Monday, Oct 27, 2025

صفحه نخست » از گلناز تا سارینا در سرپل ذهاب! ناهید حسینی

Nahid_Hosseiny.jpgدر سرپل ذهاب معلم بودم. در میان شاگردانم، دختری بود به نام گلناز؛ شانزده‌ساله، با چشمانی نافذ، درس‌خوان و مودب.

روزی پس از پایان کلاس، وقتی به سمت ماشینم رفتم، پاکتی روی صندلی دیدم. نامه از گلناز بود. نوشته بود که از فردا دیگر نمی‌تواند به مدرسه بیاید، در حالی که عاشق درس خواندن است. والدینش به او گفته بودند که حق ندارد ادامه دهد و در پایان نوشته بود: اگر نتوانم به مدرسه بروم، خودکشی می‌کنم.

توضیح داده بود که نامه‌ای از پسر همسایه دریافت کرده و والدینش به بهانه‌ی آن، رفتنش به مدرسه را ممنوع کرده‌اند. از من خواسته بود با پدر و مادرش صحبت کنم.

من هم جوان و کم تجربه، موضوع را با پدرم در میان گذاشتم. او گفت "بهتر است در کار خانواده‌ی دیگر دخالت نکنی. این‌جور حرف‌ها از جوان‌ها زیاد شنیده می‌شود، عمل نمی‌کنند. نگران نباش" و من هم سکوت کردم...

صبح روز بعد، وقتی وارد کلاس شدم، دیدم دخترها گریه می‌کنند. پرسیدم چه شده؟ گفتند: گلناز دیشب خودکشی کرده،

با شتاب خود را به بیمارستان رساندم، اما دیر شده بود. گلناز دیگر زنده نبود.

در مراسمش، پدرش گریه میکرد ومادرش بر سر و صورت خود می‌زد. در میان جمع رو به او فریاد زدم: "تو و شوهرت قاتل گلناز هستید! من از او نامه دارم!". اما دوباره اطرافیان مانع شکایت من شدند...

سال‌ها گذشته، اما تصویر گلناز از ذهنم پاک نشده است. هر بار که خبر قتل دختری جوان را می‌شنوم، چشمان او در مقابلم جان می‌گیرد.

چند روز پیش، سارینا رستمی، دختر شانزده‌ساله‌ای دیگر در سرپل ذهاب به دست مردی از خانواده‌اش کشته شد. جرمش این بود که نمی‌خواست ازدواج کند. می‌خواست درس بخواند، شاغل شود، روی پای خودش بایستد.

برای او هم مراسم گرفتند، در کل داوود هم بخاک سپردند. حتماً هم‌کلاسی‌هایش شرکت کردند، حتماً مادرش بر سر و صورت خود می‌زد، و شاید هم گفتند "خودکشی کرده" تا قاتلش پنهان بماند.

نه گلناز نخستین دختر شانزده‌ساله بود، و نه سارینا آخرین او. دلم می‌سوزد برای "دختربعدی".

خشمگینم از بحرانی که مردانگی را در کشور من بیمار کرده است.

چگونه ممکن است پدری، چنین آسان، دخترش را بکشد؟ چگونه ممکن است پدری در نزدیکی کرمانشاه، دخترش را زیر ماشین خود بگیرد و به قتل برساند؟

چرا قتل زنان در ایران به عادت بدل شده است؟ در طول یک هفته، ده زن جوان بدست مردهای خانواده کشته شدند.

شما، مردانی که زن، دختر و خواهر خود را می‌کشید، از همان حکومتی دفاع می‌کنید که آزادی را می‌کشد. شما، بی‌آن‌که بدانید، مأمور و پلیسِ درونیِ همین حکومت‌اید. شما شریکِ قانونیِ قدرتی هستید که زن را "ملک و اموال" خود می‌داند.

روش خود را عوض کنید؛ وگرنه روزی مجبور خواهید شد و آن روز دیگر هیچ آبی صورت‌تان را پاک نخواهد کرد.

ناهید حسینی



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy