Monday, Oct 20, 2025

صفحه نخست » نامه اي سرگشاده به نسل فریاد و فریب! پارسا زندی

letter.jpgاز زبان فرزندی در میان غبار سالیان

ای مردان و زنان روزگار خشم و شور،
ای آنان که در بهمن پنجاه‌وهفت ۵۷، برف را به جای شکوفه گرفتید و بر شاخه یخ‌زده امید لانه ساختید،
سلام بر شما که خواستید ظلم را براندازید، بی‌آن‌که بدانید هر ظلمی، فرزندی از همان نژاد در آستین دارد.


از چنگال شاه گریختید و در دام شیخ افتادید.

به خیال آزادی، زنجیری تازه بر دست بستید و پنداشتید که از طلاست.

از بام استبداد فرود آمدید و در چاه تقدس سقوط کردید.

و هنوز، خاک این چاه بوی فریب می‌دهد.


ای نسل فریاد،
اگر روزی فریاد زدید، امروز سکوت مکنید.

سکوت شما، تکرار همان خطای دیروز است.

شما که از آتش نادانی سوختید، مباد بر زخم فرزندانتان خاکستر بی‌تفاوتی بپاشید.

و ای کاش این بار فریب مقایسه را نخورید.

برخی می‌کوشند با زر و زیور تبلیغ و رسانه، چهره گذشته را صیقل دهند و شما را به حسرت آنچه نبوده است گرفتار کنند.

مبادا به یاد نان و نظم دیروز، ظلم امروز را فراموش کنید،
و مبادا از نفرت امروز، به سایه دیروز بازگردید.


مردم را می‌فریبند با وعده بازگشت،
چنان‌که دیروز فریب دادند با وعده طلوع.

اما بازگشت و طلوع، اگر بر پایه خرد و شناخت نباشد، یکی است:

چاهی دیگر در نقاب چشمه.

اندک کسانی نیز هستند که با پروپاگاندای بازگشت ‌جویانِ دوران گذار، در خیال بازسازی گذشته‌اند.

به آنان هشدار دهید که مبادا همچون پدران و پدربزرگان، به خیال شکوه و قدرت، دوباره سرنوشت را دست‌کاری کنند.

نسل پنجاه‌وهفت مسئول است خطای گذشته را با آگاهی جبران کند،
نه آن‌که میان بد و بدتر، باز بد را برگزیند و فرزندان را در چرخه نادانی رها سازد.

ای نسل فریاد،
آیا نشنیدید که هر که بی‌دانش به میدان رود، شمشیرش دستان خویش را می‌بُرد؟

از مدرسه و دانشگاه برخاستید، اما گوش به وعظ منبر سپردید،
و اکنون همان منبر بر گرده اندیشه فرزندانتان نشسته است.

ما، فرزندان خاک و خون،
در کوچه‌هایی بزرگ شدیم که نام آزادی بر دیوارش نوشته بودید،
اما صدای زنجیر از پس هر پنجره می‌آمد.

در کتاب‌هایتان خواندیم که استبداد پهلوی پایان یافت،
اما در خیابان‌ها دیدیم که استبداد تنها جامه عوض کرده است؛
گرگی است که این بار پوست میش بر تن دارد و تسبیح در دست.

ای پدران و مادران،
به فرزندانتان هشدار دهید که از چاله بیرون آمده، به چاه در نیفتند؛
چاهی که نیم قرن پیش شما را بلعید و هنوز صدای سقوطتان در گوش تاریخ است.

امروز فریب آنان را نخورید که با تکیه بر قدرت‌های بیگانه و پروپاگاندای رسانه‌ای،
می‌خواهند دل خسته مردم را شکار کنند.

آنان بازرگانانی‌اند که وطن را کالا می‌پندارند و رهایی را در بازار بیگانگان به مزایده می‌گذارند.

به هوای نان و آزادی برخاستید،
اما نان از سفره رفت، آزادی از جان، و امید از دل.

از دودی گریختید و در آتشی افتادید،
چون پروانه‌ای که از شمع کهنه می‌گریزد و در شعله تازه‌تری می‌سوزد.

به خیال آفرینش صبحی تازه، غروب کهنه‌ای را دوباره برافروختید
از جور شاه فریاد زدید،
اما خود بر تخت داوری نشستید و دیدید که پادشاهان تنها جامه عوض کرده‌اند، نه خوی.


اکنون شما را می‌گوییم -- نه با خشم، که با اندوهی شریف:
می‌خواستید چراغی بیفروزید، اما نفت آن را به دیگران سپردید.

خواستید خانه را بتکانید، اما سقف بر سر فرزندانتان فروریخت.


ای نسل پنجاه‌وهفت،
اگر خطا کردید، بپذیرید و پند دهید،
که شرم خطا، از خود خطا نیکوتر است.

به جای دفاع از گذشته، چراغ شناخت را در دل جوانان برافروزید،
تا ما، همچون شما، فریب فردا را نخوریم.


درختی که با جهل کاشته شود،
هر بار دهد، میوه‌اش تلخ است.

و مردمی که در سایه ترس و تعصب زیست کنند،
هرگز طعم آزادی نخواهند چشید.


ای پدران و مادران آن روزگار شور و فریب،

ما شما را ملامت نمی‌کنیم.
شما نیز فرزندان زمان خود بودید،
و هر نسلی را بختی است و لغزشی.

اما بگذارید ما از میان ویرانه‌های شما شهری نو بنا کنیم،
نه با فریاد، بلکه با فهم،
نه با نفرت، بلکه با آگاهی.

اگر نسل شما در فریب شعار گم شد،
نسل ما در نور شناخت راه خود را خواهد یافت.

و هنوز دیر نیست، ای نسل فریاد.
دست در دست فرزندانتان نهید و چراغ تجربه را به آنان بسپارید.

فریاد بزنید که آزادی نه در وعده مردان عمامه‌دار است،
و نه در چمدان سیاستمداران تبعیدی.

آزادی در فهم است، در خرد، در نوری که از دل آگاه می‌تابد.


بگذارید این نسل، راه را از نو بیابد،
نه با خشم، که با دانایی؛
نه با تقلید، که با تفکر؛
نه با شعار، که با شعور.

و شما، ای بازماندگان فریاد،
اگر خطا کردید، پوزش مگویید، بلکه پند دهید،
زیرا ملتی که گذشته خود را نقد نکند،
آینده‌اش را دوباره تکرار خواهد کرد.

از آن چاه دیروز تا این غروب امروز، نیم قرن گذشت،
اما هنوز امیدی هست:

اگر چرخه فریب را بشکنیم،
طلوعی دیگر، این بار از دل خرد، برخواهد آمد.


و نتیجه آنکه، ای نسل پنجاه‌وهفت:
سکوت مکنید، فریب نخورید، مقایسه‌های نابجا را کنار نهید،
با فرزندانتان همراه شوید و تجربه تلخ و شیرین نیم‌قرن گذشته را چراغ راه سازید،
تا این‌بار آینده نه با فریاد و خشم،
بلکه با فهم، عدالت و خرد، روشن گردد.

پارسا زندی ( مشاور حقوقی )



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy