در حالی که اقلیم اهواز به عنوان یکی از غنیترین مناطق جهان از نظر منابع نفتی شناخته میشود، جامعه بومى عرب اهوازی با بحرانهای عمیق اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم میکند. گزارشهای حقوق بشری و رسانههای مستقل از افزایش نرخ خودکشی در میان جوانان عرب این منطقه خبر میدهند؛ پدیدهای که اغلب به تبعیض قومی، بیکاری گسترده و فشارهای روانی نسبت داده میشود.
بر اساس دادههای گردآوریشده از منابع مختلف، نرخ خودکشی در اهواز حدود ۶ مورد در هر ۱۰۰ هزار نفر است، اما در میان عربهای جوان اقلیم اهواز (به ویژه سنین ۱۸ تا ۲۵ سال) این رقم به طور قابل توجهی بالاتر گزارش شده است. در این گزارش، به بررسی موارد منتشر شده از خودکشی میپردازیم و با تمرکز بر رویدادها به ترتیب زمانی، می توان گفت که این حوادث دلخراش نشاندهنده الگویی مداوم از تولید ناامیدی در مان مردم عرب است.
سال ۲۰۱۸ نقطه عطفی در گزارشهای خودکشیهای جمعی در اهواز بود. در تابستان آن سال، موجی از خودکشیها در مناطق شمالی اهواز، به ویژه در میان جوانان بیکار و دانشآموزان، گزارش شد که حدود ۶ مورد در هفته را شامل میشد. این رویدادها اغلب بدون ذکر نام قربانیان ثبت شدند، اما یکی از موارد برجسته، خودکشی یک پسر ۱۲ ساله در ۲۴ ژوئیه ۲۰۱۸ (۲ مرداد ۱۳۹۷) بود. این کودک، ساکن یکی از محلههای فقیرنشین اهواز، به دلیل فقر شدید خانوادگی و تبعیض قومی که دسترسی به آموزش و خدمات را محدود میکرد، جان باخت. این حادثه خشم عمومی را برانگیخت و به نمادی از محرومیت سیستماتیک عربهای اهوازی تبدیل شد. گزارشها از سازمانهایی مانند گلوبال وویس و فعالان محلی، این موج را به بیکاری بالای ۴۰ درصدی در میان جوانان عرب و خشکسالیهای مداوم نسبت دادند، که منجر به اعتراضات گسترده شد.
با با ورود به دهه ۲۰۲۰، بحران خودکشیها با مسائل کارگری در صنایع نفتی تشدید شد. در ۱۰ ژوئن ۲۰۲۰ (۲۱ خرداد ۱۳۹۹)، امیر روشنی مقدم، کارگر عرب شرکت نفتی از شهر حویزه، در محل کار خود خودکشی کرد. او که با بدهیهای انباشته و عدم پرداخت حقوق ماهها دست و پنجه نرم میکرد، قربانی فشارهای اقتصادی شد که هزاران کارگر عرب اهوازی را تحت تأثیر قرار داد. این مورد، بخشی از الگویی بزرگتر بود که مؤسسه مطالعات عرب آن را به "مرگ تدریجی از بیکاری در سرزمین نفت" توصیف کرد. گزارشهای همزمان از تلاشهای خودکشی ناکام در كارخانه شركت كشت وصنعت نيشكر هفتتپه (مانند مورد کریم آل کثیر) نیز حکایت از عمق بحران داشت، جایی که کارگران عرب پس از اعتصابات، با اخراج و فقر روبرو شدند.
پس از یک دوره نسبی آرامش ظاهری، سال ۲۰۲۳ شاهد بازگشت موج خودکشیها بود، این بار با تمرکز بر کارگران خدماتی. در اواخر می ۲۰۲۳ (اوایل خرداد ۱۴۰۲)، طارق خالدی، ۲۷ ساله و نگهبان شرکت پتروشیمی بندر معشور، در محل کار خودکشی کرد. او که متأهل بود، ماهها حقوق دریافت نکرده بود و فشارهای مالی خانوادهاش را به مرز فروپاشی رسانده بود. این حادثه، طبق گزارشهای حقوق بشری، نمادی از تبعیض در پرداخت حقوق به کارگران عرب در صنایع پتروشیمی شد، جایی که نرخ بیکاری در میان این مردم عرب به بیش از ۵۰ درصد میرسد. گزارش گروه بحران در همان سال، افزایش ۶۰ درصدی خودکشیها در ایران از ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ را تأیید کرد و اقلیم اهواز را به عنوان کانون این بحران برجسته ساخت.
سال جاری، ۲۰۲۵، با موجی تازه از خودکشیها همراه بوده که عمدتاً به اخراجهای گسترده از شرکتهای صنعتی نسبت داده میشود. در ۹ سپتامبر ۲۰۲۵ (۱۸ شهریور ۱۴۰۴)، محمد شاوردی، کارگر عرب از شهر فلاحیه، به دلیل فشارهای اقتصادی و تبعیض شغلی خودکشی کرد. این مورد، بخشی از اعتراضات کارگری بود که تلويزيون ایران اینترنشنال آن را پوشش داد.
کمتر از یک ماه بعد، در ۲۲ اکتبر ۲۰۲۵ (۳۰ مهر ۱۴۰۴)، رعد سیلاوی، جوان کارگر عرب در غیزانیه اهواز، پس از اخراج از محل کارش جان باخت. فعالان حقوق بشر این حادثه را "نماد مرگ از بیکاری" نامیدند و پستهای شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و آواتودی، خشم عمومی را بازتاب دادند.
جدیدترین مورد، تنها چند روز پیش در ۴ نوامبر ۲۰۲۵ (۱۲ آبان ۱۴۰۴)، رخ داد: کمال بالدی، ۲۶ ساله و پدر یک دختر کوچک، کارگر اخراجشده شرکت فولاد اهواز، در اهواز خودکشی کرد. او که حدود یک سال بیکار بود، قربانی فشارهای روانی و اقتصادی شد. رادیو زمانه و سازمان حقوق بشر کارون این رویداد را به عنوان هشداری جدی برای سیاستگذاران توصیف کردند. علاوه بر این، در ۷ نوامبر ۲۰۲۵، احمد بالدی، ۲۰ ساله و دانشجو، در اعتراض به تخریب دکه خانوادگی توسط شهرداری اهواز، خودسوزی کرد، موردی که مرز بین اعتراض و خودکشی را محو میکند.
این سلسله رویدادها، از خودکشی کودکان در ۲۰۱۸ تا اخراجها از شركت هاى صنعتی ۲۰۲۵، الگویی از ناامیدی سیستماتیک را ترسیم میکند: بیکاری، عدم دسترسی به آب و خدمات، و سرکوب قومی. آمنستی اینترنشنال نرخ خودکشی را در میان عربهای اهوازی "فاجعهبار" توصیف کرد و خواستار مداخله فوری شد. فعالان محلی بر لزوم ایجاد فرصتهای شغلی عادلانه و حمایتهای روانی تأکید دارند، در حالی که دولت ایران این موارد را اغلب به "مشکلات فردی" تقلیل میدهد.
به نظر مى رسد كه نظام جمهورى اسلامى به دلايل سياسى روند خودكشى در میان مردم عرب را تسهیل می کند.گویا هدف از تسهیل خودکشی ها ادامه پروژه عرب زدایی و در نهايت تغییر ترکیب جمعیتی در اقلیم اهواز به سود مهاجران است. اگر این روند از سیاست گزاری امنیتی رژیم بر بدنه جامعه عرب همچنان تحمیل شود بی تردد نتایج خطرناک و سهمگینی در منطقه خواهد داشت.

















