خلاصه مقاله ماردو سوگُم برای میدل ایست آی
ترجمه خبرنامه گویا
اکثر مسئولان جمهوری اسلامی به اقتصاد فاسد و رانتی کشور وابستهاند و در فضای دموکراتیک یا بازار آزاد توان ادامه حیات ندارند. تحلیلگران ایرانی میگویند حکومت با بحرانی بیسابقه درونی روبهروست؛ جایی که متحدان قدیمی در نزاعی آشکار به جان هم افتادهاند و حتی انتقادهایی - هرچند غیرمستقیم - از علی خامنهای، رهبر سالخورده و تضعیفشده جمهوری اسلامی، شنیده میشود.
تنشها به حدی رسیده که علی لاریجانی، از چهرههای بانفوذ و مورد اعتماد خامنهای، در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۵ در شبکه اجتماعی X نوشت: «برخی رهبران سیاسی هنوز حساسیت وضعیت کنونی را درنیافتهاند و بهراحتی وارد جدال میشوند. اکنون زمان گذر از اختلافات و تقویت وحدت ملی است.» در واکنش، شماری از شهروندان یادآور شدند که جمهوری اسلامی از آغازش در سال ۱۳۵۷ همواره در وضعیت بحرانی بوده و هیچگاه مشخص نکرده چه زمانی نقد حکومت مجاز است.
تحلیلگران مستقل معتقدند این درگیریها ریشه در سیاستگذاری ندارند، بلکه جنگی بر سر قدرت و کنترل منابع اقتصادی است. از زمان حملات هوایی اسرائیل در ژوئن ۲۰۲۵، که ضربات سنگینی به زیرساختهای نظامی و هستهای ایران وارد کرد، خامنهای کمتر در انظار عمومی ظاهر شده و پرسش درباره اینکه چه کسی واقعاً کشور را اداره میکند، جدیتر شده است.
پس از این حملات، جدال میان مقامهای پیشین و فعلی شدت گرفت. حسن روحانی، رئیسجمهور سابق، سپاه پاسداران را به اتلاف منابع در برنامههای ناکارآمد نظامی متهم کرد. فرماندهان سپاه در پاسخ، او را به کاهش بودجه دفاعی در دوران ریاستجمهوریاش متهم کردند. روحانی همچنین خواستار سیاست خارجی متوازنتر و فاصلهگیری از روسیه شد که به گفته او، رویکردی منفعتطلبانه و غیرقابل اعتماد نسبت به ایران دارد. این سخنان با واکنش تند محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، روبهرو شد و در ادامه عباس گودرزی، سخنگوی هیئترئیسه مجلس، روحانی و محمدجواد ظریف را به «تضعیف وحدت ملی» متهم کرد و خواستار پیگرد قضایی آنها شد.
طی سالهای اخیر، جناح تندرو نزدیک به سپاه، اصلاحطلبان و متحدان روحانی را از عرصه سیاست کنار زده است. با وجود این، ریشه رقابتها به سال ۱۳۸۴ و ظهور جریان موسوم به «جبهه انقلابی» در پی انتخاب محمود احمدینژاد بازمیگردد. اکنون دو عامل درگیریها را تشدید کرده است: نخست، رقابت بر سر جانشینی خامنهای، و دوم، تلاش هر جناح برای حفظ ثروت و نفوذ خود در برابر رقبایش. خامنهای در ۸۶ سالگی ضعیفتر از همیشه به نظر میرسد و همه میدانند دوران او رو به پایان است.
در چنین شرایطی، بحران فساد ابعادی تازه یافته است. رسوایی بانکی اخیر در «بانک آینده» نشان داد چگونه حلقههای قدرت سالها منابع بانک مرکزی را برای پروژههای مشکوک به کار گرفتهاند. حتی چهرههایی از جناح محافظهکار مانند سید یاسر جبرائیلی نیز اعتراف کردند که از سال ۲۰۱۸ حدود صد میلیارد دلار از سرمایه ملی غارت شده است. بسیاری از ایرانیان بر این باورند که فساد، نه تحریمهای خارجی، علت اصلی فقر کشور است. اکنون با افزایش بیاعتمادی عمومی و ابهام در آینده سیاسی ایران، مقامات و نزدیکان حکومت در تلاشاند جایگاه خود را در ساختار قدرت و اقتصاد رانتی حفظ کنند.

















