Wednesday, Oct 29, 2025

صفحه نخست » شهروندان بهایی زیر مشت آهنین حکومت ‌ملایان در ایران، نگار کرامتی

negar_keramati.jpgچگونه رژیم ملایان تهران جنگی مقدس علیه آگاهی به راه انداخته است و چرا «مدافعان حقوق بشر» ایرانی در برابر این ظلم سکوت کرده‌اند

بار دیگر، شهروندان بهایی ایران زیر مشت آهنین حکومت ملایان شیعه در تهران خرد می‌شوند؛ رژیمی که بربریت خود را در پوشش دین پنهان می‌کند و ترسش از آگاهی را پشت اتهاماتی چون «اقدام علیه امنیت ملی» و «انحراف از شرع اسلام» پنهان می‌سازد

در هفته‌های اخیر، موج تازه‌ای از آزار و سرکوب علیه بزرگ‌ترین اقلیت دینیِ غیرمسلمان ایران به راه افتاده است. دادگاهی در سمنان، خانم «انیسا فناییان» را به هشت سال زندان محکوم کرده است تنها به جرمِ کمک داوطلبانه برای آموزش کودکان محروم. هم‌زمان، شش زن بهایی در همدان ندا محبی، عاطفه زاهدی، فریده ایوبی، نورا ایوبی، زرّیندخت احدزاده و ژاله رضایی احضار و زندانی شده‌اند تا احکام طولانی‌مدت خود را صرفاً به دلیل باور به آیین بهایی و آموزش اصول اخلاقی و معنوی دین خود بگذرانند

الگوی این آزار و ستم کاملاً تکراری و آشناست. دستگاه موسوم به «قضایی» جمهوری اسلامی، ابزار عدالت نیست بلکه سلاحی برای ارعاب ایدئولوژیک است. احکام آن، تکرار بی‌پایان همان اتهامات ساختگی است: «تشکیل گروه به قصد برهم‌زدن امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و «فعالیت‌های آموزشی منحرف». در واقع، از سال ۱۳۵۷ تاکنون، این اتهامات ساختگی پوششی بوده‌اند برای سرکوب سازمان‌یافته جامعهٔ بهایی از مصادرهٔ اموال گرفته تا محرومیت از تحصیل و اشتغال و اعدام رهبران آنان

جرمی به نام نیکوکاری

این‌که آموزش کودکان فقیر «تهدیدی علیه امنیت ملی» تلقی می‌شود، نشان‌دهندهٔ ترس عمیق ملایان از دانش است. ملایان از آگاهی می‌ترسند، به‌ویژه وقتی این آگاهی از چارچوب تنگ ایدئولوژی آنان بیرون می‌زند. در آیین بهایی، آموزش و پرورش اخلاقی وظیفه‌ای مقدس و راهی برای تعالی جامعه است؛ اما برای نظامی که بر جهل و تعصب بنا شده، چنین اندیشه‌هایی تحمل‌ناپذیر است

آزار بهاییان در ایران حاصل رفتار چند قاضی متعصب یا مأموران خودسر نیست؛ بلکه سیاستی برنامه‌ریزی‌شده از سوی حکومت است طراحی‌شده در وزارت اطلاعات و اجراشده در دادگاه‌های انقلاب. ریشهٔ این سیاست در قانون اساسی جمهوری اسلامی است که عمداً آیین بهایی را از رسمیت می‌اندازد تا هرگونه ظلم، مصادره و سرکوب را توجیه کند

اما باید پرسید: بر اساس کدام دین یا منطق، زنان را به جرم آموزش کودکان به زندان می‌افکنند؟ در کدام کتاب آسمانی نوشته شده که می‌توان اموال خصوصی مردم را به نام «غنیمت شرعی» مصادره کرد؟ این اعمال نه دینی‌اند و نه عقلانی بلکه ابزار ظلم و استبدادند

نکتهٔ دردناک‌تر از همه، سکوت مدعیان حقوق بشر در ایران است. برندگان ایرانی جایزهٔ صلح نوبل که زمانی خود را «صدای بی‌صداها» می‌نامیدند، امروز کجا هستند؟ چرا در برابر این بی‌عدالتی آشکار سکوت کرده‌اند؟

این سکوت نه از ترس است و نه از بی‌توجهی، بلکه از همدستی است. همان روشنفکرانی که ساعت‌ها در محافل غربی از عدالت سخن می‌گویند، وقتی قربانیان بهایی، یهودی، کُرد یا مشروطه‌خواه باشند، ناگهان لال می‌شوند. آنان از دست دادن جایگاه، شهرت و نفوذ خود را در محافل محدود روشنفکری‌شان بیش از حقیقت می‌ترسند

این ریاکاری در میان بسیاری از فعالان و «کمپین‌داران حقوق بشر» در میان ایرانیان خارج از کشور نیز تکرار می‌شود. از لندن تا لس‌آنجلس، بسیاری از این «کمپین‌ها» بیش از آنکه جنبش عدالت‌خواهی باشند، شبیه نمایش و برند شخصی‌اند

چرا؟ زیرا دفاع از بهاییان شجاعت می‌طلبد شجاعتی برای به چالش کشیدن نه‌تنها رژیم حاکم، بلکه تعصبات ریشه‌دار جامعهٔ ایرانی

آیین بهایی بر صلح جهانی، برابری زن و مرد و جدایی دین از سیاست تأکید دارد، اصولی که اساس قدرت ملایان را به چالش می‌کشد. وجود بهاییان، انحصار رژیم بر «حقیقت» را تهدید می‌کند. دشمنی حکومت با آنان در واقع مذهبی نیست؛ سیاسی است، ابزاری برای کنترل جامعه از طریق ساختن دشمنان خیالی

با برچسب «مرتد» یا «جاسوس» زدن به بهاییان، حکومت خود را «مدافع ایمان» جلوه می‌دهد و از این دروغ برای حفظ قدرت بهره می‌برد

تاریخ نشان داده است که هیچ استبدادی، هرچند خود را «الهی» بنامد، نمی‌تواند ایمان را نابود کند. بیش از چهار دهه است که بهاییان ایران زندان، اعدام و تبعید را تحمل کرده‌اند، اما همچنان با آرامش و مهربانی زندگی می‌کنند و به نفرت با عشق پاسخ می‌دهند

اکنون زمان آن رسیده است که دنیای آزاد سکوت خود را بشکند. سیاست «مماشات و تعامل» با تهران فقط به ستمگران جسارت بیشتری داده است. آزار بهاییان نه مسئله‌ای داخلی بلکه نقض آشکار حقوق بشر و قوانین بین‌المللی است. دولت‌های غربی باید از بیانیه‌های نمادین فراتر روند، این موضوع را در سطح جهانی مطرح کنند و کارزاری بین‌المللی برای افشای این سیاست ضدانسانی به راه اندازند

مردم ایران نیز باید در آینه بنگرند. جامعه‌ای که در برابر ظلم به هر گروهی سکوت کند، شایستگی آزادی را از دست می‌دهد. رهایی واقعی زمانی فرا می‌رسد که مسلمان، بهایی، مسیحی، یهودی، زرتشتی و ایرانی سکولار، همگی به یک اصل ایمان آورند: ایمان و وجدان، جرم نیستند

تراژدی بهاییان بازتاب وجدان زخمی ملت ایران است تصویری از آنکه چگونه مردمی بزرگ اسیر رژیمی شده‌اند که به نام خدا بی‌عدالتی می‌کند. و با این همه، در دل این تاریکی نوری می‌درخشد: شجاعت مردان و زنانی که حتی در زندان نیز به عشق و امید باور دارند

پایداری جامعهٔ بهایی یادآور یک حقیقت جاودانه است: ایمان، مهربانی و روشنایی، همیشه بر تاریکی پیروز خواهند شد



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy