳۲) تعیین کرد. از آنجا که نتایج کودتای دوم غیرقابل‌پیش‌بینی بود و آمریکایی ها نمی‌دانستند آیا در برابر این کودتا حزب توده دست به اجرای نقش مؤثری خواهدزد یا نه، در واشنگتن يك سلسله اقدامات احتیاطی انجام گرفت. از جمله شورای امنیت ملی از ستاد مشترک خواست چگونگی روند اوضاع را از نظر نظامی در ایران روشن نماید. به این ترتیب که اگر شاه درخواست کند برای پشتیبانی نظامی در سطح محدودی از يك دولت غیر کمونیست وارد عمل شویم چه اقدامی عملی خواهدبود. در نتیجه ستاد مشترك نيز حدود يك اقدام نظامی اضطراری احتمالی در ایران را که قرار بود به پشتیبانی از تقاضای شاه به‌عمل‌آمده شامل نقشه‌های اضطراری برای صف‌آرایی نیروهای زمینی، هوایی و دریایی در ایران گردد، مورد مطالعه قرارداد۳۶

صبح روز ۱۹ اوت گروه‌هایی از جمعیت مزدور در نقاط مختلف تهران به راه افتادند. آنها جلوی تمام اتومبیل‌ها را می‌گرفتند، به راننده‌ها عکسهایی از شاه می‌دادند و می‌خواستند آنرا پشت شیشه‌ی جلوی وسیله‌ی نقلیه‌ی خود نصب کنند و چراغهایش را نیز روشن نمایند و اگر راننده‌ای مقاومت می‌کرد کتک می‌خورد و شیشه‌های اتومبیلش خرد می‌شد. ظرف مدتی کوتاه مرکز شهر تهران پر از اتومبیل هایی شد که با چراغهای روشن عکس‌های شاه را بر شیشه‌های جلوی خویش داشتند. همزمان از مرکز شهر نیز جماعتی بزرگ ... که با چماق، زنجیر، چوب و چاقو مسلح بودند، ... به حرکت در آمدند و روانه‌ی خانه‌ی مصدق شدند در حالی که فریاد زنده باد شاه سرداده‌بودند.

در پیشاپیش این جماعت دسته‌هایی از شیادان، معرکه گیران، حقه بازان، هوچیان بازاری و نظایر آنان به چشم می‌آمدند. رهبران جمعیت مزدور پول‌های سیا را بیدریغ خرج کرده‌بودند که «هر» نمایشی را که با پول می‌شد به‌راه‌انداخت بمعرض تماشا گذارند تا تعداد هر چه بیشتری از عابران بیخبر را به خود جلب کرده با این جماعت همراه سازند. همان جمعیتی که دو روز قبل وانمود می‌کرد کمونیست است و خواهان سرنگون کردن شاه شده‌بود حالا شعارها و درخواست‌های خود را معکوس کرده به جای سقوط شاه خواهان سرنگون کردن مصدق بود۳۷

«كاتم اعتراف می‌کند که این یک جمعیت مزدور بود که هیچ نوع عقیده و ایدئولوژی خاصی نداشت و مزدش را با دلارهای آمریکایی پرداخته‌بودند و کامیون‌هایی مملو از سربازان و افراد پلیس که به فرماندهانشان قول پرداخت پول و ترفیع درجه داده‌شده‌بود تا به طرفداران شاه بپیوندند، آنها را زیر چتر حمایت خویش گرفته‌بودند. وقتی سرتیپ ریاحی ستونی را برای سرکوب این جماعت فرستاد، سرتیپ دفتری رئیس شهربانی، که همان طور که قبلا ذکر شد پشت‌پرده از حامیان زاهدی بود، به جلوی ستون اعزامی رفت به افسران آن ستون گفت "تمام ما همقطار، همکار و برادر یکدیگر هستیم که جملگی به شاه و فاداریم و نباید به‌روی هم تیراندازی کنیم". دسته های هوادار مصدق نیز بتدریج به نوبه‌ی ‌خود به حرکت درآمدند اما بزودی متوجه گردیدند حریف همچنین جماعتی که زیر چتر محافظت نیروهای نظامی و پلیس نیز قرار داشتند نخواهندشد. از حزب توده که روز قبل به دستور مصدق عده‌ای از اعضای آن در خیابان‌ها به ضرب باتون پاسبان‌ها مضروب شده‌بودند ابدا اثری دیده‌نمی‌شد.۳۸»

«"جمعیت مزدور" که اینک واحدهایی از نظامیان و افراد پلیس نیز آشکارا با آنها مخلوط شده‌بودند به ساختمان‌ها‌ی محل جمعیت‌های طرفدار مصدق و حزب توده، دفاتر روزنامه‌ها و نشریات آنها و دیگر سازمانهای سیاسی که از مصدق حمایت می‌کردند حمله‌ور شده آنها را به آتش کشیدند. يك گروه از این جمعیت مزدور نیز فرستنده‌ی رادیو تهران را به اشغال درآورد. آنگاه زاهدی از مخفیگاه خود بیرون آمد و در حالی که داخل يك تانك نشسته‌بود خود را به محل فرستنده رادیو رساند و اعلام کرد زمام امور را در دست گرفته‌است. وقتی يك واحد از «گارد شاهنشاهی همراه با تانکهای ،شرمن، توپخانه و بازوکا به خانه‌ی‌ مصدق حمله‌ور شد سرهنگ ممتاز که فرماندهی واحد محافظ از خانه‌ی مصدق را به عهده داشت نخست‌وزیر و گروهی از همراهانش را از دیوار عقب خانه به خارج فراری‌داد. سپس نیروهای تحت فرماندهی سرهنگ ممتاز دست به حمله‌ی متقابل زدند. نبردی سنگین تلخ و طولانی جلوی خانه‌ی مصدق درگرفت که طی آن ۳۰۰ نفر کشته شدند. در میان کشته‌شدگان اجساد تعدادی از جمعیت مزدور نیز بدست‌آمد که در جیب‌هایشان اسکناسهای نوی ۵۰۰ ریالی که توسط عمال سیا صبح همان روز بابت شرکت در این غائله به آنها پرداخت شده‌بود، کشف شد. سرانجام مقاومت خانه‌ی مصدق در برابر هجوم ازپادرآمد و مهاجمان دست به غارت و چپاول آن زدند۳۹.» ۵۶

«همان روز زاهدی موقعیت خود را به عنوان نخست‌وزیر تثبیت کرد و روز بعد مصدق و همراهانش تسلیم شدند. بسیاری از وزیران کابینه‌ی مصدق رهبران جبهه ملی، افسران وفادار به مصدق و گروهی انبوه از رهبران حزب توده توسط عمال زاهدی دستگیر شدند و آنهایی که توسط مصدق در جریان کودتای نافرجام بازداشت شده‌بودند، آزاد گردیدند. اردشیر پسر ژنرال زاهدی از هندرسن سفیر آمریکا سؤال کرد آیا خواهش خاصی از پدرش ندارد تا آنرا انجام دهد. پاسخ هندرسن این بود که فقط می‌خواهد هیچگونه صدمه و آزار جسمی به دکتر مصدق وارد نشود. زاهدی در مقابل به مطبوعات اطلاع داد که «به یک موی سر دکتر مصدق نیز آسیبی وارد نخواهدشد۴۰.» ۵۷

«آنگاه زاهدی و روزولت تلگرامی برای شاه فرستاده از او خواستند بازگردد و او روز ۲۳ اوت با یک هواپیمای دربست هلندی، در حالی که ۲۰ خبرنگار خارجی همراهی‌اش می‌کردند، برگشت. به عنوان یک اقدام احتیاطی ورود او را از قبل اعلام نکردند و جاده‌ی میان فرودگاه تا کاخ شاه به وسیله‌ی تانک‌ها، وسایط زرهی و ستونهای سرباز اشغال شده‌بود۴۱

«با هزینه‌ای بالغ بر ۷ میلیون دلار سیا به نهضت مردمی و ملی مصدق و تمام آرزوها و امیدهای ایرانیان، که می‌خواستند اداره‌ی امور خویش را خود و بدون مداخله‌ی قدرتهای خارجی در دست گیرند پایان داد. و با این ترتیب آمریکایی ها با خرج پولهایشان کاری را انجام دادند که انگلیسی‌ها بیش از دو سال بود برای پیدا کردن راههایی جهت انجام آن تلاش می‌کردند و کاری ازپیش‌نمی‌بردند۴۲

«اخبار مربوط به سقوط مصدق وقتی به گوش ایدن رسید که بر عرشه‌ی یک کشتی در دریای مدیترانه دوران نقاهت بیماری طولانی خود را می‌گذراند و او آن شب را شادمانه به بستر رفت و خواب راحتی کرد۴۳

«۵۹ مطبوعات بریتانیا، كه كوچك‌ترین اشاره‌ای نکرده‌بودند توطئه‌ی کودتایی از جانب انگلیس و آمریکا در شرف وقوع است تمام اعتبار این "پیروزی" را به شاه پرستان بخشیدند. در این مطبوعات خانه‌ی مصدق تشبیه به ساختمانی انبار مانند شد که تمام مصالح بکاررفته در آن از فولاد و بتون آرمه بوده.» ۶۰ "آشیانه‌ای نظیر آنچه هیتلر در آخرین روزهای عمر خود در آن به‌سر برده‌بود." در حالی که مصدق در خانه‌ای عادی و بدون كوچك‌ترين حفاظ زندگی می‌کرد که بارها من (نویسنده‌ی کتاب) آنرا از نزدیک دیده‌بودم، چه در آن زمان در همان خیابان زندگی می‌کردم که منزل او قرار داشت۴۴

«با وجود این روزنامه تایمز چاپ لندن به‌خاطر خوانندگانش آورد که ژنرال زاهدی نخست وزیر جدید در سال ۱۹۴۲ توسط افسران انگلیسی ربوده‌شد و این حادثه مقارن با ایامی بود که او مورد سوء ظن قرار گرفته‌بود که با كمك فرماندهی عالی نیروهای آلمان نازی طرح انجام قیامی علیه اشغال ایران توسط نیروهای متفقین را در دست اجرا دارد. فیتز روی مک لین که در زمان جنگ مسئول عملیات ربودن زاهدی و تحقیر او بود به‌نظرمی‌رسید حالا ناگهان به فکر آن افتاده‌است که جبران مافات کند. او طی برنامه‌ای که از سرویس اخبار جهانی بی. بی. سی روز ۲۰ اوت پخش شد گفت در جریان آدم ربایی سال ۱۹۴۲ لوله‌ی سلاح کلت اتوماتيك خود را روی دنده زیرین این نخست‌وزیر تازه‌ی ایران گذاشت. خوشبختانه ژنرال مقاومتی نکرد چه در غیر این صورت ناگزیر از شليك می‌شد و آن وقت ایران از نعمت داشتن یک افسر جذاب... وفادار و میهن پرست محروم می‌گردید که دیگر وجود خارجی نداشت تا این کودتای جالب‌توجه علیه مصدق را رهبری کند. مک لین افزود: «گرچه مصدق خود را به آغوش روس‌ها انداخته‌بود اما هیچ دلیل ملموس و قابل قبولی وجود ندارد که در پیروزی ژنرال زاهدی آمریکایی‌ها سهمی داشته‌اند!»

«در جلسه‌ی کابینه‌ی انگلیس به تاریخ ۲۵ اوت ۱۹۵۳، چرچیل که شخصاً سهم بسیار مهمی در آلوده کردن آمریکایی ها در این کودتا داشت، نگرانی خود از دخالت آمریکا در این ماجرا را پنهان نکرد و گفت حالا برای آمریکایی‌ها بسیار آسان خواهدبود با جزئی مبلغی که خرج کرده‌اند، تمام منافع سالها زحمت انگلیس در ایران را به جیب خود بزنند. چرچیل حق داشت نگران باشد. در واقع پس از کودتا، آمریکایی ها جای انگلیس ها را در ایران تصاحب کردند. و این بهای گزافی بود که بریتانیا بایستی بابت سالها رفتار آمرانه، تکبرآمیز و غیر قابل تحمل خود در ایران پرداخت میکرد. ۶۲

----------------

فصل بیستم - کودتا

۵۱ مصاحبه با سرهنگ م. متین لندن سرهنگ متین در ملاقات ژنرال دولو و ژنرال مك كلار حضور داشته است. سرهنگ نجاتی در کتاب جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران مصاحبه خود را مستند به اظهارات سرتیپ ریاحی کرده است. صفحه ۴۰۴

۳۴. ص. ۴۷۷.

پی‌نوشت

۵۲ سرهنگ نجاتی جنبش صفحه ۴۱۳.

۳۵. همان.

۳۶. ص. ۴۷۷.

پی‌نوشت

۵۳ اسناد وزارت خارجه آمریکا ۱۲۲۱۸ CCS ایران (۴۸-۲۳-۴) بخش ۹ از آرتور دبلیو. رادفورد رئیس ستاد مشترک به ژنرال تواینینگ ژنرال ریجوی و دریا سالار کارنی ۱۹ ارت ۱۹۵۳.

۳۷. صص. ۷۸ـ ۴۷۷.

پی‌نوشت

ـ ۵۴ سرهنگ نجاتی جنبش صفحات ۴۰۹ و ۴۱۸.

لپینگ پایان امپراتوری صفحه ۲۲۱.

۳۸. ص.۴۷۸.

۵۵ سرهنگ نجاتی جنبش صفحات ۴۰۹ و ۴۱۸

۳۹. صص. ۷۹ـ۴۷۸.

پی‌نوشت

۵۶ همان منبع برای آگاهی از مصاحبه های سرهنگ نجاتی با غالب افسرانی که در دو سوی کودتا قرار داشتند کتاب جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران صفحات ۴۰۷ تا ۴۲۹ را نگاه کنید.

۴۰. ص.۴۷۹.

۵۷ مصاحبه بالوی هندرسن واشنگتن ۲۶ آوریل ۱۹۸۴

۴۱. ص.۴۷۹.

۴۲. صص. ۸۰ ـ ۴۷۹.

۵۸ کرمیت روزولت میگوید وی برای انجام کودتا یک میلیون دلار در اختیار داشت ولی فقط ۷۵ هزار دلار آنرا خرج کرد و بقیه را به شاه داد. مصاحبه لس آنجلس تایمز با روزولت. ۲۹ مارس (۱۹۷۹) روزولت در کتاب خود ضد کودتا نیز همان مبلغ ناچیز ۷۵ هزار دلار را ذکر می کند که وانمود نماید چنین قیام عظیمی به نفع شاه پرداخت مبالغ بیشتری را از طرف سیا غیر ضروری میساخت. اکنون دانسته شده است که عوامل شاه نسخه دستنویس کتاب روزولت را قبل از انتشار خوانده و در آن جرح و تعدیلهایی به نفع شاه انجام داده‌اند . برعکس هندرسن میگوید میلیونها دلار به وسیله سیا به افسران ارتش و سردسته های شورش پرداخت شده بود. مصاحبه با هندرسن واشنگتن ۲۶ آوریل ۱۹۸۴. از جمله‌ی این مخارج پرداخت ۲ میلیون دلار به ژنرال زاهدی بود. باختر امروز ژوئیه ۱۹۷۸ نقل از ابوالقاسم امینی کفیل وزارت دربار در نیمه‌ی اول سال ۱۹۵۳. خانم نیکی کدی که با دسته های داخل در کودتا مصاحبه‌هایی انجام داده نیز عقیده دارد میلیونها دلار صرف مخارج انجام کودتا شد. به کتاب ریشه‌های انقلاب - تاریخچه تحلیلی ایران مدرن پی نویس ۶۹ از فصل ششم مراجعه کنید.

۴۳. ص. ۴۸۰.

پی‌نوشت

-۵۹ ایدن دایره کامل صفحه ۲۱۴

۴۴. همان.

پی‌نوشت‌های

۶۰ تایمز لندن شماره ۲۰ اوت ۱۹۵۳

۶۱ دیلی تلگراف چاپ لندن شماره ۲۰ اوت ۱۹۵۳

۶۲ در زمان وقوع کودتا من نویسنده کتاب در منزلی به فاصله کمتر از يك كيلومتر از خانه مصدق زندگی می کردم.

۴۵. ص. ۴۸۰.

پی‌نوشت

۶۳- مك لين برخوردهای شرقی، صفحات ۷۶-۲۶۳

۴۶. ص.۴۸۱.

پی‌نوشت

۴۶ ـ مذاکرات کابینه انگلیس ۲۵ اوت ۱۹۵۳.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy