ایران وایر - در هشتم آبان ۱۴۰۴، یک کانال تلگرامی به نام «شبکه یک» خبری منتشر کرد که بهسرعت در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد. این کانال مدعی شد «میثم خامنهای»، کوچکترین پسر «آیتالله سیدعلی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی در شهریور ۱۴۰۳ با وامی کلان از بانک «آینده»، هتلی چهارستاره به نام «هامپتون» را در بوداپست مجارستان خریداری کرده و «محمدی گلپایگانی»، رییس دفتر رهبر، این اقدام را برای «کمک به مردم غزه» توصیف کرده است.
چند روز بعد، همان کانال با انتشار مطلبی دیگر پای «علی شمخانی» دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی را نیز به ماجرا کشاند و به نقل از فردی با نام «عبدالکریم بهجتپور» نوشت که نیروهای نزدیک به شمخانی خبر مربوط به میثم را منتشر کردهاند تا با بیت رهبری تصفیهحساب کنند.
در مقابل، دفتر رهبر جمهوری اسلامی و برخی رسانه، این خبر را تکذیب کردند. «مهدی فضائلی»، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبری، در شبکه ایکس آن را به «رسانههای وابسته به سازمان مجاهدین خلق» نسبت داد و با لحنی طعنهآمیز نوشت: اخبار جعلی این رسانه انسان را یاد آن جمله معروف میاندازد که خَسن و خُسین هر سه دختران معاویه بودند که در مدینه آنان را گرگ درید! سایتهای خبری دیگر نیز این موضوع را رد کرده و تاکید کردند گلپایگانی در روزهای اخیر هیچ اظهارنظر رسانهای نداشته است. بسیاری در فضای مجازی این تکذیبها را نمودی از تایید خبر میدانند و همین باعث شده است که نام پسران خامنهای بار دیگر در فضا بپیچد. نامهایی که سالهاست با حاشیههای بسیاری همراهاند، از تلاش برای رهبری تا روایتهای فساد و دخالت در نهادهای نظامی و قضایی.
میثم خامنهای؛ روحانی خاموش در قلب شبکه قدرت
«میثم خامنهای»، کوچکترین پسر علی خامنهای است که همچون سه برادرش لباس روحانیت بر تن دارد. او در حوزه علمیه تهران تدریس میکند و بیشتر وقتش را در «دفتر حفظ و نشر آثار رهبری» میگذراند؛ نهادی زیر نظر بیت رهبری که بودجهای میلیاردی دریافت میکند و عملاً کارش بازنشر و طبقهبندی سخنان رهبر جمهوری اسلامی است. او حضور رسانهای چندانی ندارد و بهجز چند عکس، تصویر چندانی از او نداریم.
میثم با دختر «محمود لولاچیان»، از بازاریان مذهبی و نزدیک به آیتالله روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، ازدواج کرده است. خانواده لولاچیان از موسسین مدارس اسلامی «نرگس» و از چهرههای بانفوذ بازار سنتی تهراناند و پیوند سببی آنان با رهبر جمهوری اسلامی، استمرار رابطه تاریخی روحانیت و بازار را در ساخت قدرت نشان میدهد. برخلاف ادعاهای رسمی مبنی بر دوری فرزندان رهبر از قدرت و اقتصاد، حضور میثم در نهادهای وابسته به بیت و ارتباطش با شبکه بازاریان مذهبی، از موقعیتی ممتاز حکایت دارد.
باوجود چهرهای بهظاهر آرام و دور از سیاست، نام میثم خامنهای در چند پرونده اقتصادی پرحاشیه مطرحشده است. در موضوع فسادی که در رابطه با شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران مطرح شد، نام میثم نیز بر زبان آمد؛ زیرا خانواده خاموشی، داییهای همسر او بودند که با استفاده از روابط سیاسی و خویشاوندی، کنترل این شرکت را در دست گرفته بودند و سپس آن را باقیمتی بسیار پایینتر از ارزش واقعی خریدند و با شبکهای از مدیران نزدیک به خود، میلیاردها یورو از سرمایه عمومی را از مسیرهای غیر شفاف جابهجا کردند، بی آنکه هرگز پاسخگوی این فساد گسترده شوند.
در پرونده دیگری، موسوم به «عظام خودرو»، نیز ردپای او دیده میشود. ارتباط نزدیک «عباس ایروانی» مالک گروه صنعتی عظام و یکی از ابر بدهکاران بانکی کشور، با «محمود لولاچیان»، پدر همسر میثم خامنهای، موجب شد این ابر بدهکار بانکی باوجود جلسات متعدد دادگاه، هیچ حکمی دریافت نکند.
مجتبی خامنهای؛ ولیعهد در سایه و معمار «حکومت پنهان»
در میان همه فرزندان خامنهای نام مجتبی بیش از همه شناختهشدهتر است. «مجتبی خامنهای»، دومین فرزند رهبر جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۵ به عنوان نوجوانی ۱۷ ساله وارد گردان «حبیب» شد، اما پس از رهبری پدرش در سال ۱۳۶۸، این گردان به بستر شکلگیری حلقهای از نزدیکترین یاران او بدل شد. اعضای سابق گردان، ازجمله حسین و مهدی طائب، «حسن محقق»، «محمد کوثری»، «علیرضا پناهیان»، «حسین نجات» و «ابراهیم جباری»، در دهههای بعد در رأس نهادهای کلیدی امنیتی و اطلاعاتی کشور قرار گرفتند، از سازمان اطلاعات سپاه و قرارگاه ثارالله تا سپاه حفاظت ولی امر و قرارگاه عمار.
دخالت سیاسی مجتبی خامنهای از دهه ۱۳۷۰، در دوران ریاستجمهوری «اکبر هاشمی رفسنجانی»، آغاز شد و در دهه ۱۳۸۰ برجستهتر شد. او در جریان رقابتهای انتخاباتی بهویژه در انتخابات ۱۳۸۴ نقشی فعال پیدا کرد و طبق روایت «مهدی کروبی»، نامزد وقت انتخابات او با حمایت خود از کاندیداهای ریاست جمهوری، در این فرایند دخالت کرد. دخالت او در روزهای پایانی به نفع «محمود احمدینژاد» بود که او را رییسجمهور کرد. همین موضوع بود که بعدتر در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸ نیز نام مجتبی خامنهای را بر سر زبانها آورد و معترضان با شعار «مجتبی بمیری، رهبری را نبینی» مخالفت خود را با جانشینی احتمالی او آشکار کردند.
همان روزها بخش دیگری از نفوذ مجتبی نیز عیان شد و آن دخالت در قوه قضاییه بود. پسازاین انتخابات «مصطفی تاجزاده» عضو وقت جبهه اصلاحات میگوید پرونده قضایی او و همسرش «فخرالسادات محتشمی پور» مستقیما زیر نظر مجتبی خامنهای قرار دارد. وی تاکید کرده بود تمامی فشارهای واردشده به او و خانوادهاش خواست مستقیم مجتبی خامنهای است. مجتبی در صداوسیما هم نقش داشته است. در خاطراتی که «محمد سرافراز»، رییس سابق صداوسیما جمهوری اسلامی، درباره روزهای پایانی حضورش در این سازمان نقل میکند، نقش «حاجآقا مجتبی» برجسته است. سرافراز میگوید پیش از استعفا، در دیداری با «حسین طائب»، رییس وقت سازمان اطلاعات سپاه، از او خواسته تا از طرفش از «حسین محمدی»، معاون دفتر رهبری و مجتبی خامنهای تشکر کند، چون زمینه کنارهگیریاش را فراهم کرده بودند.
این روایت نشان میدهد که مجتبی خامنهای، در هماهنگی با دفتر رهبری و نهادهای امنیتی، در تعیین مدیران و جهتدهی سیاسی صداوسیما نقش مستقیم داشته و بخشی از شبکه تصمیمسازی پشت پرده است که سرافراز از آن با عنوان «حکومت پنهان» یاد میکند.
در پایان سال ۱۴۰۱، بخش دیگری از نقشآفرینی پنهان «مجتبی خامنهای» در سیاست ایران آشکار شد. در جلسهای محرمانه که بخشی از سخنان فرماندهان ارشد سپاه با «علی خامنهای» فاش شده، مشخص شد او در برکناری حسین طائب نقش داشته است و پسازآن به دنبال حذف ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور وقت ایران بوده است. در این نشست، «یدالله بوعلی»، فرمانده سپاه فجر فارس، از دخالتهای مستقیم او در تغییرات امنیتی و جابهجایی نیروهای کلیدی انتقاد کرد، درحالیکه «حسین نجات»، جانشین قرارگاه ثارالله و «امیرعلی حاجیزاده»، فرمانده هوافضای سپاه، از قدرت گیریاش دفاع کردند و آن را ضرورتی برای حفظ انسجام امنیتی نظام دانستند. در همان جلسه، «مرتضی عمومهدی»، جانشین سپاه صاحبالزمان اصفهان، با نقلقول از او، دولت رئیسی را «بیسواد و ناتوان» توصیف کرد. افشای این نشست نشان میداد که ولیعهد غیررسمی جمهوری اسلامی با اتکا به شبکه نفوذ خود در سپاه، در حال آمادهسازی برای تسلط بر ساختار قدرت پس از پدر است.
از سکوت مصطفی تا نفوذ مسعود
در مورد مصطفی خامنهای فرزند ارشد خامنهای چیز زیادی نمیدانیم. گاهی رسانهها تصاویری از او منتشر میکنند تا ساده زیستی وی را نشان دهند و گاه نیز تصاویر او در راهپیمایی، انتخابات یا حرم پخش میشود. همچنین درباره زندگی او گفتهشده است که او در قم ساکن است و در حوزه علمیه تدریس میکند.
«مصطفی خامنهای»، یکی از علاقهمندان به «محمدتقی مصباح» است. در یک سخنرانی مصطفی وی را «قلهای در دانش اسلامی» و فیلسوفی جامعالنظام توصیف کرد. او گفت مصباحیزدی باوجود ناملایمات، همواره با صبر و فروتنی رفتار میکرد و هدفش از تبلیغ، نه بیان صرف مفاهیم دینی، بلکه ایجاد ایمان و گرایش به حقیقت در دل مردم بود.
پدرِ همسر مصطفی، «آیتالله عزیزالله خوشوقت»، از روحانیون بانفوذ تهران بود که علی خامنهای دربارهاش گفته بود در طوفانها خود را به آیتالله خوشوقت وصل کنید. در پرونده قتلهای زنجیرهای، یکی از متهمان مدعی شد که برخی اقدامات از طریق روحانیای با نسبت فامیلی با رهبر، به اطلاع بیت رسیده بود؛ اما در این روایت نقش مصطفی معلوم نیست. میتوان گفت مصطفی خامنهای همچنان مبهمترین فرزند رهبر است؛ چهرهای کم حاشیه و بهدوراز رسانهها.
فرزند کم حاشیه دیگر پدر، «مسعود خامنهای»، سومین پسر رهبر جمهوری اسلامی، متولد ۱۳۵۳ است. وی بهعنوان مدیر دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای شناخته میشود؛ نهادی با بودجههای کلان و شبکهای گسترده از مؤسسات فرهنگی و رسانهای. او که داماد «محسن خرازی» و از خویشاوندان نزدیک خاندانهای بانفوذ مذهبی سیاسی است، بهرغم چهرهای آرام و غیرسیاسی، در مرکز یکی از مهمترین بازوهای تبلیغاتی و ایدئولوژیک نظام قرار دارد. دفتر تحت مدیریت او، ساختاری شبیه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی دارد و با مجموعهای از نهادها مانند انتشارات انقلاب اسلامی، هفتهنامه «خط حزبالله»، خبرگزاری فارس و چندین مؤسسه پژوهشی و رسانهای مرتبط است که در جهتدهی به افکار عمومی و بازنمایی تصویر رسمی از رهبر فعالیت میکنند.
گزارشهایی منتشرشده در سالهای اخیر نشان میدهد که مسعود خامنهای با نهادهای قضایی و اقتصادی نیز رابطه دارد. طبق گزارش «ایرانوایر»، نفوذ او در قوه قضاییه باعث شد تا «هاشم یکه زارع» مدیرعامل پیشین ایرانخودرو، که به اتهام تخلف در قیمتگذاری و سوءاستفاده مالی بازداشتشده بود، از مجازات سنگین در امان بمانند.
برخلاف پسران علی خامنهای که از مواهب قدرت پدر بهرهمند شده و نقشی محوری در ساختار حکمرانی جمهوری اسلامی دارند، بخش قابلتوجهی از بستگان او از منتقدان یا مخالفان سرسخت رهبریاش به شمار میروند. از میان آنان، «بدری خامنهای»، تنها خواهر زنده رهبر، در نامهای علنی حکومت برادرش را «خلافت مستبدانه» خوانده و دو فرزندش، «محمود» و فریده مراد خانی، نیز با مواضع تند علیه نظام شناخته میشوند. «هادی خامنهای»، برادر دیگر او، از چهرههای اصلاحطلب و منتقد است که روزنامههایش توقیف و خود بارها هدف حملات نیروهای امنیتی قرارگرفته است. در سوی دیگر، «حسین» و «علی میردامادی»، داییهای رهبر، نیز باسیاستهای او زاویه دارند؛ حسین در نامههای سرگشاده بهنقد مشی حکومت پرداخته و علی پس از اعتراضات ۱۳۸۸ به بریتانیا پناهنده شده است.

ادعای جنجالی یاشار سلطانی
















