فرزانه روستایی
فردا که جمهوری اسلامی رفت کسی از امثال حسین شریعتمداری کیهان و علی شمعخانی یا اژه ای نخواهد پرسید که چگونه هر آنچه گفتند و هر آنچه کردند علیه منافع ملی و برقراری ثبات و آرامش در کشور بود. تکلیف امثال علم الهدی، الله کرم یا احمدی نژاد کاملا روشن است. اما می شود جواد ظریف را متهم کرد که با مواضع سیاسی که داشت عملا یکی از مسئولان شکل گیری فاجعه سیاسی ویرانگری است که امروز در ایران با آن مواجهیم. چهار انحراف سیاسی و فکری ظریف اگر بیش از عملکرد سعید جلیلی به کشور خسارت وارد نکرده باشد کمتر از جلیلی ویرانگر نبوده است.
۱-- جواد ظریف در دانشگاههای آمریکا درس خواند و در بسیاری از مناسبات سیاسی حزبی و انتخاباتی آمریکا حضور فعالی داشت، اما به لحاظ سیاسی بشدت ضد آمریکایی و مخالف همه نمادهای غرب بود. ضدیت با آمریکا او را در صدر دستگاه دیپلماسی قرار داد و رفیق گرمابه و گلستان رهبر جمهوری اسلامی شد. طریف پا به پای سرداران سپاه قدس همه عمر تلاش کرد تا پایگاههای آمریکا از منطقه حذف و از اطراف مرز ایران دور شود، حتی اگر جایگزین پایگاههای آمریکا دولت طالبان یا نیروهای القاعده و متجاوزان حشد الشعبی باشد. مواضع تند او علیه آمریکا در وزارت خارجه عملا زمینه ساز رشد و پا گرفتن گرایش و تمایل به شرق شد. تمایل به شرق و ادامه شعار مرگ بر آمریکا و انگلیس نیز زمینه ساز گسترش نفوذ روسها و چینی ها شد تا حدی که عملا سیاست گردان جمهوری اسلامی گردیدند و دهها دستگاه سرکوبگر نظامی تا دندان مسلح را نیز در ایران پایه گذاری کردند.
۲-- جواد ظریف هیچگاه به رهبر جمهوری اسلامی نگفت که دولت اسراییل فعالیت هسته ای یک کشور مسلمان ضد یهودی و منکر هولوکاست را تحمل نخواهد کرد. بویژه اینکه رهبر جمهوری اسلامی و حتی امامان جمعه هر هفته به صراحت اسراییل را به حمله اتمی تهدید می کنند. اسراییل نابودی تاسیسات هسته ای فوق سری اوسیراک عراق در سال ۲۰۰۷ و نیز بمباران تاسیسات دیرالزور سوریه در سال ۱۹۸۷ را در پرونده خود دارد. بنابراین، چگونه یک عقل سلیم می پذیرد که اسراییل تاسیسات اتمی و چندین مرکز غنی سازی بیش از ۶۰٪ را صدمتر زیر زمین در ایران بپذیرد و آن را بمباران نکند.
هفده سال پیش اسراییل با ویروس استاکس نت به تاسیسات غنی سازی ایران حمله کرد و تا قبل از جنگ ۱۲ روزه از هیچ اقدامی علیه فعالیت های مشکوک جمهوری اسلامی دریغ نکرد. از صدها اقدام سیاسی و اطلاعاتی و نظامی اسراییل علیه ایران و همه کشورهای عرب متخاصم با اسراییل می شود دریافت که امکان بقای تاسیسات هسته ای و غنی سازی پیشرفته در ایران قطعا محال است، اما جواد طریف نه به آن اعتراف کرد و به رهبر گفت که رویاهای اتمی او کشور را بر باد می دهد.
۳-- جواد ظریف می دانست که همه معادلات امنیتی و اقتصادی دنیا یا ضربدر منافع و ملاحظات دلاری آمریکاست یا به علاوه منافع آمریکا. او هیچگاه نگفت که تاکنون هیچ پیمان اقتصادی یا امنیتی در دایره کشورهای شرق موفق و ماندگار نبوده است. به همین دلیل کل ساختار وزارت خارجه جاده صاف کن گسترش روابط اقتصادی با شرق و عقد قرارداد های نفتی و گازی و پتروشیمی با چین و روسیه شد که سود آن نصیب سپاه و شرکت های بیت گردید. شرکت هایی که حساب های آنها مخفی و غیر شفاف است و عملا بر اساس مدل مافیای روسی کار می کنند.
۴-- جواد ظریف نماد سفید شویی دستگاه سیاسی فاسد و غیر دمکراتیک و ضد مردمی حاکم بر کشور در صحنه بین الملل بود و هنوز هست. او همیشه در کنار علی خامنه ای و سرداران سپاه ایستاد و هیچگاه در هیچ مکان یا مناسبتی کلامی در دفاع از اعتراضات بر حق مردم ایران نگفت. او در مصاحبه با رسانه های پر بیننده از همه سفید و سیاه رژیم ایران جانانه دفاع کرد و بارها پا را از مرز شرافت هم آنطرف تر گذاشت و تا می توانست برای جمهوری اسلامی اضافه کاری کرد. متاسفانه ظریف در سفید شویی فساد حاکم و سرکوب های خونین و استبداد و جنایت های سازمان یافته حکومتی و غارت سیستماتیک منابع کشور بیش از هر نهاد حکومتی موفق بود و عملا از سیاست های سپاه قدس، باند نیویورکی ها، نایاک پیروی کرد و هنوز پیروی می کند.
او دانش سیاسی لازم را داشت تا به حاکمان نظام بگوید که دوران اعمال سیاست های ضد آمریکایی و سیاست های ضد اسراییلی و نیز مدل اداره و کنترل کشور با سرکوب خونین مردم و راه انداختن فعالیت های مخفی اتمی گذشته و عملا غیر ممکن است.
او می توانست آژیرهای فروپاشی جبران ناپذیر ساختار سیاسی و اقتصادی کشور و تهدید مرزهای آبی و خاکی را به صدا درآورد، اما این کار را نکرد چون این نظام حداقل در بخش سیاست خارجی محصول ساختار فکری اوست که هنوز به مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرایبل اعتقاد دارد و نمی توان او را از گذشته اش تفکیک کرد.
:::