Sunday, Oct 19, 2025

صفحه نخست » جان خامنه‌ای در دستان پوتین

putin.jpgعباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، شنبه ۲۶ مهر گفته است که روسیه حتی اگر لازم بداند اسد را هم تحویل می‌دهد. به نظرم کامل‌تر این جمله این است که روسیه اگر لازم باشد، خامنه‌ای را هم معامله خواهد کرد

مراد ویسی - ایران اینترنشنال

علی لاریجانی پس از بردن پیام خامنه‌ای به مسکو، در بازگشت به مشهد رفت. رفتن لاریجانی به مشهد پس از دیدار با پوتین شایعاتی را در شبکه‌های اجتماعی دامن زد مبنی بر اینکه ممکن است خامنه‌ای در مشهد پنهان شده باشد و مخفیگاه او در مشهد قرار دارد. بعضی‌ها هم گفته‌اند شاید این اقدام لاریجانی برای رد گم کردن بوده و او می‌خواسته اعلام کند خامنه‌ای در مشهد است تا توجهات را از مخفیگاه اصلی او منحرف کند. چه خامنه‌ای در مشهد باشد و چه جای دیگر، این مخفی‌کاری‌ها چندان کارساز نیست؛ کسانی که باید بدانند که خامنه‌ای کجاست از جمله موساد و دیگر سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل احتمالاً محل او را می‌دانند و در صورت صلاح‌دید، او را هدف قرار خواهند داد.

با این حال، رفتن لاریجانی به مسکو و مطرح شدن بحث میانجی‌گری پوتین میان خامنه‌ای و ترامپ، به نظرم محتمل است؛ چون خامنه‌ای اکنون در وضعیت بسیار خطرناکی گرفتار است و هرطور شده، ولو موقت، تلاش می‌کند از این وضعیت خارج شود.

از یک طرف خامنه‌ای می‌داند ادامه این وضعیت ممکن است منجر به جنگی دیگر، کشته شدن او و سرنگونی نظام شود؛ اما از طرف دیگر حاضر نیست از مواضعش در حفظ غنی‌سازی، برنامه موشکی و حمایت از نیروهای نیابتی عقب‌نشینی کند.

مشکل خامنه‌ای این است که جمهوری اسلامی هم‌اکنون در یکی از ضعیف‌ترین دوره‌های خود به‌سر می‌برد و به سختی می‌توان انتظار داشت که ترامپ و نتانیاهو اجازه دهند جمهوری اسلامی به سادگی از این مهلکه بگریزد. خامنه‌ای حتی نمی‌تواند امنیت جان خود را تضمین کند و بیش از چهار ماه است که به مخفیگاه رفته است.

با این وجود، به نظر می‌رسد خامنه‌ای دنبال یک توافق موقت است تا از بحران خارج شود ولی حاضر نیست از برنامه هسته‌ای و موشکی عقب‌نشینی کند. پشت‌صحنه او به اشکال مختلف به آمریکا التماس می‌کند که بیایند مذاکره کنند، اما آمریکا خواستار مذاکره مستقیم و پذیرش کناره‌گیری جمهوری اسلامی از غنی‌سازی و برنامه موشکی است؛ بنابراین خامنه‌ای در یک تنگنای جدی قرار دارد. این وضعیت باعث شده ما این روزها دو چهره ظاهراً متفاوت از نظام و خامنه‌ای ببینیم: یک چهره که پشت پرده التماس مذاکره می‌کند و چهره دیگر که در ظاهر و جلوی دوربین اعلام می‌کند تسلیم نمی‌شود.

به همین دلیل خامنه‌ای دست به دامن پوتین شده و لاریجانی را به مسکو فرستاده است. اما مسأله این است که اگر خامنه‌ای بخواهد توافق کند باید از [برنامه] هسته‌ای و موشکی عقب‌نشینی کند و این برایش بسیار دردناک است. به همین دلیل امیدوار است با کش دادن موضوع و وقت‌کشی به نحوی از بحران عبور کند: به‌گونه‌ای که هم بحث مذاکره و توافق را زنده نگه دارد، هم تا حد امکان از امتیازدهی درباره غنی‌سازی و موشک‌ها خودداری کند. اما ترامپ بازی وقت‌کشی خامنه‌ای را خوانده و به او اجازه این کار را نمی‌دهد؛ وقتی جمهوری اسلامی به‌صورت پنهانی اعلام می‌کند آماده مذاکره است، ترامپ می‌گوید پس مستقیم بنشینیم سر میز مذاکره تا جلوی اتلاف وقت گرفته شود.

