Saturday, Nov 1, 2025

صفحه نخست » نشانه آغاز پایان دوران انقلاب اسلامی، امپراتوری‌ای که سلیمانی بنا کرد در حال فروپاشی است

آیا انقلاب اسلامی ایران به پایان راه خود رسیده است؟

دیوید بن‌بساط - روزنامه جروزالم پست

ترجمه: خبرنامه گویا

نبرد میان ایران و اسرائیل هنوز پایان نیافته است؛ تنها وارد مرحله‌ای از انتظار محتاطانه و تنش‌آمیز شده است. مأموریت اسرائیل روشن است: اطمینان از اینکه ایران هرگز به مسیر گذشته خود بازنگردد.

jplarge.jpg
پنج سال از ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و یکی از بانفوذترین چهره‌های خاورمیانه می‌گذرد.

تصویر او به اسطوره‌ای تبدیل شده و سایه‌اش همچنان بر تهران سنگینی می‌کند.

جانشین او، سرتیپ اسماعیل قاآنی، که بلافاصله پس از مرگ سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰ از سوی آیت‌الله علی خامنه‌ای منصوب شد، تلاش کرده است تا نفوذ و میراث «شهید» را حفظ کند و پرستیژ منطقه‌ای ایران را بازگرداند.

سلیمانی تنها یک فرمانده نظامی نبود، بلکه استراتژیستی بود که دیپلماسی، جنگ روانی و قدرت نظامی را در هم آمیخته بود. قاآنی، که سال‌ها معاون او بود، نه کاریزمای او را دارد و نه توان هماهنگی میان گروه‌های شبه‌نظامی شیعه در سراسر منطقه.

امپراتوری در حال فروپاشی جمهوری اسلامی

امپراتوری‌ای که سلیمانی بنا کرد در حال فروپاشی است. در عراق، مخالفت با نفوذ ایران رو به افزایش است؛ در لبنان، پس از ترور حسن نصرالله، قدرت حزب‌الله به شدت تضعیف شده؛ و در یمن نیز نارضایتی از نفوذ ایران که دستاورد ملموسی نداشته، در حال گسترش است.

در سال ۲۰۲۴، مسعود پزشکیان به ریاست‌جمهوری ایران رسید. او کوشید چهره‌ای میانه‌رو از حکومت ارائه دهد، اما در عمل ناکام ماند. پزشکیان از اصلاحات اقتصادی و گشایش محدود نسبت به غرب سخن می‌گوید، ولی در میان دو مرکز قدرت عظیم گرفتار است: رهبر جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران. او خواست مردم برای زندگی عادی را درک می‌کند، اما با ساختاری امنیتی روبه‌روست که ایدئولوژی را بر بقا ترجیح می‌دهد.

برای دهه‌ها، برنامه هسته‌ای ایران نماد استقلال و مقاومت در برابر غرب بود. اما در ژوئن ۲۰۲۵، حمله دقیق و هماهنگ اسرائیل و آمریکا به تاسیسات نطنز، فردو و اراک، این رؤیا را در هم شکست. این عملیات ترکیبی از حملات هوایی، جنگ سایبری و انفجارهای کنترل‌شده بود که زیرساخت اصلی برنامه هسته‌ای را نابود کرد.

فروپاشی یک رؤیا

ظاهراً این ضربه‌ای ویرانگر بود، اما تهران کوشید شکست را به فرصتی برای مقاومت تبدیل کند. خامنه‌ای اعلام کرد که «تخریب تأسیسات نشان داد چرا ایران باید هرچه سریع‌تر به بازدارندگی هسته‌ای دست یابد».

اما واقعیت چیز دیگری است: ایران دیگر زیرساخت بازدارندگی قابل اتکایی ندارد. بسیاری از دانشمندانش کشته یا متواری شده‌اند و شبکه‌های لجستیکی‌اش از هم پاشیده‌اند. حتی روسیه و چین نیز از تهران فاصله گرفته‌اند. رؤیای هسته‌ای اکنون به باری سنگین بدل شده و به‌جای ایجاد ترس، ایران را دوباره در معرض تحریم‌ها و انزوای جهانی قرار داده است.

برای قاآنی، نابودی راکتورها شکست دوگانه‌ای است: هم امنیتی و هم راهبردی. او زمانی وعده داده بود که «خون سلیمانی انتقام راهبردی خواهد داشت»، اما اکنون با کشوری روبه‌روست که مهم‌ترین ابزار بازدارندگی‌اش را از دست داده است. تلاش سپاه برای صدور انقلاب از طریق گروه‌های نیابتی نیز با ناکامی روبه‌روست. حملات اخیر به مراکز نیروی قدس در دمشق و تهران و ترور مقاماتی چون نصرالله، محمدرضا زاهدی و فرماندهان ایرانی در سوریه و لبنان نشان داده که نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در ساختار امنیتی ایران تا چه حد عمیق است.

این تحولات تنها موفقیتی عملیاتی نیست، بلکه شکستی روانی و سیاسی برای رژیم به‌شمار می‌رود که مصونیت پیشین خود را از دست داده است.


کشوری در سراشیبی

پزشکیان اکنون می‌کوشد چهره بین‌المللی ایران را بازسازی کند. در بیرون از کشور از میانه‌روی و بازگشت به توافق هسته‌ای سخن می‌گوید، اما در داخل ناگزیر از تکرار شعار «مقاومت و عدالت» است. مردم ایران دیگر به وعده‌های او باور ندارند. اصلاحات اقتصادی محقق نشده و نابودی تأسیسات هسته‌ای به نمادی از تحقیر و ناتوانی ملی بدل شده است.

ترور سلیمانی و نابودی پروژه هسته‌ای - دو ستون اصلی قدرت جمهوری اسلامی - نشانه آغاز پایان دوران انقلاب شیعی است. نسل جدید ایرانیان دیگر اسرائیل و آمریکا را دشمن اصلی خود نمی‌داند، بلکه فساد، سرکوب و سوءمدیریت داخلی را تهدید واقعی می‌شمارد.

تغییر راهبردی اسرائیل

برای اسرائیل، نابودی تأسیسات هسته‌ای ایران تنها اقدامی دفاعی نبود؛ تلاشی بود برای تغییر قواعد بازی در منطقه. این عملیات نشان داد که بازدارندگی واقعی نه با سخن، بلکه با عمل به‌دست می‌آید.

اسرائیل با همکاری آمریکا ثابت کرد که در صورت تهدید امنیت ملی، آماده اقدام حتی یک‌جانبه علیه قدرت‌های جهانی است. این اقدام ضعف رژیم ایران را آشکار و جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای آن را مختل کرد. امروز ایران کشوری است که فرمانده اسطوره‌ای خود، توان هسته‌ای‌اش و اعتماد مردمش را از دست داده است. به‌جای تبدیل‌شدن به ابرقدرت منطقه‌ای، با فروپاشی اقتصادی و انزوای جهانی روبه‌روست.

رژیم روحانیون هنوز از ایدئولوژی خود دست نکشیده، اما بقای آن به اراده مردم بستگی دارد. نابودی راکتورها رؤیای هسته‌ای را پایان نداد و تلاش برای احیای پنهانی آن احتمالاً ادامه خواهد یافت.

بنابراین، نبرد میان ایران و اسرائیل پایان نیافته است؛ تنها به مرحله‌ای از انتظار محتاطانه رسیده است. مأموریت اسرائیل روشن باقی می‌ماند: جلوگیری از بازگشت ایران به مسیر گذشته و تهدید دوباره منطقه و جهان.




Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy