Sunday, Oct 26, 2025

صفحه نخست » " گروگان‌هایمان را می‌کشیم" و همین! بابک خطی

Babak_Khati.jpgبرای درک ناتوانی حکومت قرائن و نشانه‌های فراوانی وجود دارند، اما شاید نقشه‌ راهی که تمام این مصداق‌های نقطه‌ای را چون دانه‌های یک زنجیر به هم متصل نموده چرایی تمام‌شان را توجیه می‌کند، در پیش گرفتن استراتژی "گروگان‌گیری" از سوی حکومت طی سال‌های اخیر است.

دولت‌-ملت‌های عادی، طبعا بر اساس منافع مشترک و دریافت بیشترین سهم از معادلات جهانی عمل می‌کنند.

حکومت‌ها بر اساس این دستور کلی با اولویت قرار دادن تحقق منافع و اهداف ملی به‌صورتی که تا حد ممکن بر تامین منافع سایر کشورها هم منطبق باشد تلاش می‌کنند و در این راستا با کشورهای مختلف و سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در تعاملی دائمی هستند؛ ساز و کاری که به طور مداوم اقتدار و اراده مصمم برای رسیدن به یک هدف را با تعامل و کوتاه آمدن به موقع برای رسیدن به یک توافق مرضی ‌الطرفین در هم می‌آمیزد.

سیاستمداران جابجا شونده در نهاد قدرت و نیازمند رای ملت در چنین ساختاری با به خرج دادن انعطاف در روابط بین‌المللی سیگنال در نظر گرفتن منافع همگانی را برای ملت می‌فرستند و در عوض در موقع نیاز به آرای مردم یا اتخاذ موضع اقتدار در روابط بین‌المللی از حمایت آنان برخوردار می‌شوند.

اما جمهوری اسلامی طی دهه‌ها، تقریبا تمام پایگاه مردمی خود را از دست داده است و در حال حاضر سیاست‌هایش را تتها در راستای یک ایدئولوژی متوهمانه مذهبی پیش می‌برد که حتی همان هم از اصالت ندارد و تنها پوششی برای غارت منابع و منافع ملی و واریز آن به حساب خودی‌ها در سفره انقلاب است.

به همین دلیل ادعای اقتدار این حکومت در عرصه بین‌المللی فاقد پشتوانه‌ی مردمی بوده، وابستگی تام به نیروی نظامی و نیروهای نیابتی‌اش دارد.

در این زمینه نیز با نگاهی مجمل در می‌یابیم که وضعیت نیروهای نیابتی نظام بعد از شادی و شیرینی‌خوران اولیه پس از حمله ۷ اکتبر حماس در حضیض انحطاط قرار گرفت و در همه جبهه‌ها قلع قمع شد، تا حدی که حکومتی که زمانی به داشتن ۷ نیروی نیابتی فخر می‌فروخت و در پس زمینه‌ی پرچم آنها مصاحبه برگزار می‌کرد امروز حتی از اقدامات نیروهای نظامی باقیمانده‌اش در یمن و عراق نیز تبری می‌جوید.

نیروی نظامی حکومت هم در مقیاس بین‌المللی هژمونیک و پیشگیری کننده نبوده، مبتنی بر جنگ‌افزارهایی است که اجازه برتری نظامی حتی در سطح منطقه‌ای را هم به او نمی‌‌دهد.

چنانکه کشوری که روزی قطب جهانی نیروی هوایی نظامی بود و باقیمانده‌های ارتش درهم شکسته و تحقیر شده آن نیز سرنوشت جنگ ایران و عراق را به نفع ایران تغییر داد، اکنون عملا وجود ندارد، در جنگ ۱۲ روزه نیز، آسمان ایران کاملا بی‌دفاع و در اختیار اسرائیل بود، طوری که در شرایط جنگی مثل یک خط ترانزیت بازرگانی امن از آن استفاده می‌کرد.

همین ناتوانی در نیروهای زمینی و دریایی نیز وجود دارد و در عمل تمام بودجه هنگفت نظامی کشور روی فناوری انواع موشک‌هایی صرف می‌شود که نتوانستند موفقیتی در بعد نظامی کسب کنند.(از دست دادن ده‌ها ژنرال و رهبران ارشد نیابتی در برابر ناتوانی از ایجاد تلفات نظامی حداقل)

جمع‌بندی تمام این موارد ما را به آنجا می‌رساند که در نبود مطلق پشتوانه مردمی و صنایع نظامی یک بعدی و ناکارامد، حداکثر توان حکومت به ادعای آسیب زدن در سطح داخل و منطقه‌‌ای تنزل یافته است و این یعنی برنامه بازدارنده‌ی اصلی‌اش در شرایط در معرض نابودی قرار گرفتن، آسیب به مردم به گروگان گرفته شده و منابع کشور و اجرای برنامه "به جا گذاشتن سرزمین سوخته" و آسیب محدود به منافع بقیه در بیرون از کشور است.

به بیان دیگر نقش مردم برای حکومت فقط در حد گروگان‌هایی است که از آنان و تهدید به آسیب‌شان در مذاکره برای گرفتن بیشترین سود استفاده می‌کند

عملکردی که نمونه‌اش را بیشتر می‌توان در گروه‌های تروریستی یا گنگ‌های نظامی ممنوعه مشاهده کرد و نشانی از آمادگی‌های نظامی-ژیوپلیتیک معمول یک حکومت در آن دیده نمی‌شود.

این وضعیت گروهکی-گنگی به‌طور متناظر در ابعاد سیاسی و اقتصادی کشور نیز دیده شده، به روشنی بیانگر این است که تا زمان بقای چنین بافتاری که نام حکومت را برخود نهاده، امکان هیچ نوع پیشرفت و بهبودی در شرایط وجود ندارد و تنها راه آغاز پروژه ساختن دوباره یک ایران جدید، دور کردن شر این گنگ خطرناک تروریستی از سر ایران، مردمان و منابع آن است.

بابک خطی



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy