Tuesday, Nov 11, 2025

صفحه نخست » چرا واقع‌گرایی رضا پهلوی چالش‌برانگیزترین عنصر در سیاست اپوزیسیون ایران است؟ ارشان آذری

azaribanner.jpgواقع‌گرایی در برابر ذهنیت نفی

هر بار که رضا پهلوی قدمی تازه در عرصه‌ی سیاست برمی‌دارد -- از دیدار با رهبران جهانی تا طرح گفت‌وگوی ملی -- موجی از خشم، تردید و اتهام از سوی بخشی از اپوزیسیون ایران برمی‌خیزد. گویی حضور او نه فقط در برابر جمهوری اسلامی، که در برابر ذهنیت ریشه‌دار خودِ اپوزیسیون نیز ایستاده است.

پرسش اصلی اینجاست: چرا چهره‌ای که از خشونت، انزوا و شعار پرهیز می‌کند، چنین حساسیت برمی‌انگیزد؟ پاسخ در یک واژه خلاصه می‌شود: واقع‌گرایی.

اپوزیسیونی که در نفی گرفتار مانده

در چهار دهه‌ی گذشته، بخش بزرگی از مخالفان جمهوری اسلامی، به‌جای سیاست‌ورزی، در نفی دائمی زیسته‌اند:

نفی نظام، نفی سلطنت، نفی یکدیگر. سیاست برای آنان نه میدان ساختن، بلکه صحنه‌ی حذف بوده است. هر نیرویی که بخواهد فراتر از مرز نفی حرکت کند، به‌سرعت متهم به «سازش» یا «وابستگی» می‌شود.


این ذهنیت، حاصل زیست طولانی در تبعید، شکست‌های پی‌درپی و گسست از واقعیت اجتماعی ایران است.

اپوزیسیون سنتی در خلأ سیاسی بازتولید شده و موجودیتش را از نفی می‌گیرد. در چنین فضایی، ظهور چهره‌ای که حرف از برنامه، سازمان و تعامل جهانی می‌زند، تهدیدی برای بقاست.

رضا پهلوی و منطق ساختن

رضا پهلوی، برخلاف بسیاری از چهره‌های سالخورده‌ی اپوزیسیون، سیاست را فرآیندی می‌داند، نه فریاد. از طرح همبستگی ملی و شورای گذار تا تأکید بر رأی مردم و انتقال مسالمت‌آمیز قدرت، او راهی تدریجی و عملی را دنبال کرده است

او در پی تکرار انقلاب نیست، بلکه به گذارِ برنامه‌مند می‌اندیشد؛ گذار از نظام فعلی به نظمی دموکراتیک از مسیر گفت‌وگو و سازمان سیاسی. در حالی‌که بیشتر مخالفان با گذشته می‌جنگند، او از آینده حرف می‌زند.
در سیاست ایرانِ تبعیدی، کسی که راه‌حل ارائه دهد، خطرناک‌تر از کسی است که شعار می‌دهد -- چون راه‌حل، ناتوانی دیگران را عریان می‌کند.

دیپلماسی؛ سوءتفاهم همیشگی

دیدارهای بین‌المللی رضا پهلوی، از جمله با رهبران منطقه و غرب، بارها با موجی از اتهام و تحریف روبه‌رو شده است: «پروژه‌ی غرب»، «وابسته به اسرائیل»، «نماینده‌ی بیگانگان». اما این واکنش‌ها از ذهنیتی برمی‌خیزد که هنوز در منطق جنگ سرد مانده است

در سیاست مدرن، تعامل جهانی نه نشانه‌ی وابستگی، بلکه شرط بلوغ سیاسی است. کشوری که پس از جمهوری اسلامی نیاز به بازسازی دارد، بدون اعتماد و ارتباط بین‌المللی دوام نمی‌آورد. رضا پهلوی این را می‌فهمد و در همان میدانی بازی می‌کند که بسیاری از مدعیان حتی دعوت‌نامه‌اش را ندارند

برای اپوزیسیونی که سال‌ها از سیاست واقعی دور مانده، دیدن چهره‌ای که با دولت‌ها و نهادهای جهانی گفت‌وگو می‌کند، یادآور ناتوانی خودشان است.

واقع‌گرایی به‌مثابه تهدید

مسئله‌ی اصلی مخالفان رضا پهلوی کمبود مشروعیت او نیست، بلکه حضور یک سیاست‌مدار واقعی در برابرشان است. کسی که از نفرت و شعار تغذیه نمی‌کند، بلکه از تحلیل، ارتباط و برنامه واقع‌گرایی او از جنس تسلیم نیست، بلکه از جنس بلوغ است: پذیرش این‌که گذار از جمهوری اسلامی بدون ائتلاف، گفت‌وگو و ساختار سیاسی ممکن نیست

اپوزیسیون سنتی چهل سال است در فضای انتزاعی مخالفت زیسته و حالا با کسی روبه‌روست که سیاست را به زمین واقعیت بازگردانده. این بازگشت، برای بسیاری ترسناک‌تر از هر ایدئولوژی است.
جمع‌بندی؛ صدای خرد در زمانه‌ی فریاد

تمام حملات علیه رضا پهلوی -- از برچسب «وابستگی» تا ادعای «ناآمادگی» -- در حقیقت واکنشی دفاعی در برابر تهدیدی عمیق‌ترند: تهدیدِ کارآمدی.

در جهانی که فریادها دیگر شنیده نمی‌شود، صدای خرد، گفت‌وگو و عمل است که ماندگار می‌ماند.
پرسش نهایی ساده است: آیا اپوزیسیون ایران می‌تواند از چرخه‌ی نفی بیرون آید و سیاست را به میدان ساختن بازگرداند؟

اگر نتواند، تاریخ از کنار آن خواهد گذشت -- همان‌گونه که از کنار هر نیرویی گذشته که واقعیت را نفهمید.

ارشان آذری



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy