Thursday, Oct 23, 2025

صفحه نخست » آریتمی‌های قلب نظام در مترو گلشهر، آیا بوی بحران بقا را استشمام نمی‌کنید؟

khandagh.jpgآبتین نیک‌منش

چه می‌شود که اختلال دو ساعته‌ی مترو، ناگهان به صحنه‌ی اعتراض سیاسی با شعارهای رادیکال بدل می‌شود؟
واقعه‌ی گلشهر، روایتی از بی‌اعتباری نهادها بود. وقتی در هر اختلال و نقصی، از کوچک تا بزرگ، تنها در عرض یک ساعت، نوک پیکان اعتراض به رأس ساختار سیاسی و موجودیت نظام نشانه می‌رود، یعنی نهادهای میانی دیگر کارکرد خود را از دست داده‌اند. از نگاه مردم، بود و نبودشان تفاوتی ندارد.

شاید اگر در لندن، استانبول یا مسکو قطار دچار نقص فنی شود، مردم نهایتاً سازمان مترو یا شهرداری را بر سر مدیرانش خراب کنند؛ اما بعید است به‌یک‌باره شعار سرنگونی تمامیت نظام سیاسی را بدهند یا پادشاه پیشین را صدا کنند. اینجاست که می‌فهمیم چند اتفاق افتاده؛ همان آریتمی‌های خطرناک در نوار قلب.

تا همین چند سال پیش، رئیس‌جمهور، شهردار و مدیر این نهاد و آن سازمان هم مورد خطاب مردم ناراضی و منتقدان بود. یکی می‌گفت احمدی‌نژاد فلان کرد، دیگری می‌گفت روحانی فاسد بود و آن یکی می‌گفت نه، رفسنجانی دزد بود. اما در چند سال گذشته، گویی دیگر نهادی جز ولایت فقیه مسئول نیست و تمامی نهادهای دیگر، در ذهن مردم بازیچه و صرفاً آلت دست فرض می‌شوند.

نتیجه‌ی بی‌اعتباری نهادها، ایجاد پتانسیل تبدیل هر بحران به دومینوی سقوط است. اگر قرار باشد هر اتفاقی، مثل قطعی برق یا توقف مترو، منجر به شعارهایی چون «مرگ بر خامنه‌ای» یا «رضا شاه، روحت شاد» شود، تکلیف چه خواهد بود؟ آن هم در نظامی که با چندین ابر بحران از اقتصاد تا فرهنگ و محیط‌زیست روبه‌روست. از کجا معلوم یکی از این بحران‌ها، همین روزها نتواند برایش دردسری بزرگ مثل آبان ۹۸ یا قیام مهسا درست کند؟

آن هم وقتی که اکثریت، موجودیت یک سیستم و یک فرد را عامل این وضع می‌دانند. دیگر نه رئیس‌جمهور مسئول است، نه شهردار، نه رئیس اداره‌ی برق، نه آمریکا و اسرائیل. هیچ‌کس دیگر در تیررس نیست؛ فقط یک نفر مخاطب خشم و نفرت است.

چیزی که خامنه‌ای همیشه از آن وحشت داشت و با سیاستی دقیق و ریاکارانه تلاش می‌کرد دولت و انتخاب مردم را مسئول مشکلات معرفی کند. در حالی‌که جزء‌به‌جزء تصمیمات از سوی خامنه‌ای و منصوبانش گرفته می‌شد، او در ظاهر شبیه اپوزیسیون، جلوی بسیجی‌ها نمایش انتقاد و مظلومیت می‌داد. هم‌زمان، در پشت پرده به ظریف و روحانی دستور امضای برجام و تسلیم می‌داد و در برابر نیروهای ارزشی با چهره‌ای مظلوم می‌گفت: «من که از اول به غربی‌ها بدبین بودم و راضی نبودم، اما چه کنیم، عده‌ای کار خود را می‌کنند!»

با اشاره‌ی او، مجلس ولایت‌مدارش برجام را در بیست دقیقه تصویب می‌کند! سپس در صداوسیمای تحت امرش، مستند و فیلم می‌سازد تا القا کند این دولت مزدور آمریکا و تیم مذاکره‌کننده‌اش جاسوس بوده‌اند!

رنگ باختن این حنا و شناسایی عامل اصلی، همان سیگنال‌های خطرناکی است که وقتی پزشکان در نوار قلب یک بیمار می‌بینند، از ادامه‌ی حیات او بیمناک می‌شوند؛ به‌ویژه اگر وی دچار بیماری‌های مزمن و زمینه‌ای مانند مرگ روایت‌ها، انزوای بین‌المللی، تحریم حداکثری، جنگ با جوانان و زنان، اقتصاد ورشکسته و سیستم اطلاعاتی آبکش در برابر اسرائیل باشد.

آیا بوی بحران بقا را استشمام نمی‌کنید؟



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy