شمخانی؛ از نعلینپوشی در فرمانداری تا هتل اسپیناس
روایت زندگی شمخانی، بازتابی است از چهره متناقض نظامیانی که در دل قدرت جمهوری اسلامی به ثروت و نفوذی بیسابقه دست یافتهاند
علیرضا نوریزاده - ایندیپندنت فارسی
در وصف احوالات سردار دریادار علی شمخانی، حافظ شیرازی نغزترین و کوتاهترین وصفها را برای نسلهایی که پس از او آمدند و میآیند، به جا گذاشته است. نخست آنکه «یارب روا مدار که گدا معتبر شود» و بعد، وصف دوم که دایره شمول گستردهتری دارد و همه اهالی ولایت فقیه را در برمیگیرد: «زاهدان کاین جلوه بر محراب و منبر میکنند/ چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند»
من با دکُلته پوشیدن ستایش شمخانی، لباس عروس خریدن از مزونهای پاریسی، لباس زیبا و گرانبهای عارفه بانو، همسر سوم شمخانی (مادرعروس)، انگشتر الماس عروس و کمی گرانبهاتر، خاتم سفارشی مادرشان از هدایای علی خان در سفر به دبی برای همسر زیبایش، هیچ مخالفتی ندارم. برگزاری عروسی چند میلیاردی در هتل اسپیناس پالاس تهران را هم عیب نمیدانم.
در هر نظامی، اهالی حکومت به مکنت و دولت میرسند و چون اغلب نوکیسهاند، از افراط و تفریط در نمایش ثروت و اعتبارشان پرهیزی ندارند. بر عکس آنها که اعتبارشان مدیون خانواده و نیاکانشان یا اعتبار و جایگاه فرهنگی و انسانی آنها است، از این نوع نمایشها پرهیز میکنند.
مشکل من و میلیونها ایرانی، مکتبی است که رنگ دین دارد، اما سر تا پا پر از فریب و نفاق و دروغزنی است. آنها که نمازشان فریب است و صیامشان تزویر، بین نافلهها سر میبرند و پس از دعای کمیل، چشمها را از بینایی محروم میکنند. مکتبی که هم شقاوت چنگیزی دارد و هم فساد شاه سلطانحسینی. هم جلادباشی دارد و هم لعابچیباشی. خلوتش آلوده است و جلوتش، بیشرمی و جنایت. صدها پولدار برای دختر و پسرشان در هتل اسپیناس جشن میگیرند، شمخانی هم روی آنها، اما... .
یکی از دلائل رشد عجیب شمخانی عرب بودن او و ارتباطش با عشایر شیعه عراقی در منطقه بصره بود. رژیم که در سرکوبی عربهای ایران، همچون بلوچها و کردها و لرها و بختیاریها و شاهسونیها و تالشیها، بیرحم بود، با اتکا به شمخانی بیشر عربها را تحت کنترل داشت.
سادهزیستی و مدیریت سرکوبگرانه شمخانی توجه خامنهای را به او جلب کرد تا جایی که به وزارت سپاه رسید. روزی که خامنهای شمخانی را به فرماندهی نیروی دریایی ارتش (و سپاه) منصوب کرد، صدای بسیاری از افسران نیرو دریایی ارتش درآمد. تا آنکه شمخانی یونیفرم سپید زریننشان نیروی دریایی ارتش را بر تن کرد و فرماندهان نیروی دریایی را به دفترش خواند و در آنجا با نطقی حسابشده، آنان را آرام کرد.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
لب کلامش این بود که حق با شما است و من استحقاق این منصب را ندارم، اما به هر دلیلی، امروز اینجا نشستهام و با امکاناتی که میگیرم، قصد بازسازی نیروی دریایی را دارم. کمکم کنید. این به نفع شما و نیروی دریایی است.
ورود شمخانی به مافیای سپاه پس از این دوران آغاز شد و ثروت و تجمل سردار را به وادی دیگری کشاند. فرزندانش از همسر اول، آذرمیدخت طباطبایی، زنی محجبه و دور از زندگی اجتماعی، عاطفه و زینب و حسن و حسین را با پول کلان و ضیاع و عقار، زبان عتاب بست و برج شمخانی در خیابان وزرا جولانگاه اهل بیت نخست شد و سردار دلمشغول با معصومه خانم، همسر دوم. اما آن که دل از کف او ربود، عارفه خانم بود؛ مادر ستایش که در فیلم عروسی کنار دختر و همسرش راه میرود، میرقصد و در لندن پنتهاوس دارد با ستایش دخترش و در خیابان فرشته، در درکه و در کردان و رامسر، در فرمانیه و در تهران ویلاهایی به نام دارد.
البته دخترش از همسر اول، یعنی همسر حسین میرمحمدعلیآذر، همان کسی است که حکایت ویلای باشکوه او به نام کودک خردسالش شهره خاص و عام است؛ ویلایی که طبقه اضافی آن در لواسان تخریب شد.
سردار دریادار در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی با این واقعیت که فرد مورداعتماد رهبر است، توانست در منطقه و اروپا اعتباری دستوپا کند. گزارش دیدار او با جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در تیرماه ۱۴۰۱ واقعا نشان میدهد که شمخانی تا چه میزان نفوذ و اختیارات دارد.
آرامش در روابط با امارات و سپس ورود به مسئله مصالحه با عربستان سعودی موفقترین عملکرد او در مقام دبیری شورای عالی امنیت بود و جایگاه شمخانی را در مرکز تصمیمگیریها، فراتر از دیگر همردیفانش، قرار داد. یادمان نرود او از زمان محمد خاتمی که در کابینهاش وزیر دفاع بود، عشق خود به ریاستجمهوری را پنهان نکرد، اما اعتقاد سیدعلی خامنهای به اینکه یک نظامی نباید در راس دولت قرار گیرد، او و قالیباف را چندین نوبت ناکام کرد، هرچند ماندگاری او در بالاتری سطوح قدرت حفظ شد.
ببینید او درباره با مواضع سیاسی و رقبای انتخاباتیاش چه میگوید: «علی شمخانی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، میگوید که در هیچ انتخاباتی به آقای روحانی رای نداده بود. او در مصاحبهای به مناسبت روز دانشجو به وبسایت خبری نورنیوز میگوید که من نه به احمدینژاد رای دادم، نه به رئیسی و نه به روحانی. هیچ وقت. اما به پزشکیان رای دادم ... به هیچکدام از آن روسایجمهور رای ندادم. آدمهای رقیبشان مناسبتر بودند.»
او در این مصاحبه از عملکرد روحانی در برجام هم انتقاد میکند و میگوید: «روحانی هیچ قصدی برای واکنش به خروج آمریکا از برجام نداشت... او میخواست به تلافی، موانع قاچاق مواد مخدر و ورود افغانها به اروپا را بردارد، اما این راهش نبود... ما قانون راهبردی را طراحی کردیم که تنها راه مقابله بود.»
این سخنان او در حالی بیان میشود که روحانی در بخشی از خاطراتش از دوران ریاستجمهوری که اواخر مرداد منتشر شد، نوشته است که خامنهای ابتدا با انتخاب دریابان علی شمخانی بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی «مخالف» بود. روحانی میگوید خودش هم بعد از این انتصاب «پشیمان» شد، اما «دیگر راه بازگشت مناسبی» وجود نداشت. او درباره انتخاب شمخانی نوشته بود: «او فکر نمیکرد من ایشان را معرفی کنم، چون دامادشان در جریان انتخابات علیه شخص من فعال بود، اما میگفتند دامادش را قبول ندارد و با او رابطه ندارد.»
شمخانی از «اصحاب خمسه ولایت» است که همراه با محسن رضایی، یحیی رحیم صفوی، محمد باقر قالیباف، و غلامعلی رشید بهلقاءالله پیوسته، از روزهای پیش تا همه روزهای پساانقلاب، به عبای ولایت چنگ انداختهاند.
رضایی و شمخانی در قتل پدر گرامی دکتر مهرزاد بروجردی، رئیس دانشگاه در آمریکا (مدیر سرشناس صنعت نفت قبل از انقلاب)، در ترور مستشار آمریکایی و سرنگونی هلیکوپتر هوانیروز حضوری پررنگ داشتند. بعد از انقلاب هم که تکلیف روشن است. هر جا پای کشتار و سرکوب و اعدام و البته فساد در کار است، آقایان گروه منصورون هم هستند؛ هم در میدانهای شهر برای کشتن و کور کردن، هم در ویلای همسرانشان در قیطریه و هم در عروسی ستایش بانو در هتل اسپیناس پالاس. حکومت عدل «علی» و ولایت فقیه جز این هم نباید باشد

"یکی از متخصصان تاسیسات هستهای نطنز اعدام شد"

از شمخانی تا کیم کارداشیان و دزدان دریایی نفتی