در دنیای آزاد و لیبرال، وقتی خطایی رخ میدهد، کسی خودش را پشت توجیه و سکوت پنهان نمیکند. در کشورهایی که «دموکراسی» فقط یک واژه نیست، مسئولیت معنا دارد. همین چند روز پیش، مدیرکل بیبیسی، تیم دیوی، و مدیر بخش خبر، دبورا ترنس، استعفا دادند. دلیلش چه بود؟ در مستندی از برنامهی پانوراما بخشی از سخنان دونالد ترامپ به شکلی ویرایش شده بود که بیننده را گمراه میکرد، طوری که انگار او مردم را به حمله به کنگره تشویق کرده است. همین یک خطا کافی بود تا مدیران بالادست بیبیسی از سمتشان کنار بروند. نه جلسهی توجیهی برگزار شد، نه توطئهای تراشیدند. فقط پذیرفتند: اشتباه کردهایم.در بریتانیا، رسانه فقط ابزار قدرت نیست، بخشی از هویت ملی است. بیبیسی هم، با همهی نقدهایی که به آن وارد است، هنوز بر پایهی یک اصل میچرخد: اگر خطا کردی، باید پاسخگو باشی. و همین «پاسخگویی» است که نهادها را زنده نگه میدارد.
اما بگذارید صادق باشیم. این اتفاق در بخش انگلیسی بیبیسی رخ داده، همان جایی که استاندارد و اخلاق حرفهای هنوز جدی گرفته میشود. اگر در همان لندن بمانیم و نگاهی به بخش فارسی همین شبکه بیندازیم، تصویر فرق میکند. در بیبیسی فارسی و دیگر نسخههای منطقهای، تحریف و جانبداری چنان عادی شده که گاهی فراموش میکنیم معنای «بیطرفی» چیست. در آنجا دیگر نه کسی استعفا میدهد و نه احساس شرمی از خطا دارد. چون سالهاست که در این بخشها، روایت جای حقیقت را گرفته است.
جالبتر اما واکنش دیگر تلویزیونهای فارسیزبان خارج از کشور بود. بعضیها با ذوقزدگی خبر استعفای مدیران بیبیسی را منتشر کردند و آن را نشانهی «پایان بیطرفی» این رسانه دانستند. غافل از آنکه خودشان، با بودجههای خارجی و برنامههای جهتدارشان، مدتهاست هرچه از «بیطرفی» مانده را به سخره گرفتهاند. کاش یکبار هم به آینه نگاه کنند. شاید از دیدن بازتاب چهرهی خود دروغپردازشان خجالت بکشند.
دستکم در بیبیسی، هنوز کسی جرئت دارد از میز قدرت بلند شود و بگوید «من مسئولم». در حالیکه در آن چند تلویزیون تبعیدی فارسیزبان، نه وجدان حرفهای هست، نه حسابکشی، نه حتی شرم. شبکههایی که قرار بود صدای مردم باشند، حالا به بلندگوی گروههای خاص سیاسی و اتاق فکر دولتهای خارجی بدل شدهاند. در برنامههایشان نه گفتوگوی واقعی وجود دارد، نه تنوع دیدگاه، نه حتی آزادی در انتخاب مجریان و مهمانان. همهچیز از پیش چیده شده است، و حقیقت در این میان، اولین قربانی است.
بیبیسی بدون شک بازوی نرمقدرت بریتانیاست، اما در همان چارچوب، هنوز چیزی به نام «فرهنگ پاسخگویی» وجود دارد. همین فرهنگ است که در بسیاری از رسانههای ما گم شده، فرهنگی که میگوید اگر اشتباه کردی، بایست و بگو: من مسئولم، من کنار میروم.
ما شاید هزار بار از آزادی حرف بزنیم، اما تا زمانی که «پاسخگویی» را یاد نگیریم، آزادیمان فقط در حد شعار باقی میماند.
در نهایت، آنچه بیبیسی با یک استعفا نشان داد، چیزی فراتر از نظم سازمانی بود، یادآوری سادهای بود از اینکه در جهان آزاد، شجاعت واقعی یعنی پذیرفتن خطا. و کاش این شجاعت، روزی به جهان رسانههای فارسیزبان هم برسد.

