قبل از جنگ ۱۲ روزه نیز ترامپ به خامنه‌ای مهلت ۶۰ روزه داد و وقتی او خواست مذاکرات را طولانی کند، ترامپ به اسرائیل چراغ سبز نشان داد تا به جمهوری اسلامی حمله کند. همین موضوع باعث شده که بازی دوگانه «مذاکره پشت پرده» و «نه گفتن در ظاهر» دیگر برای جمهوری اسلامی قابل تداوم نباشد.

علاوه بر این، آمریکا و اسرائیل از ضعف جمهوری اسلامی آگاه‌اند . اروپا و آمریکا فشارهای سیاسی و اقتصادی را افزایش داده‌اند و اسرائیل فشار نظامی را حفظ کرده است. نمونه‌های عینی این فشارها عبارت‌اند از لغو دو مراسم بزرگ سالیانه که هر ساله برگزار می‌شدند: خامنه‌ای هر سال در مهرماه در مراسم فارغ‌التحصیلی افسران در دانشگاه افسری امام علی حاضر می‌شد، اما امسال این مراسم لغو شد و خامنه‌ای نتوانست در آن شرکت کند، چون از هدف قرار گرفتن توسط اسرائیل می‌ترسد؛ پدافند مناسبی وجود ندارد و آسمان ایران همچنان در اختیار اسرائیل است. این وضعیت برای خامنه‌ای بسیار تحقیرآمیز است که بیش از چهار ماه پنهان شده است. نه تنها خامنه‌ای، حتی فرماندهان سپاه نیز از حضور آشکار می‌ترسند؛ به‌طوری که برای نخستین‌بار پس از حدود چهل سال، مراسم رژه نیروهای مسلح در سالگرد جنگ ایران و عراق لغو شد، زیرا می‌ترسیدند اسرائیل بیاید و فرماندهان را هدف قرار دهد. لغو چنین رژه‌هایی که معمولاً نمایش قدرت و بازدارندگی است، خود پیام ضعف و ترس را منتقل می‌کند.

از سوی دیگر این روزها احتمال کشته شدن خامنه‌ای توسط اسرائیل مطرح است، و با وجود اینکه خامنه‌ای هنوز زنده است، رقابت بر سر میراث و جانشینی او شدت گرفته و باندهای مختلف قدرت در جمهوری اسلامی علناً به جان هم افتاده‌اند و خود را برای دوران پس از خامنه‌ای آماده می‌کنند تا سهم بیشتری از قدرت به‌دست آورند. اگر خامنه‌ای کشته شود، احتمال فروپاشی کامل نظام بالا است؛ با این حال، افرادی مانند روحانی، جلیلی، احمدی‌نژاد و فرماندهان ارشد سپاه تلاش می‌کنند خود را برای دوره پس از خامنه‌ای آماده کنند تا در صورت وقوع چنین رخدادی، نظام را حفظ کنند و سهم بیشتری از قدرت را به‌دست آورند. این درگیری‌ها تا حدی علنی شده و رفتار و سخنان این گروه‌ها نشان می‌دهد که برای پساخامنه‌ای برنامه دارند.

به‌ویژه باند حسن روحانی تلاش می‌کند مدلی از «پوست‌اندازی» جمهوری اسلامی را عرضه کند؛ ولی این باند لزوماً باب میل روس‌ها نیست. روحانی چشم به نوعی توافق با اروپا و آمریکا دارد، در حالی که فرماندهان سپاه بیشتر دنبال جلب حمایت روسیه‌اند. وضعیت فعلی تا حدودی شبیه دوره قاجار است که روسیه تزاری از سیاستمداران وابسته قاجار حمایت می‌کرد.

مردم اما به‌درستی نه تنها از خامنه‌ای، بلکه از چهره‌هایی مانند روحانی، احمدی‌نژاد، جلیلی و لاریجانی نیز ناراضی‌اند و خواستشان سرنگونی کامل جمهوری اسلامی است. از دید مردم، افرادی مانند حسن روحانی نیز بخشی از ساختار حافظ نظام و مسئول بخشی از سرکوب‌ها و سیاست‌های نظام هستند؛ روحانی به‌ویژه به‌عنوان کسی که سال‌ها دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، در سرکوب اعتراضات نقش داشته است. بنابراین برای مردم تفاوت چندانی میان این افراد وجود ندارد: خواست اصلی مردم فروپاشی کل نظام است.

هرچند باندهای داخلی بر سر کسب قدرت پس از خامنه‌ای با هم می‌جنگند و سعی در حذف رقبای خود دارند، اما مردم ایران دیگر رجزخوانی‌های فرماندهان و شعارهای تند را باور نمی‌کنند و خواست آنان آشکار است: تغییر بنیادین و برچیدن کل جمهوری اسلامی.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy