فرامرز داور - ایران وایر
رسوایی و تخریب «حسن روحانی» و «علی شمخانی» علیه یکدیگر حتی با کنار رفتن هردوی آنها از مناصبی که در اختیار داشتند، ادامه دارد. دو مدیر امنیتی که رکوردداران دبیری شورای عالی امنیت ملی هستند؛ روحانی از زمان تأسیس به مدت ۱۶ سال و شمخانی با حکم روحانی به مدت ۱۰ سال.
روحانی ۷۶ و شمخانی ۷۳ ساله از فرماندهان جنگ هشتساله با عراقاند. در آن دوره، روحانی فرمانده ستاد پدافند هوایی کل کشور بود. شمخانی از ابتدای جنگ نقش محوری همچون روحانی نداشت اما از نظامیان پرنفوذ در خوزستان محسوب میشد. در اواخر جنگ در دولت «میرحسین موسوی» به وزارت سپاه رسید که بعدها با ادغام در وزارت دفاع، به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح تغییر نام داد.
همراهان از جبهه جنگ تا پشت میزهای دولت
عمده فعالیت امنیتی آنها در دولت پس از درگذشت روحالله خمینی و تغییر قانون اساسی آغاز شد.
شورای عالی دفاع که در زمان خمینی نهاد عالی اداره جنگ و زیر نظر «اکبر هاشمی رفسنجانی» بود، پس از بازنگری در قانون اساسی در تابستان ۱۳۶۸ به شورای عالی امنیت ملی تغییر نام و هویت داد. روحانی که زمانی یکی از گزینههای وزارت اطلاعات بود، همزمان با نمایندگی مجلس و حتی نایبرییسی پارلمان، اولین دبیر شورای عالی امنیت ملی شد و طی چهار دولت و به مدت ۱۶ سال این سمت را حفظ کرد.
شمخانی از سال پایانی جنگ تا بازنگری در قانون اساسی و ادغام وزارت سپاه و وزارت دفاع مدتی وزیر سپاه ماند، اما پسازآن در اتفاقی بیسابقه در جمهوری اسلامی، همزمان فرمانده نیروی دریایی سپاه و فرمانده نیروی دریایی ارتش شد. هشت سالی که شمخانی بار دیگر به وزارت رسید و در دولت «محمد خاتمی» وزیر دفاع شد، با هشت سال پایانی روحانی در شورای عالی امنیت ملی همزمان است.
دو سال پایانی این دوره، بحران اتمی جمهوری اسلامی آغاز شد؛ بحرانی که یکی از مظنونان آن از دید آژانس بینالمللی انرژی اتمی، وزارت دفاع بود. بازرسان آژانس میگفتند در مراکز وزارت دفاع آثار و شواهدی از تلاش برای ساخت سلاح اتمی یافتهاند.
«محسن فخریزاده»، مرد پشتپرده برنامه اتمی ایران که مدتی هم معاون وزارت دفاع بود، در پروژهای به نام «آماد» که بعدها اسراییل آن را افشا کرد، بر اساس اسناد سرقت شده از برنامه اتمی جمهوری اسلامی، مسئول بخش تسلیحاتی آن پروژه بوده است.
شمخانی بهتازگی گفته اگر تجربه کنونی خود را داشت خصوصا پس از جنگ دوازدهروزه با اسراییل، در دوره وزارت بمب اتمی میساخت.
اثر سال ۸۸ در بازسازی چهره امنیتیهای بدنام
نه شمخانی و نه روحانی تا آن تاریخ از چهرههای خوشنام سیاست ایران نبودند.
روحانی به دلیل روحیه امنیتی و تا حدی شبهنظامیاش که در ماجرای کوی دانشگاه تهران در تیر ۱۳۷۸ به اوج رسید، از دید دانشجویان و نوگرایان در ردیف چهرههای منفور قرار گرفت. از دید برخی سیاستمداران، او به دولت خاتمی ــ که شعار فضای باز سیاسی میداد ــ تحمیلشده بود.
در مراسم راهپیمایی دولتی علیه دانشجویان که بیست و سوم تیر برگزار شد، روحانی معترضان را «اشرار» خواند و در سخنرانی که از تلویزیون پخش میشد گفت «دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هرگونه حرکت این عناصر فرصتطلب، هرکجا که باشد با شدت و با قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند. مردم ما شاهد خواهند بود که از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج حاضر درصحنه، با این عناصر فرصتطلب و آشوبگر چه خواهند کرد.»
شمخانی در سال ۱۳۸۴ نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد. درحالیکه عضو دولت خاتمی بود و پسازآن هم وزیر ماند، علیه رییسجمهور وقت در برنامههای انتخاباتیاش سخنرانی و خود را چهرهای معرفی کرد که قادر است کاستیهای آن زمان ایران را جبران کند؛ در فیلم تبلیغاتیاش برای انتخابات دوربین روی پوتین نظامی که به پا داشت، تمرکز میکرد و سپس شمخانی را در سفرهای خارجی ازجمله در سفر به روسیه نشان میداد. نوعی چهرهسازی وامگرفته از تجربه رضاشاه در حافظه جمعی ایرانیان. شمخانی در این کار به موفقیتی نرسید و از بازندگان قعر جدول هشتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران شد.
با پایان دولت خاتمی و روی کار آمدن «محمود احمدینژاد»، پرونده اتمی ایران در حال اوجگیری بود. شمخانی برای وزارت دفاع انتخاب نشد و روحانی نیز در اختلاف با احمدینژاد که از او خواسته بود به «محمد البرادعی» مدیر وقت آژانس بینالمللی تلفن کند و بگوید ایران عمده بودجه آژانس را تأمین میکند، از دبیری شورای عالی امنیت ملی کنار رفت.
وقتی روحانی و شمخانی دوباره به هم رسیدند
چهار سال توفانی دولت احمدینژاد گذشت تا سال ۱۳۸۸ که تحولات بیسابقهای در جمهوری اسلامی رخ داد. اعتراضاتی که از خرداد آن سال به نتایج انتخابات آغاز شد، با سرکوب سنگین و دستگیریهای گسترده تا اواخر سال ۱۳۸۹ ادامه یافت. در این دوره شمخانی با مواضعی که نشانه تمایل به میرحسین موسوی و جنبش سبز تعبیر شد تا حدی چهره پیشین خود را ترمیم کرد. او در آخرین سال نخستوزیری موسوی، وزیر و عضو کابینه او بود. یکبار در تلویزیون ایران حاضر نشد علیه «فتنه» ــ اصطلاحی که خامنهای و طرفدارانش برای معترضان به کار میبردند ــ سخن بگوید و در برابر اصرار مجری مقاومت کرد. بار دیگر هم گفت: «قبول کردن یا نکردن واژه فتنه، چیزی را تغییر نمیدهد. میخواهید من را روبهروی چه کسی قرار دهید؟»
حسن روحانی با حمایت خاتمی و هاشمی رفسنجانی کمپین موفقی در انتخابات ۱۳۹۲ راه انداخت.
در شرایطی که تصور میشد پس از تقلب انتخاباتی سال ۸۸، شهروندان ایرانی با صندوق رأی قهر کردهاند، او توانست با رای شکننده اما با موجی از همراهی معترضان چهار سال پیش و وعده آزادی موسوی و مهدی کروبی از حصر خانگی و حل مساله هستهای، رئیسجمهور ایران شود.
انتخاب اول او برای دبیری شورای عالی امنیت ملی، کسی نبود جز چهره امنیتیـنظامیای که او را بهواسطه همراهی گذرا با معترضان، معتدل میدانستند و ازقضا، مخالفت علی خامنهای را هم برانگیخته بود: دریابان علی شمخانی. این دو چهره امنیتی بار دیگر به هم رسیدند.
مخالفت خامنهای، انتصاب شمخانی و عزل او
زمانی که روحانی پیروز انتخابات شد، «سعید جلیلی» دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. روحانی به او اعتماد نداشت، اما به گفته «محمود واعظی»، خامنهای در ابتدا با انتصاب شمخانی مخالف بود و بعد با اصرار روحانی موافقت کرد. وبسایت رهبر جمهوری اسلامی مدتی بعد دیدار او با شمخانی و اعضای دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را منتشر کرد که تا آن زمان اگر هم ملاقاتی میشد، انتشار خبر آن متداول نبود.
در این دوره مأموریت اصلی شمخانی، طبق وعده روحانی، رفع حصر موسوی و کروبی بود، اما او نهتنها در چهار سال نخست اقدامی نکرد، بلکه در دوره دوم روحانی و پس از خروج «دونالد ترامپ» از برجام و بازگشت تحریمها، از مخالفان احیای توافق شد.
این آغاز اختلاف میان روحانی و شمخانی و جدایی این دو چهره امنیتی بود. در آن زمان هنوز افشا نشده بود که فرزندان شمخانی در کار دور زدن تحریمها و فروش نفت تحریم شده ایران هستند و بعدها نیز با پیوستن روسیه به جمع تحریم شدگان، شبکه کشتیرانی آنها نفت روسیه را قاچاقی میفروخت.
کاسب عظیم تحریم در دولت ضد تحریم با حمایت خامنهای
اصطلاح «کاسب تحریم» که دولت روحانی برای مخالفانش ساخته بود، حالا بر دبیر شورای عالی امنیت ملی خودش صدق میکرد. هر بار که مذاکرات به مراحل نهایی نزدیک میشد، اظهارنظری از شمخانی منتشر میشد که نشان میداد یکی از کانونهای اصلی مخالفت کجاست.
نقش شخص او در سرکوبهای خونین آبان ۱۳۹۸ و سپس واکنش مرگبار حکومت به اعتراضات سال ۱۴۰۱ بهطور دقیق روشن نیست اما تردیدی نیست که شورای تحت رهبری شمخانی ماموریت محوری در آن داشته است.
واعظی میگوید روحانی پنج تا شش بار تلاش کرد شمخانی را برکنار کند، اما با مخالفت خامنهای مواجه شد و ناچار بود او را تا پایان دوره هشتسالهاش حفظ کند. شمخانی حتی در دوره ریاستجمهوری «ابراهیم رئیسی» هم از مخالفان احیای برجام باقی ماند. در این زمان، شبکه قاچاق نفت فرزندانش چنان گسترده شده بود که آمریکا افراد، شرکتها و نفتکشهای آن را تحریم کرد.
اکنون این دو، در دهه هشتم زندگی خود، به افشاگری مستقیم و غیرمستقیم علیه یکدیگر رسیدهاند.
شمخانی میگوید برخلاف ادعای روحانی، از همان روز اول از سرنگونی هواپیمای اوکراینی با موشکهای سپاه خبر داشته است. «حسامالدین آشنا» مشاور روحانی هشدار داد که «زبان رئیس سابقش را باز نکنند» و مدتی بعد ویدئوی عروسی دختر شمخانی منتشر شد؛ مراسمی بهطور از نمایشهای دینی و انقلابی که او از خود نشان میداد.
هیچچیز شبیه اوایل دهه شصت خورشیدی نیست که روحانی و شمخانی در کنار هم در حال جنگ با عراق بودند؛ نه زندگی آنها، نه وضعیت شهروندان ایرانی و نه حتی جمهوری زوال زده اسلامی. حتی گفتار آنها هم تغییر کرده است.
شمخانی که زمانی پهنه آبی جنوب ایران را «خلیج اسلام» میخواند اینک برای مخاطب قرار دادن مخالفانش از دیالوگ فیلم «پاپیون» استفاده میکند و مخالفان خود را در بیانی رکیک و دور از نزاکت «حرامزاده» خطاب میکند.

















