ایران در گذر گاه یک تحول عمیق قرار گرفته است. عبورازگذرگاهی تاریک که جز از طریق خرد ورزی ،عشق بمردم ،عشق به آینده این سرزمین طاعون زده و مسئولیت در برابرتاریخ ونسل های آینده ،گذر از آن ممکن نیست.
چگونگی بر خورد با این دوره سخت که حاکمان نا لایق ،بی مسئولیت وغیر پاسخگو به مردم و برجامعه تحمیل کردند. محک مهمی در انتخاب و حمایت مردم از این ِیا آن جریان سیاسی ،یا فرد خواهد بود.
لطفا سریع شمشیر نکشید واعتراض به این که فکر می کنید که فرد مورد نظرمن شخص آقای رضا پهلوی است اصل مسئله را لوث نکنید.
بیائید!خود را جای همنسلان خویش در ایران بگذارید .واکنش نسل جوان ونسل زد رانسبت جنبش مهسا در روز های بحرانی بگذارید .!هر چند که ارتباط تنگاتنگ بین این نسل ونسل جوان کنونی ونسل زد که فرزندان ونوه های نسل ما هستندوجود دارد. هنوزبسیاری از آنهااز کانون خانه جدا نگردیده و تاثیر گذار در افکار خانواده هستند.
بجرئت می توان گفت که اکثرمردم که دوست دارم بگویم اکثر خانواده ها از این حکومت بریده و به صف مخالفان حکومت پیوسته اند.
صفی که هر روز با سیاست های ویران گر حکومت وشخص علی خامنه ای بیشتر، گسترده ترو تاثیر گذار تر می کند.
در تمامی عرصه های زندگی از اقتصاد ،سیاست ،مسائل اجتماعی تا عرصه فرهنگ وهنر. هیچ عرصه ای نیست که حکومت نیم قرنی جمهوری اسلامی آنرا ویران نکرده باشد.
ویرانی که در پس آن هیچ سازندگی وجود نداشت .آنچه در عمل بر زندگی مردم حاکم شده کوچک شدن هر روزه سفره آنها ،در تنگنای معیشتی قرار گرفتن و تاریک تر شدن چشم انداز های آینده این سرزمین بوده است.
پنجاه سال سیاست خودی وناخودی کردن جامعه ،فرصت دادن به مشتی خود فروش، ذهنی فرصت طلب ، که برایشان هیچ مرزی اخلاقی وعرق ملی ومیهنی وجود ندارد کشوررا به این جا کشاند!
در تمامی این پنجاه سال تا توانستند غارت وچپاول کردند و هر اعتراضی را با گلوله و سرکوب جواب دادند و نهایت کشور را به جائی رساندند که اعتماد عمومی مردم فرو ریخته ،اقتصاد جامعه ویران گردیده واخلاق عمومی بسختی آسیب دیده است .
مردم در سیمای این حکومت چیزی جز فقر وفلاکت بیشتر وکشاندن پای مردم به جنگی خانمانسوز که هیچ ربطی نه بمردم دارد ونه خاک این کشورنمی بینند . عامه مردم آن گونه که رژیم وبرخی جریانات سیاسی به مسئله جنگ واسرائیل نگاه می کنند ! نمی نگرند!حاضر به صف کشیدن پشت سر این حکومت نیستند . چنان نفرتی از این حکومت پنجاه ساله بر دل دارند که از هر چیزی که بوی این حکومت می دهد و امکان این که درسیمای اصلاح طلبان که بن مایه مذهبی دارند بر سر کار بیایند بیزارند.
این مردم طی این نیم قرن چنان دچار تحولات فکری گردیده اند که قابل تصور نیست .
تحولی که می توان عینت آنرا در جنبش عظیم زنان در رابطه با حجاب که یکصد وهشتاد درجه با تفکر ذهنی وزیبا شناسی جمهوری اسلامی در تضاد است دید.
این تنها مربوط به مسئله حجاب نیست حتی در پائین ترین اقشار اجتماعی نوع نگاه به زندگی و آرزوی یک زندگی بسبک غربی به خواستی عمومی تبدیل گردیده است .نسل جوان ونسل زدی که ما بی آنکه بشناسیمشان از آنها صحبت می کنیم نسلی است که از نظر فکری و نگاه به زندگی فاصله ای بس بعید با نسل ما دارد .اما خواسته ها و نیازهایشان قابل درک برای خانواده هاست.
نگاه کنینم به ترکیب شرکت کنندگان در جنبش مهسا و نوع بر خورد خانواده ها که تماما حامی آنها بودند. نگاه کنیم به ترکیب کشته شدگان که خواهان رهائئ از این رژیم وبرگزیدن چنان نوعی از زندگی بودند که چیزی جز تصاویری که از زندگی جوان در غرب دیده اند نبود.مسئله این است که مردم خوب می دانند چه را وچگونه زندگی را می خواهند!دور نرویم طی این پنجاه سال بخصوص طی این بیست سال اخیراین کانال های تلویزیون خارج از کشور بخصوص ایران انترناشنال ومن وتو چگونه در شکل گیری نگاه آنها وتجدید نظرآنها نسبت به دوران پهلوی موثربوده است.جای پرسش است که تاثیر این رسانه های خارج از کشور براین طیف وسیع بیننده گان داخل کشورچگونه بوده وچگونه عمل کرده است.
اگر تعصبی در کار نباشد. بایدمنصفانه جواب داد.حسرت نسبت به گذشته ای که داشتند وقدر ندانستند وحال آرزوی بازگشت وتداوم مسیری که بتواند بر این فشار اقتصادی کمر شنکن وبی چشم اندازی پایان دهند .
تلخ است مراجعه مردم به گذشته و باز بینی نقشی که نیرو های سیاسی در سرنگونی حکومت شاه وبعد آز آن در حمایت ازخمینی داشتند.
حال نیزاین نیروها بجای پرداختن در جهت پالایش خود وجستجو برای یافتن راهی در جهت ایجاد یک جبهه بزرگ وطنی کاری جز نفاق افکنی وسر باز زدن از جواب منطقی استراتژیک کاری ندارند.امروز این وضعیت نابسامان مردم ونگاهشان به نیروهای اپوزیسیون خارج از کشوربهیچوجه آن نیست که جریان های چپ و جمهوری خواهان ترسیم می کنند و ذهنیت خود را طبق معمول بجای ذهنیت توده مردم می گذارندونتیجه می گیرند... ادامه دارد

تناقض رهبر، حمید فرخنده