Saturday, Nov 1, 2025

صفحه نخست » اقتصاد سیاسی روسوفیلی در حاکمیت، ولایی احمد علوی

Ahmad_Alavi.jpgفصل اول: مفهوم و خاستگاه روسوفیلی

۱.۱. ریشه‌های تاریخی

اصطلاح روسوفیلی (Russophilia) نخستین‌بار در قرن نوزدهم وارد واژگان سیاسی رژیم ولایی شد و در مقابل انگلوفیلی (طرفداری از بریتانیا) قرار گرفت. در دوران قاجار، گرایش به روسیه غالباً از دل ملاحظات جغرافیایی، امنیتی و توازن قدرت با بریتانیا برمی‌خاست.

۱.۲. روسوفیلی در رژیم ولایی

در رژیم ولایی ، روسوفیلی از یک تمایل تاریخی به یک راهبرد بقا برای جناحی از حاکمیت و بخصوص رهبری آن بدل شده است. پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و بازگشت تحریم‌ها، رژیم ولایی تدریجاً روسیه را به عنوان تنفس‌گاه مالی، تسلیحاتی و دیپلماتیک خود تعریف کرد. از این مقطع، رابطه با روسیه دیگر صرفاً ابزاری نبود، بلکه بخشی از مکانیسم بقای رژیم ولایی و بخصوص جناح موسوم به اقتدارگرا در برابر غرب محسوب شد.

۱.۳. ابعاد سه‌گانه روسوفیلی ولایی

در بررسی روسوفیلی ولایی می‌توان سه محور اصلی را شناسایی کرد:

محور نظامی-امنیتی: هدف آن تقویت بازدارندگی و بقا در برابر فشارهای غرب از طریق همکاری تسلیحاتی، فناوری و اطلاعاتی است.

محور تجاری-اقتصادی: با هدف تأمین منابع مالی و دور زدن تحریم‌ها، از ابزارهایی چون سوآپ نفت، ترانزیت کالا و سرمایه‌گذاری روسی بهره می‌گیرد(اتاق بازرگانی مشترک ایران و روسیه).

محور گفتمانی ولایی: مأموریت آن مشروعیت‌بخشی سیاسی و فرهنگی به این وابستگی از طریق رسانه، آموزش و گفتمان ضد غربی و ضد تجدد است.

فصل دوم: سه گرایش روسوفیلی در رژیم ولایی معاصر

۲.۱. محور نظامی-امنیتی

سپاه پاسداران ستون فقرات روسوفیلی در ساختار قدرت است. این نهاد، روسیه را شریک راهبردی در بقای نظام و توسعه توان نظامی می‌داند. بنا به اطلاعات منتشره و پراکنده در رسانه ها، بین سال‌های ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵، رژیم ولایی بیش از ۳۵۰۰ پهپاد شاهد-۱۳۶ و موشک فاتح-۱۱۰ به روسیه فروخته است که درآمدی حدود ۱.۲ میلیارد دلار برایش به همراه داشته. در مقابل، فناوری سامانه دفاعی S-400 و موتور موشک RD-193 از روسیه دریافت شده است.

علاوه بر آن، شرکت‌های پوششی در دبی و مسکو ایجاد شده‌اند تا واردات قطعات حساس و سوآپ نفت در دریای خزر را تسهیل کنند. در نتیجه، حدود ۲۵ درصد از بودجه عمومی کشور در قالب هزینه‌های دفاعی و نهادهای وابسته به سپاه جریان می‌یابد و اقتصاد دفاعی به‌طور مستقیم با سیاست خارجی گره خورده است.

۲.۲. محور تجاری-اقتصادی

محور اقتصادی روسوفیلی توسط نهادهای شبه‌دولتی و لابی‌های اقتصادی هدایت می‌شود که به‌دنبال جایگزینی بازارهای از‌دست‌رفتهٔ غرب با شرق‌اند.

سه پروژهٔ راهبردی در این زمینه عبارت‌اند از:

کریدور شمال-جنوب: طرح ترانزیتی هند-روسیه از مسیر رژیم ولایی با سرمایه‌گذاری ۱.۶ میلیارد یورو (آغاز در ژانویه ۲۰۲۵) و هدف جابه‌جایی سالانه ۲۰ میلیون تن بار.

سوآپ انرژی در خزر: مبادلهٔ روزانه حدود ۳۰۰ هزار بشکه نفت با درآمدی حدود ۶ میلیارد دلار در سال.

سرمایه‌گذاری گازپروم: قرارداد ۴۰ میلیارد دلاری برای توسعهٔ میادین گازی پارس جنوبی و کیش (ژوئیه ۲۰۲۴).

این محور، الگویی از اقتصاد رانتی-شرقی را تثبیت کرده است؛ بازاری بسته و غیرشفاف که خارج از چارچوب‌های FATF و تحت کنترل نهادهای نظامی اداره می‌شود.

۲.۳. محور گفتمانی روسوفیلی

هدف این محور، تولید مشروعیت گفتمانی، فرهنگی و سیاسی برای وابستگی به روسیه است. شبکه مافیای قدرت چون جبهه پایداری هزینه‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی را در قالب «مقاومت در برابر امپریالیسم» توجیه می‌کنند. رسانه‌هایی مانند صدا و سیما و خبرگزاری فارس طی دو سال، بنا به برخی از ارزیابی ها بیش از ۴۵۰۰ محتوای رسانه‌ای در دفاع از اتحاد تهران-مسکو منتشر کرده‌اند. در سطح نظری،« شورای عالی انقلاب فرهنگی» و اندیشکده‌های وابسته، ایدهٔ «تمدن اسلامی-اوراسیا» را به عنوان آلترناتیوی در برابر غرب ترویج می‌کنند. بدین‌ترتیب، روسیه از «شریک سیاسی» به نماد فرهنگی مقاومت تبدیل شده و هر انتقادی از وابستگی به آن، به عنوان مخالفت با انقلاب تعبیر می‌شود.

فصل سوم: اقتصاد سیاسی روسوفیلی

الگوی روابط رژیم ولایی و روسیه بر پایهٔ اقتصاد سیاسی تحریم شکل گرفته و در چهار ستون قابل تحلیل است:

نخست، تحریم‌محوری که با خروج آمریکا از برجام تشدید شد و رژیم ولایی را واداشت تمرکز خود را از غرب به شرق منتقل کند.

دوم، رانت‌محوری که حدود ۷۰ درصد پروژه‌های بزرگ کشور را در اختیار نهادهای نظامی قرار داده و ساختار الیگارشیک قدرت را تداوم بخشیده است.

سوم، جایگزینی واردات که باعث کاهش سهم تجارت با اروپا از ۳۵ درصد به ۸ درصد و افزایش وابستگی به کالا و فناوری روسی شده است.

و چهارم، دلارزدایی که مبادلات را به روبل و ریال سوق داده و در حالی که ریسک تحریم مالی را کاهش داده، بی‌ثباتی ارزی را افزایش داده است.

پنجم : پیوستن به ائتلافهای بین المللی با محوریت مسکو و پکن نظیر پیمان شانگهای و بریکس

این روند چرخه‌ای خودتقویت‌کننده دارد:

تحریم‌های غرب در نتیجه کاهش درآمد نفتی که به دنبال آن نیاز به شریک جایگزین احساس شده و بنابراین اتکاء به روسیه و چین توجیه میشود. بدین ترتیب با فعال‌شدن سه محور نظامی، اقتصادی و گفتمان ولایی، اقتدار داخلی و دسترسی به رانت سیاسی و اقتصادی جناح روسوفیل بیشتر میشود. هر چند تشدید انزوای بین‌المللی رژیم ولایی هزینه های گزافی را برای کشور به همراه دارد.

فصل چهارم: هزینه‌ها و تناقضات

۴.۱. هزینه‌های استراتژیک

وابستگی به روسیه هزینه‌های سنگینی داشته است: تأخیر در اجرای پروژه‌هایی نظیر خط آهن رشت-آستارا، بهره‌برداری سیاسی روسیه از رژیم ولایی در بحران اوکراین و استفادهٔ ابزاری از روابط تهران در چانه‌زنی‌هایش با ناتو و همچنین استفاده از نیروهای نظامی رژیم ولایی در جریان سرکوب مخالفان اسد بعنوان نیروی زمینی.

۴.۲. تناقض گفتمانی

در حالی‌که گفتمان رسمی رژیم ولای بر شعار «نه شرقی، نه غربی» بنا شده، وابستگی ساختاری به روسیه این شعار را تهی کرده و مشروعیت گفتمانی نظام را فرسوده است. این تناقض میان استقلال ادعایی و وابستگی واقعی، به مرور شکاف میان گفتمان رسمی و واقعیت سیاسی را افزایش داده است.

فصل پنجم: جمع‌بندی و چشم‌انداز

روسوفیلی در رژیم ولایی ۲۰۲۵ را می‌توان بازتولید الگوی کلاسیک اقتصاد سیاسی وابستگی دانست که این‌بار در قالب «محور شرق» ظاهر شده است. سه محور نظامی، اقتصادی و گفتمانی در یک چرخه‌ی هم‌افزا عمل می‌کنند که نتیجه‌ی آن تثبیت اقتدار داخلی در قبال انزوای بین‌المللی است. امضای معاهدهٔ مشارکت راهبردی جامع ایران-روسیه در ژانویهٔ ۲۰۲۵ نقطهٔ اوج این وابستگی به‌شمار می‌رود؛ اقدامی که در کوتاه‌مدت به بقای ساختار سیاسی کمک کرده، اما در بلندمدت هزینه های گزاف اقتصادی نظیر سیطره کامل الیگارشی نظامی-امنیتی بر اقتصاد ایران و خطر از‌دست‌رفتن استقلال راهبردی ایران و تعادل دیپلماتیک را به همراه دارد.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy