Saturday, Oct 18, 2025

صفحه نخست » رفیق شرقی، مهمانِ خاله امپریالیسم غربی، رضا فرمند

Reza_Farmand_2.jpg
رفیق، هوش مالی دارد
می‌داند که سرمایه‌اش را چگونه به گردش درآورد
زبان و رفتار سرمایه را در بازار می‌فهمد
سپرده‌اش را در بانگ، پروار می‌کند
تا بتواند آسوده‌تر زندگی کند؛ جهانگردی کند
با این‌همه، پشت میز ایدئولوژی‌اش که می‌نشیند
شهر آرمانی‌اش ناگهان چراغان می‌شود
شهری که در آن سرمایه، همگانی‌ست
و انسان‌ها از کالاهای ماشینی هم برابرتراَند
*
یک جهان پرسش در ویرانه‌های شرق نهفته است
رفیق هیچ‌ کدام را
از پشت بینش کپک زده‌اش نمی‌تواند بخواند
و چرخ‌های به گل نشسته‌ی اقتصاد را
در کاستی‌ها‌ی سیستم کمونیستی نمی‌تواند ببیند
*
توفان دگرگونی‌ها
ایدئولوژی آرمانی رفیق را
چون تکه‌های پازل معمایی
چنان به هم ریخته است
که هر جور که آنها را می‌چیند
شهر آرامانی‌اش کامل نمی‌شود
*
رفیق، چون همه‌ی انسان‌ها
غریزه‌ی بقای تیزی دارد
او خوب می‌داند که غرب
از خانه‌ی خاله امن تر است
چمدان‌اش را که می‌بندد
می‌داند که به شرق نخواهد رفت
*
دریغ که پرده‌ای از جهانِ دوقطبی
سراسر بینش چپ را چون تابلویی مقدس پوشانده است
*
با اینکه بلوک شرق فرو پاشیده است
و هر کشوری سرافرازانه سرود ملی خود را می‌خواند
رفیق همچنان با تمام وجودش سرود انترناسیونال می‌خواند
و به جهان آزاد دشنام می‌دهد
*
شگفتا
به هنگامی که کفتارهای دینی،
ایرانِ خسته را از همه سو در برگرفته‌اند
هستی‌اش را چون شکاری از هم می‌دَرَند
سوزن شعر رفیق چپ‌‌اندیش
در شیار دیسکِ بینش‌ فرسوده‌اش
روی آمریکا، روی اسرائیل
روی برادران گمنامِ شیخ در غزّه
گیر کرده است
*
رضا فرمند

*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy