کشتن یک جوان به خاطر آتش زدن عکس خامنهای
صدای جوانی که تصویر دیکتاتور تهران را به آتش کشید، خاموش نشد بلکه در هزاران خانه و دل در سراسر ایران طنینانداز شد
مرگ مشکوک امید سرلک، جوان پادشاهیخواه و وطندوست اهل الیگودرز، پس از آتش زدن عکس علی خامنهای، بار دیگر چهرهی بیرحم و تمامیتخواه نظام جمهوری اسلامی را آشکار کرد
جوانی که تنها «جرمش» ابراز خشم از دیکتاتوری بود، قربانی سیستمی شد که نقد رهبر را همسنگ محاربه با خدا میداند
علی خامنهای، در میان مردم ایران بهویژه نسل جوان، چهرهای عمیقاً منفور و بیاعتبار است
در طول سه دهه گذشته، رژیم اسلامی و دستگاه تبلیغاتیاش با تمام قوا کوشیدهاند تا او را از مرتبهی انسانی فراتر برده و در حد نماد قدسی و «رهبر الهی» معرفی کنند
در این ساختار فرقهگرایانه، هر سخن انتقادی علیه او با شدیدترین مجازات روبهرو میشود
دادگاههای موسوم به انقلاب، به جای عدالت، به ابزار سرکوب و حذف منتقدان تبدیل شدهاند
دوران حکومت خامنهای، همانگونه که در کتابهایی چون دیکتاتور تهران (منتشر شده توسط شرکت کتاب در لسانجلس) توصیف شده، یادآور عصری از خفقان، فساد، و خشونت سازمانیافته است
در روز دهم آبان، ویدیویی از امید سرلک منتشر شد که در آن، در حالی که صدای محمدرضاشاه پهلوی در پسزمینه پخش میشد، تصویر خامنهای را به آتش کشید
ساعاتی بعد، پیکر بیجان او پیدا شد
رسانههای وابسته به حکومت، مرگ او را «خودکشی پس از شکست عشقی» عنوان کردند، در حالی که خانوادهاش از قتل سخن گفتند
همزمان، احمد خاتمی، عضو مجلس خبرگان رهبری، با لحنی تهدیدآمیز گفت: «تهدید کردن رهبر محاربه است و حکم اعدام دارد»
این اظهارات تنها دو روز پس از مرگ سرلک، معنای سیاسی
روشنی داشت: هشدار به هر صدای منتقد
پس از انتشار خبر قتل او، مردم در مراسم خاکسپاریاش در دوازدهم آبان شعار دادند
«مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر دیکتاتور»
موجی از خشم و همبستگی در شبکههای اجتماعی شکل گرفت
شهروندان در سراسر جهان با انتشار ویدیوهایی از آتش زدن تصاویر خمینی و خامنهای نوشتند
«ما هم امید سرلک هستیم»
کارزاری خودجوش از دل خشم عمومی زاده شد؛ حرکتی که در سکوت حکومت، به نماد اعتراض مدنی تبدیل گردید
وزارت خارجه آمریکا نیز در بیانیهای اعلام کرد شواهد موجود نشان میدهد مرگ امید سرلک ممکن است با دخالت نیروهای وابسته به رژیم ایران مرتبط باشد
در واکنش، رسانهها و حسابهای وابسته به حکومت، کمپینی نمایشی به راه انداختند
در ویدیوهایی ساختگی، افراد با بوسیدن عکس خامنهای و قرار دادن آن بر سینه، وانمود کردند که عشق مردم به رهبر پابرجاست
در توضیح این پستها نوشته بودند: «ببینیم چه کسی محبوبتر است»
اما افکار عمومی دیگر فریب این نمایشها را نمیخورد. اینبار، فاصلهی مردم با حکومت به اندازهی یک نسل و یک خون است، خون امید سرلک
در میان نسل جدید و حتی نسل میانی ایرانیان، تنها یک چهرهی سیاسی از مشروعیت و اعتماد برخوردار است
شاهزاده رضا پهلوی
نام او، نه صرفاً یادآور یک خانواده، بلکه نماد دوران مدرنیت، آزادیهای اجتماعی و عزت ملی است
تبلیغات حکومت و اهانت تجزیهطلبان، نتوانسته این اعتبار تاریخی را لکهدار کند
خاندان پهلوی، برخلاف تصویر تحریفشدهی حکومت، همچنان در حافظهی مردم بهعنوان دورهای از نظم، توسعه و احترام ملی شناخته میشوند
رمضان شریف، سخنگوی پیشین سپاه پاسداران، اخیراً گفت
«خاندان پهلوی سودای بازگشت دارن.»
اما این جمله در واقع اعترافی از عمق ترس نظام است
نظامی که جوانی را به خاطر آتش زدن تصویر رهبر میکشد، خود در آتش خشم مردم میسوزد
مرگ امید سرلک، نه پایان که آغاز فصلی تازه است فصلی از بیداری، همبستگی و بازگشت کرامت انسانی در ایران
و در این فصل، یک شعار از میان خاکستر به گوش میرسد
ما هم امید سرلک هستیم

















