ایران وایر - به اطلاعاتی دست یافته که نشان میدهد غروب روز یکشنبه، ۲۷مهر۱۴۰۴، ماموران یگان ویژه مستقر در اطراف معدن طلای «اندیرگان» در ورزقان استان آذربایجان شرقی، به روستاییان معترض به اقدامات معدن شلیک کردهاند.
در اثر این شلیکها، «ابراهیم جعفریان»، ۵۴ساله با دهها ساچمه در بدن و ارگانهای اصلی مثل کلیه، معده و رودهها، در آیسییو بستری است و پس از دو عمل جراحی، تازه چشمهایش را باز کرده. «جواد دهقان»، ۶۰ساله نیز با ساچمههایی که به سر و چشمش شلیک شده، در آستانه تخلیه چشم راست قرار دارند. به ایرانوایر گفته شده که هر دو این شهروندان در بیمارستان «امام رضا» تبریز بستری هستند. همچنین دو نفر دیگر از اهالی روستای اندیرگان، از جمله یک نوجوان ۱۷ساله با چندین ساچمه در بدن، از بیمارستان مرخص شدهاند.
درباره اعتراض اخیر روستاییان و شلیک یگان ویژه در اندیرگان چه میدانیم؟
منابع ایرانوایر میگویند که حدود ساعت ۶:۳۰ غروب یکشنبه، ۲۷مهرماه، شماری از اهالی روستای اندیرگان از توابع ورزقان در استان آذربایجان شرقی که یک معدن طلا به همین نام هم آنجاست، دست به اعتراض زدند. علت این اعتراض مسالمتآمیز، تلاش معدن برای قرار دادن بلوکهای بتنی بزرگ در مسیر و راه معدن بوده که از قضا محل عبور و مرور اهالی روستا برای رسیدن به باغها، کندوهای عسل و محل چرای دامهایشان نیز هست.
یک فرد مطلع که بهدلایل امنیتی نام او نزد ما محفوظ است، درباره دلیل اعتراض آن شب مردم روستا به ایرانوایر میگوید: « ۱۷سال است که غیرقانونی دارند کار میکنند. معدن از ده ما راه ندارد ولی باز هم از داخل ده رفتوآمد میکنند و این غیرقانونی است. چند بار تابهحال اعتراض شده و یگان ویژه آمده. در تمام این اعتراضات از دو طرف هم زخمی داشتیم ولی الان یک سال است که یگان ویژه اینجا کامل مستقر است و نمیرود. یعنی روستاییها وقتی میخواهند به باغهایشان، محل چرای دامهایشان یا جایی که زنبورهایشان را نگه میدارند، بروند، نمیتوانند راحت رفتوآمد کنند.»
این شخص در ادامه میافزاید: «چهار پنج ماه پیش نرده گذاشته بودند، بعد معدن تصمیم گرفت بهجای این نردهها، از آن بلوکهای بتنی که کنار جادهها و اتوبانها میگذارند، بچیند. هدفشان این است که رفتوآمد مردم از اینکه هست هم سختتر شود. خب قدرت در دستشان است و اهرم فشار از بالا هم نیست. نه رسانهای هست که صدای اعتراض ما را بشنود و نه کسی به اعتراض ما گوش میدهد. شب میخوابند صبح یک تصمیمی میگیرند و آن را اجرا میکنند.»
به گفته این شخص مطلع، آن روز، عدهای از مردم روستا، وقتی می بینند که معدن در حال کار گذاشتن بلوکهای بتنی است، اعتراض میکنند: «برای همین درگیری شد. مردم حرفشان این بود که این نردهها را گذاشتید، غیرقانونی است ولی دیگر بلوکها را اجازه نمیدهیم. اول یک درگیری کوچک شد و مردم با سرهنگ نیروی انتظامی صحبت کردند و شرایط داشت آرام میشد. داشتند بلوکها را برمیداشتند که بگذارند روی ماشین و درگیری ختم شود که یک ستوان دوم به اسم بهزاد یوسفی، میآید، شروع میکند هم به مافوق خودش که سرهنگ سعادت باشد و هم به روستاییها و زن و بچه مردم فحش میدهد.»
این شخص آگاه در ادامه نیز میگوید: «به مافوقش میگوید تو بیعرضهای که اینها را نمیگیری. سر و صدا میشود و بعد نه هشداری میدهند و نه تیر هوایی، نه هیچچیز، یکدفعه، به سمت مردم از چهار پنج متری شلیک میکنند.»
یک فرد مطلع دیگر نیز درباره نقش این ستوان نیروی انتظامی میگوید: «همه چیز تقصیر بهزاد یوسفی است، به سرهنگ سعادت، مافوقش هم دری وری گفت. سرهنگ سعادت گفت ما با مردم روستا کاری نداریم، مردم عزیز ما هستند. اما این بهزاد یوسفی آمد به سعادت گفت بیعرضهای و هشدار نداده به مردم بیچاره شلیک کرد.»
ایرانوایر به ویدیویی از شب حمله نیروی انتظامی به اهالی معترض اندیرگان دستیافته که با گفتههای منابع ما همخوانی دارد. در این ویدیو، در میانه اعتراض شهروندان یکباره صدای شلیک گلوله میآید و در گیر و دار آن حمله، مردمی که دارند سنگ پرتاب میکنند، شعار «بیشرف» میدهند.
یکی از اهالی روستا نیز که نامش نزد ما محفوظ است با اشاره به اینکه اخبار روستاها، به ویژه روستاهایی که جمعیت تُرک در آن ساکن هستند، در رسانههای مستقل بازتابی پیدا نمیکند، میگوید: «پدر ما را در آوردند. هر کاری دوست دارند میکنند. هیچ قانونی و مقرراتی برایشان نیست. ما دستشان گیر افتادیم. لطفا صدایمان باشید.»
درباره زخمیهای معدن طلای اندیرگان چه میدانیم؟
منابع ایرانوایر تایید کردهاند که چهار نفر از اهالی روستا در تیراندازی نیروهای یگان ویژه، زخمی شدهاند و آسیبهای دو نفر از آنها جدی است: «جواد دهقان»، «ابراهیم جعفریان»، «عبدالله ستارلی» و «هادی حقی»، که ۱۷ساله است.
یک فرد مطلع درباره جواد دهقان به ایرانوایر میگوید: «آقای دهقان ۶۰سالش است. کشاورز است و ساچمه به چشم و صورتش برخورد کرده. چشم راستش را کلا از دست داده. قرار بود امروز (چهارشنبه ۳۰مهر) چشمش را تخلیه کنند، اما دکترها گفتند که عمل ممکن است برایش خطرناک باشد برای همین فعلا دارند دارو و درمان میکنند که اگر وضعیتش ثابتتر شد، چشمش را هفته بعد تخلیه کنند.»
ناقصسازی و شلیک به چشمهای معترضان در سالهای اخیر به یکی از رویههای اصلی نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی تبدیل شده است. ایرانوایر پیشتر در مجموعه گزارشها و مستندهایی تحتعنوان «چشمهایش» پرده از حقیقتی تکاندهنده درباره شلیک عمدی نیروهای سرکوب به چشم صدها معترض، بهویژه زنان معترض در اعتراضات سراسری «زن زندگی آزادی» برداشته بود. همچنین در اعتراضات آب اصفهان که در آذرماه ۱۴۰۰ در بستر خشک زایندهرود برگزار شد نیز دهها معترض که آنها هم عمدتا کشاورز بودند و بهدنبال حقآبه، از ناحیه صورت و چشم هدف شلیک گلولههای ساچمهای قرار گرفتند و گفته شد که حداقل ۴۰نفر آنها بینایی یک چشم خود را برای همیشه از دست دادهاند. پیشتر، «ناصر مهاجر»، تاریخپژوه و نویسنده در گفتوگویی با ایرانوایر، گفته بود که تجمع اعتراضی کشاورزان اصفهان در آذر۱۴۰۰ ، نخستین مورد «استفاده از سلاح ساچمهای با هدف کور کردن معترضان» توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی بوده است.
به جز دهقان، ابراهیم جعفریان نیز با آسیب جدی به ارگانهای اصلی بدنش چون کلیه، معده و روده در اثر اصابت گلولههای ساچمهای، روبهرو است. ایرانوایر به تصاویری دست یافته که نشان از برخورد دهها ساچمهای به پهلوی چپ این کشاورز ۵۴ساله دارد. یکی از منابع ایرانوایر درباره وضعیت آقای جعفریان که در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امام رضا در تبریز بستری است، میگوید: «دیروز (سهشنبه ۲۹مهر) دومین عملش بوده و امروز حالش بگی نگی یکمی بهتر است. امروز (چهارشنبه ۳۰مهر) بعد از ۴روز تازه چشمهایش را یکمی باز کرده. ولی هنوز در آیسییو است.»
او درباره وضعیت دیگر زخمی این حمله نیروی انتظامی، عبدالله ستارلی نیز میگوید که این شهروند ترک از ناحیه سر با گلولههای ساچمهای زخمی شده، اما حالش بهتر شده و او را مرخص کردهاند. درباره هادی حقی، نوجوان ۱۷ساله نیز به ایرانوایر گفته شده که سه ساچمه به بدنش برخورد کرده، اما سطحی هستند و حال او مساعد است.
به گفته منابع ایرانوایر هنوز از سوی این شهروندان و خانوادههایشان شکایتی علیه نیروی انتظامی تنظیم نشده ولی خانوادهها منتظرند که وضعیت عزیزانشان کمی باثباتتر شود تا بتوانند شکایت کنند.
سرکوب مردم به بهانه امنیت در معدنهای طلا
این اولینبار نیست که نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در یکی از معادن طلای ایران به روی شهروندانی که به اقدامات معدن معترضند، شلیک میکنند. پیش از این بارها، در معدن طلای «آقدره» در نزدیکی روستای آقدره از توابع تکاب در لاستان آذربایجان غربی که جمعیتی عمدتا کُرد دارد و شهروندان معترض در روستاهای اطراف معدن طلای تفتان، هدف حملات نیروهای انتظامی نظام جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند.
۹مرداد۱۴۰۲، دو جوان جویای کار در مقابل معدن طلای «آقدره» بست نشسته بودند که با ورود نیروی انتظامی و فراخواندن نیروهای پلیس از تکاب، این اعتراض به عدم استخدام کارگران محلی، به خشونت کشیده شد. زخمی کردن سه شهروند اهل روستای آقدره وسطی کافی نبود و نیمهشب ماموران امنیتی با یورش به روستا، نزدیک به ۴۰تن را با خشونت و ضربوشتم شدید بازداشت کردند. منابع ایرانوایر همان زمان گفتند که «حجت مومنی» که گلوله به کتف راست او خورده و «ناصر بهرامیان» که از ناحیه تناسلی مجروح شدند، برای همیشه دچار نقص عضو شدهاند و این درحالیست که ماموران پلیس حتی تحت پیگرد نیستند.
در معدن طلای تفتان نیز قضیه مشابه همین است. در حالیکه شهروندان بلوچ، بهویژه زنان و دختران بارها در اقداماتی اعتراضی به تخریب محیط زیست و آنچه از سوی فعالان بلوچ، «غارت سرمایه» این سرزمین عنوان میشود اعتراض کردهاند، در مقابل معتمدان، فعالان و حتی امام جمعه مردمی بازداشت شدهاند.
با اینحال، سیاست حکومت در قبال شهروندانی که خسته از بیکاری، فقر و تخریب محیط زیست خود معترضند، همیشه یک چیز بوده است، بگیر و ببند و حتی شلیک مستقیم و بدون هشدار به مردم.
یک فعال مدنی ترک آذربایجانی به ایرانوایر میگوید که اینکه نیروهای انتظامی بدون هشدار و تیر هوایی به سمت مردمی که برای حداقلهای زندگیشان اعتراض میکنند، شلیک میکنند، نشان از باز گذاشتن دست آنها در سرکوب کوچکترین خواستههای مدنی مردم، به بهانه حفظ امنیت معدن است: «واقعیت این است که قانون خودشان هستند و برای خودشان است و ما را فقط برده میبینند. در جامعهای دموکراتیک نیستیم که حقمان را بخواهیم و زنده یا سالم بمانیم. همیشه چماق دستشان است و تا حرف بزنیم، سرکوبمان میکنند.»
او همچنین به عواید یگان ویژه از حضور مستمر در اطراف معدن طلای اندیرگان نیز اشاره کرده و میگوید: «تا جاییکه میدانم معدن راضی نیست یگان ویژه آنجا باشد. یگان از صبح تا شب دزدی میکند، برای همین زور کرده و مانده. از سنگهای طلایی که میدزدند، پولهای کلان در میآورند. حقوقشان از نیروی انتظامی شاید ماهی ۲۰ یا ۳۰میلیون باشد، اما آنجا روزی چند صد میلیون خاک میدزدند.»
این فعال مدنی آذربایجانی در پایان نیز میگوید: «قبلا این معدن و آسیب محیط زیستی و حیات وحشی آن بارها خبرساز شده است. اما، بهجای اینکه فکر آسایش مردمی باشند که با فقر و تنگدستی و محرومیت دست و پنجه نرم میکنند، هر روز برایشان نقشهای میچینند تا زندگی را از اینکه هست هم برایشان بدتر کنند. مردم هم جز اعتراض کار دیگری از دستشان بر نمیآید. آنهم که جوابش چماق و گلوله است.»
اشاره او به گزارشهایی است که از مرگ پرندگان و حیوانات حیات وحش این منطقه در اثر آلودگیهای شیمیایی معدن منتشر شده است. پیش از این بارها، این موضوع و فقر و محرومیت مردم بومی منطقه با وجود ثروتی که در یکی از بزرگترین معادن طلای ایران خوابیده است، توجه رسانهها و افکار عمومی را به خود جلب کرده است. «عباس لسانی»، فعال مدنی ترک آذربایجانی و زندانی سیاسی سابق پیش از این در پستی در حساب اینستاگرام خود درباره روشی که در این معدن برای جدا کردن طلا از خاک استفاده میشود، هشدار داده و انتشار ماده سمی سیانور را مسبب «خشک شدن درختان، باغات روستاییان و آلوده شدن آبهای سطحی و زیرزمینی و اراضی کشاورزی منطقه» عنوان کرده بود.

آزمون دشوار سیاست صبر خامنه ای